سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ صادق تبریزی، نقاش و خوشنویس برجسته ایرانی، از هنرمندان پیشگام جریان نقاشیخط و از چهرههای تأثیرگذار مکتب سقاخانه بهشمار میرود. آثار او ترکیبی مدرن از فرمهای خوشنویسی، عناصر معماری ایرانی و نقوش الهامگرفته از نگارگری، هنر قاجار و نقاشی قهوهخانهای است. آثاری که پیوندی خلاقانه میان سنت و نگاه معاصر برقرار میکنند.
مکتب سقاخانه، جریانی هنری بود که در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی شکل گرفت و با بازخوانی هنرهای عامه، آیینی و نقاشیهای قهوهخانهای، کوشید تصویری زنده و مردمی از فرهنگ و تاریخ ایران ارائه دهد. در این میان، صادق تبریزی بهعنوان یکی از پیشگامان این مکتب، با خلاقیت و تسلط بر خوشنویسی، نگارگری، نقاشی و هنر سفال، نقشی مؤثر در انتقال این میراث به عرصه هنر مدرن و گسترش آن در جامعه ایران ایفا کرد.
تبریزی تحصیلات خود را در رشته نقاشی مینیاتور در هنرستان هنرهای زیبا آغاز کرد و پس از دریافت دیپلم، مدتی در کارگاه سرامیک اداره هنرهای زیبا به فراگیری تکنیکهای نقاشی روی سرامیک و سفال پرداخت. او در همین سالها برای نخستینبار آثاری با تکنیک نقاشیخط بر روی سرامیک خلق کرد و بهعنوان بنیانگذار این شیوه شناخته شد.
او سپس تحصیل در رشته معماری داخلی را در دانشکده هنرهای تزئینی ادامه داد و در سال ۱۳۴۳ با دریافت مدرک کارشناسیارشد از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. تبریزی در دوران دانشجویی همدوره هنرمندانی چون پرویز تناولی، منصور قندریز، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی و حسین زندهرودی بود.
به مناسبت انتشار و رونمایی کتاب «مروری بر زندگی و آثار صادق تبریزی»، با هنرمندان پیشکسوتی همچون عینالله صادقزاده و غلامرضا نامی درباره زندگی و آثار این هنرمند به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.

صادق تبریزی پیونددهنده سنت، مدرنیته و اقتصاد هنر بود
عینالله صادقزاده، هنرمند خوشنویس، نقاش نوگرا و مدرس دانشگاه درباره صادق تبریزی و نقش او در هنر مدرن ایران گفت: صادق تبریزی از پیشگامان مکتب سقاخانه بود و از صاحبنظران این حوزه بود و حضوری فعال و پویا در این عرصه داشت. او در حوزه خوشنویسی نیز تأثیرگذاری قابل توجهی بر جای گذاشت و میتوان گفت در شکلگیری خوشنویسی معاصر به عنوان نوعی خوشنویسی مدرن، نقش بسزایی ایفا کرد. تبریزی در رشد، نمو و شکوفایی خوشنویسی مدرن، یا دستکم در بهروزرسانی آن، سهمی مؤثر داشت.
وی افزود: تبریزی علاوه بر فضای هنری، به مقوله بازاریابی و اقتصاد هنر نیز توجه نشان میداد. اقتصاد هنر از نگاه او ذیل فرهنگ و هنر تعریف میشد، نه در جایگاهی فراتر از آن؛ به این معنا که تولید اثر هنری با هدف کسب درآمد صرف انجام نمیشود، بلکه درآمد حاصل در جهت تقویت هنر و فرهنگ به کار گرفته میشود. در نبود چنین نگاهی، جامعه از لحاظ تصویری و زیباییشناسی با چالش مواجه خواهد شد.
صادقزاده گفت: تبریزی نقش بسیار مؤثری داشت و در مواجهه با اقتصاد و هنر، بسیار هوشمندانه عمل میکرد. نزدیک به ۲۰ سال با او همکاری داشتم و آثارم نیز از سوی او به عرضه و فروش میرسید و سفارش میگرفت، و با نگاه و شم اقتصادی او آشنا بودم. خصوصیت بارزی که داشت این بود که وقتی کار هنری میکرد مطلق هنرمند بود و وقتی کار اقتصادی میکرد مطلق به آن حوزه فکر میکرد. او میتوانست این دو وجه را همزمان داشته باشد و در افراد بسیار کم پیش میآید ببینیم. معمولاً بسیاری از هنرمندان هنگام سفارش و ملاحظات اقتصادی، دچار افت کیفی در اثر میشوند و اقتصاد بهعنوان عنصری مخدوشکننده در فرآیند خلق هنر وارد میشود.
