به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چهل و ششمین شب ایران با عنوان شب شریعتی با موضوع بررسی اسناد ساواک درباره دکتر علی شریعتی چهارشنبه در خانهموزه دکتر شریعتی و به همت فرهنگستان سرو برگزار شد. محمدرضا وحدتی دبیر نشست، قاسم تبریزی، محقق تاریخ معاصر، عباس پرورده، کارشناسی سیاسی و روزنامهنگار، به عنوان سخنران حضور داشتند.
بازشناسی شریعتی براساس منابع و افکار او
قاسم تبریزی سخنران این نشست گفت: در میان نویسندگان و روشنفکران معاصر شریعتی به عنوان یک ادیب، خطیب، نویسنده و جامعهشناس مسلمان مطرح است. پیرامون شریعتی در این پنجاه و پنج سال گذشته قضاوتها و نقدهای مختلفی از طیفهای متفاوتی وجود دارد. اگر بخواهیم تحلیلگران شریعتی را معرفی و مورد بررسی قرار بدهیم؛ مدافعان سرسخت که او را یک مورد استثنا میدانند، مخالفان سرسخت او را فاقد توان علمی و تخصصی میدانند. این گروه پنج دستهاند؛ مدافعان اسلام، مدافعان مارکسیسم، مدافعان مبارزه مسلحانه، غربزدگان و سلطنتطلبان. هر کدام از این جریانات با عینک خویش شریعتی را مورد مطالعه قرار میدهند. برخی از سازمانهای مسلحانه یا غیرمسلحانه در اوایل انقلاب شریعتی را ابزاری برای مبارزه با انقلاب و روحانیت قرار داده بودند. دسته دیگر مورخان هستند که افراد صاحبنظر دارای بینشاند که جامعه را برای مطالعه عادلانه شریعتی آماده میکنند.
او افزود: برای شناخت شریعتی باید زمانه شریعتی را شناخت. باید ببینیم وضعیت اجتماعی ما در آن دوران چگونه بوده است. شریعتی باید به عنوان یک جامعهشناس مطالعه و بررسی بشود چون نه فیلسوف، نه حکیم، نه عارف و نه مورخ بود. به عنوان یک مسلمان اعتقادات قوی داشت، اما در قضاوت درباره او را باید در تخصص خود او بررسی کنیم. شروع درسهای او در حسینیه ارشاد در سه مرحله بود؛ جامعهشناسی ادیان، اسلام و تشییع. او از طریق جامعهشناسی اسلامی بعدها وارد مسائل گوناگون شد که این موضوعات هم آفت و هم فرصت بود. زمانی که جلال آل احمد فوت کرد، گفت: گویی که من مردم و همیشه این احساس خطر را داشت. همچنین در نظر گرفتن سن و سال شریعتی نیز مهم است، زیرا او در جوانی وارد این عرصه میشود. بخشی از آموزههای او برآمده از مکتب پدر و برخی هم مطالعات پراکنده در مسائل اسلامی بود. شریعتی در حال شدن بود کما اینکه اگر در دهه هفتاد باقی میماند، پختهتر میشد.
این کارشناس تاریخ عنوان کرد: برخی او را آنقدر به او بدبین بودند که او را کسروی دوم میدانستند. در مقابل هم کسانی بودند که او را شخصیت بزرگی میدیدند. کسانی که بیشتر به او نزدیک بودند قضاوتهای عادلانهای نسبت به او داشتند. شهید بهشتی که به واسطه سید هادی خامنهای با او از نزدیک آشنایی داشت قضاوت بهتری نسبت به او داشت. آیتالله خامنهای نیز او را یک انسان خدمتگزار میدانند. بسیاری از کسانی که او را میشناختند، قضاوت عادلانهتری درباره او مطرح میکردند. یکی از موفقیتهای او نقد غرب بود، هر چند آنچنان در این نقد هم عمیق نبود و در مصادیق آن دچار خطا میشد. او نقد خوبی از روشنفکری داشت، اما تعریف روشنی از روشنفکری به شکل ایجابی ارائه نداد. طرح بازگشت به خویشتن را بسیار خوب مطرح کرد، ضمن اینکه طرح کلی آن را از اقبال لاهوری گرفت.
تبریزی گفت: در آثار شریعتی تعارض وجود دارد که گاهی بحث سنت و مدرنیسم را مطرح میکند، اما درباره سنت توضیحی جامع نمیتواند بیان کند. درباره خرافه نیز میگوید اما گاهی به خطا میافتد. در مسئله تحولات اجتماعی و سیاسی بسیار تحت تاثیر انقلاب الجزایر بود. در انقلاب الجزایر سوسیالیسم و اسلام با یکدیگر است. گاهی تحت تاثیر فانون و عمار اوزگان قرار میگیرد که مستلزم تامل است. از دشمنان انسان مارکسیسم میداند و مارکس را هم خوانده بود و خوب آثار مارکس را میشناخت. بحثهای اساسی درباره صهیونیسم دارد و خوب به آن اشراف داشت. تجددگرایی را نفی میکرد اما صحبتهای زیادی درباره تمدن ندارد. همچنین به نقد کاپیتالیسم میپردازد و آن را هم دشمن بشریت میبیند. به رنسانس و حرکت علم هم اینگونه نگاه میکند که علم از خدمتگزاری دین رها شد و به قدرت درآمد و بدن بر یک علمگرایی کوتاهفکرانه شد و در حرکت خود مسیر را کشت و خود اسیر قیصر گشت.
او در ادامه داد: او نتوانست بحث رنسانس را به خوبی مطرح کند. یکی از مباحث او رنسانس در اسلام بود که یکی از اشتباهات او بود. تمام علوم انسانی غرب نه تنها منهای وحی است بلکه در تقابل با وحی قرار میگیرد و شریعتی متوجه این موضوع نیز نشد. حرکتی که او انجام داد در برابر شیفتگان غرب حرکت خوبی بود و خیلی را به خود آورد. در برابر علم واپسگرایان را مطرح کرد که همین هم جای نقد شریعتی را دارد. یکی از موضوعات مهم سندشناسی است که در میان همه اسناد اطلاعاتی و امنیتی از اعتبار بیشتری برخوردار است.

این سندپژوه بیان کرد: ساواک دارای نفوذی و شنود بوده است. پیرامون اسناد ساواک و نحوه بهرهبرداری از آن باید نکات خاصی را بررسی کرد. این اسناد گاهی دارای خطاست. گزارشات گاهی پراکنده هستند و همانقدر که نیروهای ساواک پیچیده بودند انقلابیها نیز پیچیده شده بودند. گاهی نیز در این اسناد شاهد گزارشات افراد به ساواک بودهایم که مشخص است فرد مامور نیست. بخشی از اسناد مربوط به شریعتی دستنوشته و بازجوییهای اوست و او ساواک را فریب میداد و چیز زیادی درباره او نمیدانستند. متاسفانه گاهی در این بازجوییها در تمجید شاه گفته است و گاهی در مذمت روحانیت صحبت کرده است و در نامه به پدر خود نوشت: همانطور که مصدق اقتصاد بدون نفت را مطرح کرد، من هم اسلام بدون آخوند را مطرح میکنم. براساس منابع افراد را بررسی کنیم و نه از کسی بت بسازیم و نه او را سرکوب کنیم.
نظر شما