سرویس تاریخ خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، همایش بینالمللی «شهرنامهنویسی در تاریخ ایران» بهمناسبت بزرگداشت صدمین سالروز تولد استاد محمدابراهیم باستانیپاریزی، با حضور استادان و پژوهشگران برجسته ایرانی و بینالمللی سهشنبه ۲ دیماه در تالار فردوسی دانشکده ادیبات و علومانسانی برگزار شد. این همایش با هدف بررسی جایگاه شهرنامهها در مطالعات تاریخی و پاسداشت نقش علمی و فرهنگی زندهیاد باستانیپاریزی، میزبان سخنرانیها و ارائههای علمی از سوی پژوهشگران داخلی و خارجی است.
ژاله آموزگار در سخنانی گفت: با بزرگان محشور بودن، افتخار همسخنی، همکاری و همنشینی با قدبرافراشتگان و نامداران عرصه علم و دانش را به دست آوردن سعادتی است که کمتر نصیب همگان میشود. من خوشبختانه جزء سعادتمندانی هستم که در دورانی زیستهام که سده زرین بزرگان تکرارنشدنی بوده است. بزرگانی که زندهیاد استاد ایرج افشار آنان را نادرهکاران مینامد و من آنان را فرهداران میدانم.
استادی متواضع و فروتن با سخنان دلچسب
وی افزود: فره در فرهنگ باستانی ما ودیعهای است که از سوی خداوند در وجود آدمیان نهاده شده است. دانشکده ادبیات که جزو قدیمیترین دانشکدههای دانشگاه تهران است محل کار و عرصه فعالیت تعدادی از آنان بوده است و استاد باستانپاریزی یکی از آنهاست. استادی با اطلاعات بسیار وسیع، تاثیرگذار و پرکار با سبکی مخصوص به خود در تاریخنویسی و از نظر من بیهمتا و با همه این اوصاف انسانی بود متواضع و فروتن با رویی خوش و سخنان دلچسب.
آموزگار گفت: من متخصص علم تاریخ نیستم و از فرضیههای علمی جدید و روشهای مطالعاتی این رشته چندان چیزی نمیدانم ولی به نوشتههای تاریخی بسیار علاقهمندم و نیز میدانم که در دنیای امروز مورخان به رویدادهای تاریخی بیشتر با نظر تحلیلی مینگرند و پس و پیش حوادث را سبک سنگین میکنند و به عبارت دیگر به مطالعه تطبیقی میپردازند. استاد باستانیپاریزی در نوشتههایش از همین روش پیروی کرده است اما سبک خاص خودش را داشت یعنی سبک باستانیپاریزی که به نظر من منحصر به خود اوست و در زیرمجموعه هیچکدام از تئوریهای علم تاریخ قرار نمیگیرد. او قلم شیرینی دارد و این قلم شیرین و صمیمانه او خواننده را در نوشتههایش با اشتیاق به دنبال میکشاند.
باستانیپاریزی تاریخ را همگانی کرد
به نظر من او تاریخ را همگانی کرد و به میان جمع برد و گروه بیشتری را تاریخخوان کرد حتی اغراق نیست اگر بگویم سبک شیوای نوشتههای او شاید بسیاری از کتاب گریزانها را کتابخوان کرده است. نوشتههایش ساده و روان است ولی در لابهلای این نثر ساده خواننده به اطلاعات دست اول و ارجاعات درست دست مییابد و سطح دانستههایش بالا میرود. نثر او سهل و ممتنع است ولی به هیچ وجه سطحی نیست. مهارت خاص دیگری دارد که استادانه از امروز و دیروز و به سدههای پیشین میرود و بازمیگردد و خواننده هیچ دستاندازی احساس نمیکند.
این استاد پیشکسوت فرهنگ و زبانهای باستانی ادامه داد: طبع شاعرانه و حافظه ادبیاش باعث شده است که ابیاتی نادر ولی مطابق با موضوع در لابهلای نوشتههایش بگنجاند. به نظر من نوشتههایش سبک نگارش کتابهای تاریخ قدیم مانند تاریخهای طبری، بلعمی، مسعودی، یعقوبی و… را به ذهن میآورد که در آنها غالباً مرز اسطوره و روایتهای تاریخی و تاریخ واقعی درهم میآمیزد. در نوشتههای استاد باستانی هم مرزها شکسته میشوند با این تفاوت که نظم فکری خواننده به هم نمیخورد واقعیت با تخیل نمیآمیزد و ارجاعات متعدد و درست اثر را مستند میکند.
آیینه تمام نمایی از تاریخ اجتماعی ایران معاصر
از سوی دیگر نوشتههای استاد باستانی آیینه تمام نمایی از تاریخ اجتماعی ایران معاصر است یا تکیه و یاری گرفتن از حوادث پیشین تاریخی در ایران کتابهای تاریخی جزیی از آثار ادبی به شمار میآیند. نمونه بارزی از آن کتاب تاریخ بیهقی است تاریخی است مستند و قابل ارجاع و در عین حال اثری است ادبی که جزء درسهای اصلی گروه ادبیات فارسی بهشمار میآید.
آموزگار ادامه داد: با توجه به این مقوله باستانی مورخی بود ادیب و سرآمد این مکتب و از این نظر در نوع خود بینظیر بود و این مهارت بخصوص در زیرنویسهای کتابهای او بهچشم میخورد. چون ما همه میدانیم که زیرنویسهای آثار استاد پاریزی اغلب از خود متن مفصلتر و آموزندهتر است. این گستردگی و چندبعدی بودن مطالعات معمولاً به نسل استادان پیشین تعلق دارد. استادان نسل جدیدی که پژوهشگران دانشمندی هم هستند غالباً نوشتههایشان یک بعدی است.
مورخی چیرهدست و جامعهشناسی نکته سنج
وی افزود: در گذشته استادان ما به عنوان مثال اگر از دستور زبان اوستایی و گاهان سخن میگفتند یا فلسفه کانت را درس میدادند به مناسبت شعری از حافظ میخواندند و بندی از گلستان سعدی نقل میکردند. در نوشتههای استاد باستانی این روش به طور محسوس به چشم میخورد. شاید استادان و دانشمندان جدید این طریق تحقیق را علمی ندانند ولی به نظر من چنین روشی مخصوصاً در کلاسهای درس از یکنواختی و سنگینی کلاس میکاهد و استاد در کلاسهایش موفقتر است که سخنان خود را با حاشیههای مربوط همراه و پذیراتر کند.
او در پایان سخنانش گفت: من بیشتر آثار استاد باستانیپاریزی را با علاقه خواندهام و شخصاً بجز احترام و ارادتی خاص و محبتی عمیق به ایشان داشتم. کسانی که او را میشناختند بجز تکریم دانش و تواناییهای علمی او، خاطرههای شیرین و دلپذیری از او به یاد دارند. او شخصیتی کمنظیر، مورخی چیرهدست، استادی ارزنده و جامعهشناسی نکتهسنج بود با طبعی لطیف و شاعرانه که در دوران خود بسیار خوش درخشید و آثار ماندگارش او را جاودانه خواهد کرد. ای کاش باستانیپاریزیهای بیشتری داشته باشیم. جوانان نازنین، چشم امید و نگاه نگران سرزمینمان به شماست. بکوشید جای خالی این بزرگان را پر کنید.
گزارش تکمیلی بهزودی منتشر میشود.
نظر شما