این هنرمند خوشنویس بیان کرد: اما تبریزی با هوشمندی کامل، در فضای خلق اثر هنری، هنرمندی بود که هیچ ملاحظه اقتصادی را دخالت نمیداد و زمانی که وارد عرصه فروش میشد، اثر هنری را بهمثابه یک کالا عرضه میکرد و در مقام یک بیزینسمن، توانایی بالایی در ارائه، معرفی و فروش موفق آن داشت. او در کار خود بسیار موفق بود و موفقیت اقتصادیاش موجب شد هنر او فربهتر و ماندگارتر شود.
این مدرس دانشگاه درباره نقش تبریزی در پیوند هنر سنتی و مدرن در حوزه نگارگری گفت: او توانست سنت و مدرنیته را به یکدیگر گره بزند. در دورهای که او فعالیت میکرد، مدرنیته جهان را فراگرفته بود و در ایران نیز تب گرایش به مدرنیسم شکل گرفته بود.
صادقزاده در ادامه تصریح کرد: گروه سقاخانه و به ویژه تبریزی در این میان نقش مهمی ایفا کردند. هنرهای سنتی، از جمله مینیاتور ایرانی، با چالشهایی مواجه شده بودند و با ظهور کمالالملک، نوعی گسست در تداوم آنها پدید آمده بود. تبریزی تا حدی این گسست را به شکلی مدرن ترمیم کرد و به آشتی میان سنت و بیان معاصر یاری رساند. اگرچه استفاده از موتیفهای سنتی در آثار دیگر هنرمندان نیز دیده میشد، اما تبریزی با افزودن وجهی مدرن به خوشنویسی و مینیاتور ایرانی، آنها را به شکلی قابل ارائهتر برای جامعه تبدیل کرد؛ بهگونهای که درک و جذابیت بصری آنها برای مخاطب افزایش یافت و آثار از حالت صرفاً سنتی خارج شدند.
وی درباره تربیت شاگردان نیز گفت: او در این مسیر، در حوزه تربیت شاگرد نیز نقش داشت؛ هرچند شاگردانی داشت که ارتباط مستقیمی با آنان نداشتم، چراکه ارتباط شخصیام عمدتاً با خود او بود. با این حال، آنچه تبریزی انجام داد، تأثیری گسترده بر مخاطبان، دانشجویان و دیگر هنرمندان گذاشت.
صادقزاده ادامه داد: حضور او در فضای هنر چنان پررنگ و اثرگذار بود که نادیده گرفتنش عملاً ممکن نبود. آثارش بهگونهای در جامعه تسری یافت که حتی کسانی که بهطور مستقیم شاگرد او نبودند نیز تحت تأثیر قرار میگرفتند. بسیاری تنها با دیدن آثارش الهام میگرفتند، ایدههای تازه پیدا میکردند، رشد مییافتند و نگاهشان به هنر دچار تحول میشد.
تبریزی هنرمندی همه فن حریف بود
غلامرضا نامی، هنرمند و نقاش پیشکسوت و از پیشگامان هنر نوگرای ایران، درباره صادق تبریزی گفت: جای استاد صادق تبریزی واقعاً خالی است. او نقاشی همهفنحریف بود؛ سفالگر بود، نقاش بود و خطاط بود و در همه این حوزهها فعالیت میکرد و در هر زمینهای با تفکر و بینشی عمیق قدم میگذاشت. او یکی از دوستان خوب من بود و فقدانش بسیار تأسفبرانگیز است.
وی درباره سبک هنری تبریزی افزود: او سبکهای متنوعی داشت. هنرمندان اندکی را میشناسیم که از مینیاتور و سنتهای هنری ما بهره گرفته و اثری مدرن خلق کردهاند؛ از جمله صادق تبریزی، فرح اصولی، ناصر اویسی و دیگر هنرمندان. از این رو، او خدمتی بزرگ در عرصه خلاقیت و ارائه سنت در قالبی مدرن انجام داد که شایسته تحسین است.
نامی همچنین ادامه داد: متأسفانه او شاگردان زیادی نداشت که این موضوع جای تأسف دارد. امیدوارم هنرمندان جوان بتوانند راه و مسیر هنری او را ادامه دهند.
نظر شما