دوشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
ردپای ژورنالیست‌بودن سینکلر در «نفت» هویداست

مجید یزدانی، مترجم رمان «نفت!»، نوشته آپتون سینکلر، گفت: رمان نفت به‌شدت تحت تأثیر نگاه ژورنالیستی سینکلر نوشته شده و همان نگاه موشکافانه را برای افشای حقیقت و پرده برداشتن از رازهای مگو دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا اخیراً به همت نشر چشمه رمان «نفت!» اثر آپتون سینکلر با ترجمه مجید یزدانی به بازار آمده است. محور اصلی داستان «جیمز آرنولد راس» ملقب به «داد راس»، سرمایه‌دار مستقل نفتی و پسرش بانی است؛ بانی در ابتدا همراه پدرش وارد دنیای نفت می‌شود و شیفته جاه‌طلبی و موفقیت اوست اما به مرور تجربه‌های مستقیمش از شرایط سخت کارگران، زدوبندهای پشت‌پرده‌ی سیاستمداران و نفوذ بی‌حدومرز شرکت‌های بزرگ نفتی دیدگاهش را تغییر می‌دهد. او در تماس با فعالان کارگری و سوسیالیست‌ها، به درکی تازه از عدالت و تضادهای طبقاتی می‌رسد. «نفت!» تنها روایت یک خانواده‌ی نفتی نیست، بلکه بازتابی از تاریخ اجتماعی و اقتصادی آمریکاست و نشان می‌دهد چگونه طلای سیاه هم پیشرفت به همراه آورد و هم شکاف‌های عمیق‌تر در جامعه ایجاد کرد.

به بهانه انتشار این اثر گفت‌وگویی با مجید یزدانی، مترجم آن، داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

لطفاً ابتدا درباره زمینه تاریخی، اجتماعی و سیاسی این رمان توضیح دهید. چنین رمانی که یک رمان رئالیستی اجتماعی درباره نفت و زدوبندهای مربوط به آن در آمریکاست تحت تاثیر چه شرایطی نوشته شد؟

رمان نفت که در سال ۱۹۲۷ منتشر شده روایتگر اتفاقاتی مابین سال‌های ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۴ است؛ دوره‌ای که همزمان بوده با وقوع جنگ جهانی اول و انقلاب بلشویکی در روسیه تزاری و به تبع آن، پا گرفتن اولین جریانات جدی مرتبط با جنبش‌های سوسیالیستی در آمریکا؛ سال‌هایی که آمریکا تازه خودش را به عنوان ابرقدرت جهانی معرفی کرده و به‌سرعت در حال تبدیل شدن به پایتخت صنعتی و سرمایه‌داری دنیا بود؛ ایامی که اربابان قدرت از هر طریق ممکن در حال دستیابی به ثروت و نفوذ بیشتر بودند و با تصویب قوانینی مثل ممنوعیت فروش مشروبات الکلی و انحصار تولید و تامین اقلام ضروری برای جنگ (از جمله نفت و فرآورده‌های نفتی) سود خالص این تجارت سیاه را به جیب می‌زدند. پس طبیعی بود که ضمن تمسک به هر روش کثیفی، ولو رشوه دادن و خریدن مقامات دولت تا سطح وزیر کشور و دادستان کل در قبال هر نظریه جدیدی مثل سوسیالیسم که ثروت و قدرت و نفوذشان را مورد هدف قرار می‌داد، به شدت موضع مخالف اتخاذ کنند. در این روزگار آپتون سینکلر، با کتاب‌ها و مقالات بی‌پروایی که به رشته تحریر در می‌آورد، خودش را دشمن شماره یک نظام سرمایه‌داری معرفی کرد و طبق انتظار در بین اقشار محروم و کارگران ضعیف و مهاجران نابرخوردار از مزایای ثروتی که در حال اندوختن بود، طرفداران زیادی پیدا کرد. رمان نفت در چنین شرایطی با سر و صدای زیادی منتشر شد و در فهرست پرفروش‌ترین داستان‌های زمان خود قرار گرفت.

ردپای ژورنالیست‌بودن سینکلر در «نفت» هویداست

نفت بین آثار خود آپتون سینکلر و نیز در ادبیات آمریکا و جهان چگونه ارزیابی می‌شود؟

آپتون سینکلر حدود ۱۰۰ نوشته در قالب مقاله و جستار و رمان به رشته تحریر درآورده که رمان نفت مهم‌ترین و استوارترین کتابش است و به همراه رمان جنگل جزو تاثیرگذارترین کتاب‌های سینکلر در حوزه مسائل اجتماعی و اقتصادی به شمار می‌رود. بسیاری از منتقدان ادبی رمان نفت را شاهکار قرن بیستم و یکی از ماندگارترین کتاب‌هایی می‌دانند که در قالب یک داستان جذاب نوشته شده؛ کتابی که به همه زبان‌های دنیا (غیر از فارسی) ترجمه شده بود و اکنون خواننده فارسی‌زبان هم می‌تواند مثل همه مردم دنیا این شاهکار ادبیات کلاسیک را به زبان مادری مطالعه کند.

آیا همزمان با این رمان یا قبل و بعد از آن آثار داستانی دیگری هم نوشته شدند که نفت در آنها نقش مرکزی داشته باشد؟ سینکلر را در این رمان می‌توان تحت تاثیر کدام نویسنده یا نویسندگان پیش از خودش دانست و او خود، روی کدام نویسندگان بعد از خودش بیشتر تاثیر گذاشت؟

کتاب نفت را که به نوعی یک رمان کلاسیک مدرن تلقی می‌شود طلایه‌دار یک سبک ادبی جدید و به‌روز آن روزگار می‌دانند؛ سبکی که معروف شده به پتروفیکشن یا داستان‌های نفتی و از جمله معروف‌ترین داستان‌هایی که در قالب این سبک ادبی نوشته شده، داستان «شهرهای نمک» نوشته عبدالرحمن المنیف، نویسنده سعودی است.

با توجه به موضوع جنجالی رمان نفت، این رمان در زمان انتشارش با چه واکنش‌هایی مواجه شد؟

آپتون سینکلر قبلاً با رمان «جنگل» شمشیر انتقاد علیه سرمایه‌داری را از نیام بیرون کشیده بود، پس طبیعتاً هرکسی می‌دانست که با چه محتوایی روبه‌رو خواهد شد. اما لحن روایی داستان و ماجراهای جذاب آن، که طعم دلنشین ماجراهای پشت پرده کاخ سفید و هالیوود را هم با خود داشت، به علاوه جنجالی که در بوستون بر سر سانسور یک صحنه عاشقانه برپا شد و آپتون سینکلر را واداشت که شخصاً سر چهارراه‌ها و خیابان‌ها این کتاب را بفروشد، نفت را به پر سروصداترین و پرفروش‌ترین کتاب آن سال‌ها تبدیل کرد.

شروع رمان، ماهرانه است و در همان ابتدا پدر و پسر که تقابلشان یکی از موضوعات اصلی رمان است در پیچ و خم جاده تصویر می‌شوند؛ البته هنوز خیلی مانده تا رابطه آنها به تقابل تبدیل شود ولی تصاویر ابتدایی رمان وجهی استعاری دارند. نظرتان در این باره چیست؟

من شخصاً عاشق صحنه‌های ابتدای داستان هستم. نویسنده با مهارت زیاد تجسمی از یک کشور در حال توسعه و پیشرفت را با جاده‌های هموار ساخته شده با زور و زر به تصویر می‌کشد: پسرکی معصوم، مشتاق و کنجکاو و پدری که معتقد است همه کارهای دنیا با پول و قدرت پیش می‌رود و برای پیشرفت در زندگی نباید سر سوزنی از این دو عامل غافل شد. نویسنده خواسته عصیان و سرکشی یک جامعه را تحت تأثیر آموزش و تجربه معرفی کند. پسرک مطیع که شاهد ترفندهای اقتصادی و اداری پدر بوده، رفته‌رفته با تحصیل، رشد، مطالعه و آشنایی با افکار جدید و گریخته از بند سانسور، علیه پدر و همدستانش موضع می‌گیرد و به نظر من این ظرافت قلم آپتون سینکلر تاثیر زیادی روی خواننده خواهد گذاشت.

