به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جدیدترین آثار داستانی انتشارات سوره مهر در حوزه رمان، داستان کوتاه و داستان طنز است. این پنج اثر بهتازگی منتشر و در دسترس علاقهمندان به ادبیات تألیفی قرار گرفته است که عناوین آنها عبارتاند از: کتاب «شماره ۸۸۸» به نویسندگی حمید بابایی، «زندگی خطرناک» به کوشش علیاصغر عزتیپاک، «پروژه سالاد شیرازی» به قلم مهناء صادقی، «صاحب این عکس را میشناسید؟» اثر مصطفی میرزایی پیهانی و «فاتح» به نویسندگی سارا شجاعی اصل.
کتاب «شماره ۸۸۸»
این کتاب، داستان طنزآمیزی درباره رزمندهای است که طی یک عملیات فریب با دستهاش اسیر میشود. بعد از ورود به اردوگاه، پدرش به خوابش میآید و ماجراهایی مرتبط به این خواب برایش رخ میدهد. از طرف دیگر، بعثیها فکر میکنند این شخص، فرد مهمی است و میخواهند با شکنجههای بسیار از او اعتراف بگیرند. این رزمنده به فکر فرار میافتد و این فرار، سرآغاز اتفاقات بعدی میشود.
بخشی از متن کتاب «شماره ۸۸۸»:
صالح نزدیکتر آمد و مشغول بازرسی سر و تنم شد. تا داشت سوراخسنبههای گوش و دماغم را میگشت، سروکله چند رزمنده دیگر هم پیدا شد. به نظر میرسید آنها هم سرباز ارتش بودند. موهای کوتاه و لباس خاکی یکدست داشتند. آمدند و طوری به من خیره شدند انگار آدمفضایی یکچشمی را که از سیارهای دیگر روی زمین سقوط کرده اسیر کردهاند.
گفتم: «پیغمبری اسلحه ندارم جناب سروان.»
سروان گفت: «چه خوب فارسی حرف میزنی! کجا یاد گرفتی؟ عضو استخباراتی؟»
گفتم: «تو محله جوادیه بزرگ شدم. بچه جوادیهم… بابا من ایرانیام به والله.»
یکی از سربازها از پشت سر بقیه سرک کشید و گفت: «دیگه بدتر! پس معلومه منافقی.»
توی دلم گفتم کارم درآمد. حالا خر بیار و باقالی بار کن! ناگهان بین سربازها همهمه افتاد. زود گفتم: «منافق چیه! منافق کدومه برادر! یه سال اسیر بودم و بدبختی کشیدم. همین چند روز پیش فرار کردم.»
سرباز لاغرِ سیاهسوختهای که تهلهجه جنوبی داشت گفت: «اووَخ با همی لباس فرار کردی وولک؟»
داستان طنز «شماره ۸۸۸» به قلم حمید بابایی در ۱۹۶ صفحه و بهای ۲۸۵ هزار تومان منتشر شده است.
کتاب «زندگی خطرناک»
این اثر داستانهایی برای مردم غزه است. «زندگی خطرناک» شامل هشت داستان است به قلم نویسندگان نامآشنایی همچون مجید قیصری، محمدهادی عبدالوهاب، سیده عذرا موسوی، مهدی کفاش، معصومه خوانساری، ابراهیم اکبری دیزگاه، علیرضا سمیعی و علیاصغر عزتیپاک. عناوین داستانهای آن عبارتاند از: «آنچه را میبخشیم، میماند»، «شهر مدهوشان»، «خانه»، «شبی که برج افتاد»، «درخت زندگی»، «زندگی خطرناک»، «برگشتن به نقطه نامرئی» و «مردان طوفان».
بخشی از متن داستان «آنچه را میبخشیم، میماند»:
چشمانتظار بودیم ما، چشمانتظار برگشتن دختر خانه و خانوادهاش که صدای پا شنیدیم. آرزو میکردیم که آنها برگردند تا نسیم روز بوزد و سایهها بگریزند. صدا، تقتق صدای کفش پاشنهبلند مادری که از مهمانی یا دختری که از مدرسه برگردد، نبود. انتظار ما را تلخ و کدر کرده بود. همانطور که برای هر چیزی زمانی است و هر مطلبی را زیر آسمان وقتی است. حالا وقت بازگشت دختر خانه بود، اینطور آرزو میکردیم ما. صدایی که از راهپلههای آوارشده بیاید شنیدنی نیست. صدای خردهشیشهها، گچ ریخته بر سنگ مرمر که قرچقرچ کند زیر پا. بهآهستگی. با فاصله، نه بهتندی و بازیگوشانه. این ندای آمدن دختر نبود.
کتاب «زندگی خطرناک» در ۱۶۴ صفحه و بهای ۲۲۵ هزار تومان منتشر شده است.
کتاب «پروژه سالاد شیرازی»
این رمان طنز روایتگر زندگی زنی است که روی نظم و انضباط حساس است؛ اما با حضور دو پسر در آستانه کنکور و همسری که بهخاطر شغلش گاهی به مأموریت میرود و در خانه نیست، این حساسیت و نظام ذهنی به چالش کشیده میشود. این زن که استاد دانشگاه است، با همسر و پسرهای دوقلو هفدهسالهاش ماجراهایی را رقم میزنند که کتاب را خواندنی کرده است.
کتاب «پروژه سالاد شیرازی» مجموعه داستانهای بههمپیوستهای است که در هر کدام یک اتفاق میافتد و ابعاد مختلف یک زندگی خانوادگی و اجتماعی را نشان میدهد.
بخشی از متن کتاب «پروژه سالاد شیرازی»:
وسط حرفهایم با نرگس، میلاد را که مدتی است برای فضولی نشسته روبهرویم میبینم که بلند میشود و میرود آشپزخانه. بعد با قابلمه تفلون مادرم و یک قاشق برمیگردد مینشیند جای قبلی. قاشق را که میبینم میفهمم نیت کرده عاق والدهام کند. هول میشوم و با دست به میز تلفن ضربه میزنم. سرش را از توی قابلمه در میآورد و نگاهم میکند. به قاشق توی دستش اشاره میکنم و مثل بیل زدن دستم را و بعد سرم را به نشانه نهی تندتند تکان میدهم.
داستان طنز «پروژه سالاد شیرازی» به قلم مهناء صادقی در ۲۳۹ صفحه و بهای ۳۲۵ هزار تومان منتشر شده است
نظر شما