سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بهاره حجتی: مجموعهداستان «ماهیها دندان دارند» به قلم مریم عزیزخانی شامل ۱۳ داستان کوتاه است که نشر راوی بهتازگی منتشر کرده است. نویسنده در این مجموعهداستان کردستان را نه بهعنوان «فضای نمایشی»، بلکه بهمثابه «زخم زنده» مینویسد؛ زخمی که لایهلایه بر زمان، بدن و روح شخصیتها نشسته است.
اقلیمنگاری: جغرافیا بهمثابه تقدیر
اقلیم کردستان ایران در دهههای گذشته در ادبیات داستانی فارسی عمدتاً از دو منظر بازنمایی شده است: نخست، روایتهای اسطورهگرایانه و فولکلوریک؛ دوم، بازنماییهای خشونتمحور از جنگ و فقر. با این حال، آثار معاصر بهویژه از دهه نود بهبعد، رویکرد تازهای اتخاذ کردهاند که در آن اقلیم نه کلیشهتصویری، بلکه «ساختاری دراماتیک» تلقی میشود. مجموعهداستان «ماهیها دندان دارند» در همین دسته قرار میگیرد. این اثر نه رمانتیسم روستایی را بازتولید میکند و نه از تراژدی استفادهیابزاری میکند؛ بلکه اقلیم، جنگ و فقر را به عناصر بنیادین در شکلگیری جهانبینی شخصیتها بدل میسازد. جغرافیای بیجار، فقط پسزمینه نیست؛ نیروی محرک روایت است. نوعی نیروی ساختاری است که کنش و روان شخصیتها را هدایت میکند. کوههای بلند، مسیرهای سختِ کولبری، باد سردی که روی دشتها میوزد و خاکروبههای پس از بمباران، همگی در متن به شکل «شرایط ستمگر» حضور دارند. نویسنده از اقلیم، استعاره نمیسازد؛ اقلیم را جبر مینویسد. ویژگیهای اقلیمی که در مجموعه بهخوبی دراماتیزه شدهاند: اول سختی راه و شیب کوه که نماد صعود بیفرجام زندگی شخصیتهاست. دوم سرمای استخوانسوز که تبدیل به لحن میشود: سرد، محکم، بیرحم. و سوم روستاهای پراکنده که در دل تاریکی رها شدهاند. این اقلیم، روایت را از ابتدا تا انتها در چنبرهی فشار دائم نگه میدارد.
جنگ و بمباران شیمیایی: حافظهٔ جمعیِ مدفون اما زنده، روایت آسیب
تجربهٔ جنگ و حملات شیمیایی در کردستان، بخش مهمی از حافظه جمعی این منطقه است. برخی داستانهای مجموعه، بازنمایی مستقیم این تجربهاند و برخی دیگر، پیامدهای بلندمدت آن را در زندگی کولبران و کارگران نشان میدهند. براساس نظریه «روایت آسیب» آسیبدیدگی جمعی معمولاً به شکل غیرمستقیم و گسسته در روایتها ظاهر میشود؛ در این مجموعه نیز همین اتفاق میافتد. جنگ نه در قالب تصویرهای حماسی، بلکه در قالب تأثیرات جسمانی و روانی، مانند سوختگی پوست، اختلال تنفسی، و ازهمگسیختگی خانوادهها بازنمایی میشود. این نوع بازنمایی با آثار ادبیات کردی درباره حلبچه (مانند آثار بختیار علی) همسویی دارد و گفتمان مشترکی دربارهی «بدن آسیبدیده» در مناطق جنگزده ایجاد میکند. عزیزخانی سادهنویسی نمیکند؛ او وارد کلیشه «تراژدی ملّی» نمیشود.جنگ در این مجموعه نه حادثهیتاریخی، بلکه سرنوشتِ جاری است.
سه ویژگی مهم در بازنمایی جنگ
الف) حذف قهرمانسازی: هیچکس «قهرمان» نیست. مردم، کودکاند، پیرزناند، کارگر و کولبرند. کسانی که همیشه اولین قربانیاند و آخرین شنیدهشونده.
ب) تصویر بدنهای آسیبدیده: بدنها در این مجموعه محل ثبت تاریخاند: پوستهایی که میسوزد، ریههایی که میگیرد، چشمهایی که تار میشود. این انتخاب باعث میشود تاریخ به جسم برسد؛ بهجای روایتهای خطی.
ج) تداوم پساجنگ: حتی داستانهایی که دربارهی کولبری یا کارگریاند، تهمایه «پساجنگ» دارند. انگار جنگ تمام نشده، فقط شکلش عوض شده؛ از بمبهای خردکننده به فقر، بیکاری، و مرگهای خاموش.
