پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۰

سعید تشکری، نمایشنامه‌نویس، مرگ انتخابی در شهادت را در روایت اسطوره‌ای و دینی، منجر به الگوسازی از روی یقین و قطعیت دانست و گفت: مضامین کهن را می‌توان با ادبیان نو تازه کرد، ولی افق دید ما باید با همان مقدار وابستگی عقیدتی در شخصیت اسطوره‌های دینی مطرح شود._

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، تشکری در پاسخ به این سوال که پرداختن به مضامین عاشورایی و شخصیت امام حسین(ع) را چگونه می‌توان در قالب داستانی نو ارایه کرد در حالی که می‌دانیم اغلب آثار خلق شده در این زمینه وجه شاعرانگی و یا ابعاد تخیلی پررنگی را ارایه می‌دهند، گفت: تا به حال ما در تعریف داستان اسطوره‌ای، به مفهوم علمی خودش دچارتناقض بوده‌ایم. داستان‌های اسطوره‌ای در بخش دین‌شناسی و آن‌هایی که کارکرد ماورایی دارند، وقتی به داستان معاصر می‌رسند، کارکرد اسطوره‌ای را از دست می‌دهند و بروز این مساله، به جهت نسبیت‌گرایی تعریف داستان مدرن است که موضوع را دچار تنش می‌کند. 

وی افزود: ما باید در حوزه دین بحث انسان کامل را مطرح کنیم. شهادت مرگ آگاهانه است؛ ‌در حالی که اسطوره‌ها مرگ ناآگاهانه یا تقدیری دارند. در موضوع شهادت، مرگ انتخابی است و شما درباره قهرمان به قطعیت می‌رسید. براساس این نگاه یقینی می‌توان الگو سازی کرد که وجه ماورایی آن بالاتر از وجه زمینی است. 

وی درباره نحوه روایت داستان‌هایی درباره واقعه عاشورا در قالب‌های جدید داستانی توضیح داد: وقتی سراغ واقعه‌ای مانند عاشورا می‌رویم، هم از نگاه یاران امام(ع) می‌توانیم روایت را آغاز کنیم و هم از طریق تحلیل شخصیت خود امام حسین(ع). در صورت دوم که با یک شخصیت یقینی مواجهیم، اگر شاعرانگی و دید ماورایی را از دست بدهیم، نه حق مطلب را ادا کرده‌ایم و نه از عهده کارکرد آن‌ها به درستی برآمده‌ایم. 

این داستان‌نویس در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه آیا وجه شاعرانگی، از الزامات این نوع داستان‌پردازی به شمار می‌آید، گفت: البته ما باید بین داستان‌نویسی و مقتل‌گویی تفاوت قایل شویم، در این‌گونه داستان‌ها حتی اگر داستان را از قول خود قهرمان طرح کنیم، باز هم ناگفته‌هایی باقی می‌ماند. 

این نمایشنامه‌نویس تصریح کرد: واضح است که این بزرگان دو بخش زندگی داشتند و بخش زندگی زمینی شخصیت ایشان نیز باید در داستان نو ارایه شود. ولی مشکلی که ما با زندگی بزرگانمان داریم انتخاب یک کلیشه از پیش تعیین شده است که در این صورت «کشف» اتفاق نمی‌افتد؛ چرا که حجم درونی ما از نظر تعداد و بار کلمات در این منبع غنی قرار نمی‌گیرد.
 
تشکری خاطرنشان کرد: هر مضمون کهن را می‌توان با ادبیات نو تازه کرد، منوط بر اینکه افق دید ما با همان مقدار دلبستگی عقیدتی مطرح شود و براساس این دلبستگی ما را به انگیزش‌های مثبت در خلق داستان نو درباره زندگی بزرگان هدایت کند. 

وی در پایان با بیان مشکلاتی در زمینه داستان‌نوشتن درباره زندگی اسطوره‌ای دینی و تاریخی گفت: اشکال از آنجاست که اغلب نویسندگان ما در این باره به جای خلق ادبیات، به مقتل‌نویسی روی می‌آورند. مقتل‌نویسی با نسل امروز کمتر رابطه می‌گیرد، ولی در صورتی که به سمت ادبیات برویم، می‌توانیم برای این قبیل داستان‌ها نیز مخاطبان مشتاق داشته باشیم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها