به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، بهزاد حق پناه، مسئول وقت شاخه اصفهان جنبش مسلمانان مبارز در ابتدای این نشست گفت: اساساً داوری کردن و نقد کردن برخلاف آنچه به نظر میرسد کار سادهای نیست. امروز به شدت شرایط نسبت به قبل از نظر اندیشه و از نظر شرایط اقتصادی و اجتماعی تغییر کرده و داوری کردن دشوار است.
وی افزود: فضای اجتماعی تغییر کرده و در این فضا سخن گفتن سخت است بهویژه برای نسل جوان که چه بسا تصور کنند اصلاً در گذشته دچار یک ذهن معیوب بودهاند که چنین کنشهای اجتماعی را انجام میدادند اما ببینید ما چطور میتوانیم تصور کنیم که در بخشی از تاریخ بشریت کسانی بودند که انسانها را با گیوتین گردن میزدند و در تاریخ اروپا شما میبینید که در حقیقت برخی افراد را کلیسا به راحتی با دو گاری از دو طرف میکشیدند و شقه میکردند. بنابراین ما وقتی که میخواهیم راجعبه آن دوران صحبت کنیم، باید چارچوبهای شرایطی همان دوران را در نظر بگیریم وگرنه به نظر من دچار یک انحراف و خطا در داوری خواهیم شد.
حقپناه ادامه داد: عین همین حالت در گذشته ایران نیز دیده می شود و امروز بررسی کردن آن زمان با چارچوبهای معیارهای کنونیمان خیلی هم کار سختی نیست. به راحتی می توان همه را زیر سوال برد و نقد کرد.
وی در ادامه این نشست گفت: تفکر سنتی به واقع بیشتر دنبال مقصر در حوادث است و اینکه ببیند تقصیر با چه کسی است. تفکر مدرن دنبال حل مشکل و حل تقصیر است. یعنی اگر مشکلی پیش آمد کرد باید مشکل را حل کنیم. بنابراین اگر نقدی هم به جریانات میکنیم دنبال اینکه بخواهیم بگوییم مقصر و عامل این خطاها بوده اصلاً نیستیم چون میدانیم مشق نانوشته است که خطا ندارد.
حق پناه در ادامه افزود: اگر من دوباره به دنیا میآمدم و قرار بود که دوباره فعالیت اجتماعی و سیاسی داشته باشم، باز هم به این جریان میپیوستم چون ما باید خیر آن زمان را انتخاب میکردیم و این خط مشی به نظر من خیر موجودی زمان خودش است بنابراین اگر نقدی میکنیم برای این است که بخواهیم درسهای بهتری از آن بگیریم. وی در مورد کتاب نیز گفت: زمانی که شنیدم آقای خدیوی کتابی در مورد آن زمان جمعآوری میکند خیلی خشنود شدم و همان ملاقات اولی هم که با هم داشتیم سعی کردم دادههای خود را به ایشان بدهم. این کتاب کار ارزشمندی است و از نظر من نگاه ویژهای به تحولات دوران خودش و حزب توده دارد.
حقپناه بیان کرد: صرف نظر از مسائل اعتقادی، بیتوجهی به این بخش از تاریخ به نظر من بخشی از تجربه اجتماعی ایران را از بین میبرد. انتقال تجربه در کشورهای توسعه یافته غیر از اینکه از طریق جمعبندی تحولات است از طریق همکاری بین نسلی نیز انجام میشود.
وی بیان کرد: این انتقال تجربه به صورت منطقی و عملی پیش نیامده است. بنابراین این تیپ کارهای جمعبندی تئوریک میتواند در انتقال تجربه به نسل بعد موثر باشد. خصوصاً که ما در زمانی کار را شروع کردیم که نیروهای اجتماعی ایران هیچکدام تجربه کار در شرایط نیمه دموکراتیک را نداشتند به جز نهضت آزادی که یک مقدار کار در شرایط نیمه دموکراتیک را تجربه کرده بود.
در ادامه این نشست خدیوی نویسنده کتاب گفت: ما در ابتدا شش ماه طول کشید که با کمک دوستی، اعتماد آقای دکتر پیمان را برای دیدار جلب کنیم و خدمت وی برسیم.سپس دادهها را بر اساس منابعی که مبتنی بر اسناد و شواهد و مدارک بود آماده کردم و سعی کردم آنها را تبدیل به دادههای معتبر علمی کنم. حالا اینکه چقدر موفق بودم، با مطالعه کتاب متوجه خواهید شد.
وی گفت: یکی از دشواریهای کار تاریخ شفاهی این است که سراغ جوانان دیروز که میروی، سخت صحبت میکنند. گاهی هم هیچ پاسخی به من نمیدادند و یکی از دلایلی که من تمرکز کردم روی خود نشریه و روی متن این بود که در گفتوگوها به مشکل برمیخوردم.
خدیوی ادامه داد: در مورد پیوند در مسئله خط امام اتفاقاً در کتاب به آن پرداخته شده و اساساً من مشخصاً صفحه ۱۰ تا ۱۵ فصل اول به نگاه پیمان پرداختم و آن اطلاق خط امامی که کردم و بعدها این دانشجویان مسلمان پیرو خط امام سوار بر خط فکری دکتر پیمان شدند. من بیشتر دوست دارم خود مخاطبان کتاب را مطالعه کنند. من نگاهم در این کتاب، نگاه تاریخی و مشترک بود تا مخاطب را با پیوندهای پنهانی که بین جریانهای مختلف سیاسی از حزب توده و فدائیان اقلیت و اکثریت گرفته تا مجاهدین خلق و مجاهدین انقلاب و جنبش مسلمانان مبارز شکل گرفت، به اندازهای که بضاعت و توانم بود این پیوندهای پنهان را نشان بدهم.
نظر شما