کولبری و طبقهی کارگر: تراژدی بدون فریاد
کولبری در مطالعات انسانشناسی ایران نوعی «کار حاشیهای در ساختار قدرت مرکزگرا» تلقی میشود. بهعنوان مثال کولبر در داستان «برف» که نخستین داستان این مجموعه است نماد نیست؛ انسان است، با استخوانی که «سنگینی» را تجربه میکند. روایت کولبری شعار نمیدهد و از ژست اجتماعی دوری میکند.عزیزخانی از خلال ریزترین جزییات فیزیکی، تعادل روی یخ، صدای نفس، فنر درد در زانو، فشار طبقاتی را ملموس میکند.در روایت کارگران نیز همین رویکرد دیده میشود. کارگر کردستان در این مجموعه فاقد صدای رادیکال یا امکان چانهزنی است. او در حاشیه اقتصاد قرار دارد، و حاشیهنشینی در روایتها به فرم تبدیل شده است: روایتهای کوتاه، فشرده، و پر از مکث است. به عبارتی دیگر، طبقه کارگر کردستان در این مجموعه نه صدای قدرتمند دارد، نه فرصت اعتراض، نه امکان خروج و نه رؤیای قابلدسترس. بیصدا بودن، انتخابی آگاهانه و دردناک است. نویسنده نمیخواهد از آنها چهرهی رمانتیک بسازد؛ میخواهد «بیصدا ماندن» شان، خودش فریاد اصلی باشد.
زبان؛ شاعرانه اما بیتعارف و زیبایی زیر تیغ
زبان شاعرانه است، اما نه از جنس اغراق و تزیین. شاعرانهبودن در اینجا نتیجه نگاه دقیق است، نه بازی زبانی. عزیزخانی بهجای جملههای پرآبوتاب، از صحنهپردازیهای مینیاتوری، ترکیبات بومی، و مکثهای بلند استفاده میکند. تصویرسازی با عناصر بومی مانند سنگ، برف، دود، صدای سوت باد… شکل گرفته است. شاعرانهگی کنترلشده است. زبان حسبرانگیز است اما هرگز رمانتیک نمیشود. ریتم کند و کوبنده است. لحن شبیه راهرفتن کولبر روی شیب کوه است؛ سنگین، موزون، ناگزیر. چند داستان دیالوگمحورند و گفتوگوها هم ریتم اقلیم را حمل میکنند؛ کوتاه، صریح، گاهی بریده، گاهی در حد چند کلمهی خشک.
در چارچوب نظریه زبان شاعرانه یاکوبسن، این نوع زبان، محور انتخاب و سازماندهی معنایی را برجسته میکند؛ اما نویسنده تعادل را حفظ میکند و اجازه نمیدهد شاعرانهگی به احساسگرایی تبدیل شود. زبان «زیبایی مقاومت» است؛ زبانیکه در برابر خاموشی اقلیم ایستاده اما اجازهی فریادنمیدهد.
نظریه سکوت و زخم: هسته پنهان مجموعه
در اغلب داستانها، شخصیتها کمحرفاند؛ این سکوت بخشی از هویت جنوبغرب کردستان است، بخشی هم زخم مشترک. سکوت در این مجموعه، ضد روایت نیست. ضد فریاد است. سکوت به «موسیقی زیرین» داستانها تبدیل میشود؛ موسیقیای سنگین که خواننده را مجبور میکند خودش زخم را تعبیر کند.
ساختار و فرم: روایتهای کوتاه اما پر فشار
ساختار داستانها معمولاً بر سه پایه میایستد: موقعیتمحور بودن، حضور دائمی تهدید و پایانبندیهای نیمهسوخته. پایانها مشخصاً بازند، اما نه از نوع بیهدف؛ از نوع «زندگی ادامه دارد، اما نه به شکلی که میخواهیم.» در داستانهای مرتبط با بمباران شیمیایی، مثلاً داستان «روی پلهی دوم» فرم حتی فشردهتر و نفسگیرتر است؛ جملات کوتاهتر، فضا تاریکتر، و ریتم مضطربتر.اما گاهی شدت رنجها میتواند خواننده را از تعادل خارج کند؛ گاهی روایت نیاز به نقطهی تنفس دارد.
حرف آخر
مجموعهداستان «ماهیها دندان دارند» با توجه به عناصر اقلیمنگاری، بازنمایی جنگ و بمباران شیمیایی، تبیین خشونت ساختاری علیه کولبران و کارگران، و بهرهگیری از زبانی شاعرانه و فشرده، در دستهٔ آثار مهم ادبیات اقلیمی ایران قرار میگیرد. از نقاط قوت محوری کتاب تصویر جسورانه و صادقانهی قربانیان خاموش، زبان شاعرانهی دقیق و کنترلشده، توانایی ساخت فشار عاطفی بدون اغراق، اقلیمنگاری بهعنوان درام، نه تزیین و شخصیتپردازی بدون کلیشه و بدون قربانینمایی است. این اثر نهتنها سندی ادبی از زیست مردم کردستان پس از جنگ است، بلکه در سطح فرمی نیز نشان میدهد چگونه میتوان با بهرهگیری از روایت کوتاه، تجربههایسنگین تاریخی را بازسازی کرد.
«ماهیها دندان دارند» روایت جغرافیایی نیست؛ روایت بقای انسان در مرز مشترک جنگ، فقر، و تقدیر است. نه طبیعت را ستایش میکنند، نه فقر را رمانتیک. داستانها از دل اقلیم زخمخورده میآیند، با زبانی شاعرانه که نمیخواهد زخم را زیبا کند، فقط میخواهد حقیقت را عریان نگه دارد. در این مجموعهداستان جنگ تمام نشده، بمباران هنوز در هواست، کوه هنوز سنگین است، کولبر هنوز در حال رفتن است و ماهیهاحتی اگر دندان نداشته باشند، باز هم میتوانند بلعیدن را ادامه دهند.
نظر شما