به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در رشت، این اثر که در سال ۱۴۰۴ به طبع رسیده؛ با محور آسیبشناسی خانواده، جامعهای را با چشماندازهای جدید در جشن درختکاری که آیینی هر ساله است، به تصویر میکشد؛ جشنی که به دلیل جاری شدن سیل، هرگز در آن درختی کاشته نمیشود و پس از آن گویی نفرینی سیاه بر زندگی و ذهن مردم سایه میاندازد … مردم شهر که در میدان بزرگ باغ گرد هم جمع آمدهاند تا پس از کاشتن درخت سدر مقدس دعا بخوانند، به ناگاه در سیلابی غریب گرفتار میگردند و پس از آن به دلیل خسارت و از دست دادن عزیزان، بیمار میشوند و با توهم دست و پنجه نرم می کنند.
جمراد در معرفی کتاب نوشته است: این اثر، داستان سفر زندگی بر ریلهای نامرئی است، در هر روزگار با هرچه زیستهایم، در طول و عرض زندگیمان با ما سفر کرده است حتی اگر آن را فراموش کرده باشیم و امروز ذهن ما میتواند از هزاران ریل خالی بگذرد تا هویتمان را به ما بازگرداند. بر اساس این چشم انداز، داستان پسری را نوشتهام که ذهنش او را به زمانی باز میگرداند که در آن خود را فراموش کرده و امید دارم این اثر، نقطه شروعی برای مخاطبانی باشد که در نقطهای از داستان سفر زندگیشان، خود را به یاد آورده اند.
در این کتاب، عناصر عشق و ترس پیوسته در سیر داستان به هم گره خورده و خواننده را با خود همراه میکند تا او را پس از گذراندن از دالانهای فراز و فرود داستان، به درک واقعیت برساند.
نویسنده لایههای مختلف ذهن شخصیت اول را که پسری نوجوان است، در بیداری و رویا به تصویر کشیده و او را در فضایی بین حقیقت و توهم در دنیایی متفاوت از زندگی حقیقیاش غرق کرده است.
در بیشتر صحنههای داستان، کاراکتر اصلی دنبال خواهر کوچکترش میگردد تا اثری از او بیابد و غرق در دلواپسی و پریشانی است و خواننده را پله پله به اصلیترین اتفاق نزدیک میکند؛ کابوس، توهم، همذاتپنداری، فراموشی و… عناصری هستند که نویسنده از آنها برای تبیین ذهنیات و احوال درونی و آشکار شدن ضمیر نیمه آگاه شخصیت اصلی بهره گرفته است.
همچنین میتوان از دیالوگها و تعریف ارتباطات شخصیت های داستان اینگونه برداشت کرد که نویسنده به جایگاه کودکان و همچنین تعامل و وحدت اجتماعی در بروز حوادث طبیعی و … ارج نهاده و بر بالا بردن سطح آگاهی از اهمیت روابط انسانی در جوامع بشری همت گماشته است.
«ریلهای خالی» با قرار دادن گذشته، حال و آینده در یک خط داستانی، بازتاب ذهن شخصیت اصلی را به حوادث داستان پیوند زده و ذهن خواننده را بین تاریخ گذشته و آینده نگه داشته و در نهایت این اثر با آغاز طوفانی دیگر و پیدا شدن عروسک مچاله شده دختر گمشده خانواده به پایان میرسد و نویسنده با این ضربه پایانی، ذهن خواننده را به سوی اتفاقی سوق می دهد که در آغاز به وقوع پیوسته و ممکن است دوباره رخ دهد و داستان اینگونه با پرانتز باز به پایان می رسد.
فاطمه جم راد دوم فروردین ماه سال ۱۳۵۰ در رشت به دنیا آمده و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه گیلان است و دبیر زبان و ادبیات فارسی در مدارس استان بوده و علاوه بر حضور فعالانه در انجمنهای ادبی، کارگاههای مختلف داستان نویسی و شعرسرایی را برگزار کرده و داوری مسابقههای شعر و سرود را نیز در کارنامه دارد.
بهستا، ناجی، قلم قدیس، خورشید پس از غروب، از نیل تا آهیل، سرزمین حوا، لبخند روح، درخت سلیمان، بال دوم پروانه، آخرین دختر جمشید، پاتوک پاتوک و کهنه پرچین از جمله آثار این نویسنده و شاعر است.
نظر شما