داستان وجه عاشقانه و دراماتیک هم دارد. ارتباط این وجه با وجه سیاسی و اجتماعی آن را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟

شخصیت اصلی داستان پسر جوانی‌ست که از ثروت و امکانات بسیاری برخوردار است و در دبیرستان و دانشگاه و محافل دوستانه به‌شدت مورد توجه دختران و بانوان قرار می‌گیرد. عشق‌ها و صحنه‌های دراماتیکی که بانی (کاراکتر اصلی داستان) با آنها مواجه می‌شود به ویژه هالیوود روزگار ۱۹۲۰، حربه موثر نویسنده برای جذاب کردن یک داستان حدود ۷۰۰ صفحه‌ای بوده و به حق توانسته خواننده را در طول داستان با خودش همراه کند. بخش بزرگی از زندگی اجتماعی مردم آن روزهای آمریکا متاثر از پدیده‌های نوظهوری چون رادیو و سینما بوده و آپتون سینکلر در داستان نفت، با ظرافتی هنرمندانه از عهده معرفی این پدیده‌ها برآمده است.

آیا تجربه زیسته سینکلر در این رمان نمود دارد؟

سینکلر در مقدمه کتاب، با صراحت گفته که این داستان تصویری است از تمدن کالیفرنیای جنوبی که نویسنده در طول ۱۱ سال اقامت، به چشم خودش دیده و بنده معتقدم نوشتن داستانی با این حد از جزئیات به درد بخور صرفاً می‌تواند ناشی از تجربه شخصی باشد.

آیا ردپای روزنامه‌نگاری نویسنده را در این رمان می‌توان دید؟

این داستان حاصل تجربیات و مشاهدات شخصی نویسنده است. رمان نفت به شدت تحت تأثیر نگاه ژورنالیستی سینکلر نوشته شده؛ همان نگاه موشکافانه برای افشای حقیقت و پرده برداشتن از رازهای مگو. یکی از اتفاقات مهم کتاب، افشای یک رسوایی نفتی در دولت آمریکاست که آپتون سینکلر نقش اصلی این افشاگری را به روزنامه‌نگاری به اسم هری سیگر سپرده است.

با توجه به ماهیت افشاگرانه رمان و ارتباطش با مسائل زمانه‌ای خاص، چه چیزی این رمان را هنوز خواندنی می‌کند؟

چیزی که این رمان را هنوز هم خواندنی و جذاب می‌کند، شباهت میان سیستم‌های حکومتی انحصارگر است. فرقی نمی‌کند این انحصارگرایی در زمینه سرمایه باشه یا کمونیسم و یا هر چیز دیگری. شما زدوبندهای سیستم سرمایه‌داری را که در این رمان به تفصیل مطرح شده، می‌توانید در شوروی استالین و چین مائو (با حاکمیت مثلاً سوسیالیستی) ببینید. تا انحصارگرایی در بدنه حاکمیت‌ها وجود دارد، خواندن رمان نفت می‌تواند ملموس و جذاب باشد و از طرف دیگر حال و هوای دراماتیک داستان مثل رفاقت و عشق و خیانت و شکست عاطفی هم هست که در هر دوره‌ای برای خوانندگان پذیرفتنی و خواندنی تلقی می‌شود.

ردپای ژورنالیست‌بودن سینکلر در «نفت» هویداست

لطفاً درباره ویژگی‌های ادبی رمان و چالش‌هایی که در زمان ترجمه آن داشتید نیز صحبت کنید.

کتاب نفت در اوایل قرن بیستم نوشته شده، یعنی زمانی که نویسنده‌ها هنوز به متون کلاسیک وفادار بودند و از کلمات پرطمطراقی که بیشتر در متون بریتانیایی دیده می‌شد استفاده می‌کردند. این را بگذارید کنار پویایی بسیار بالای زبان انگلیسی که مدام لغات و اصطلاحات جدید در آن خلق می‌شود و ترجمه متون قدیمی را سخت‌تر می‌کند. این عوامل سبب شدند که ترجمه این رمان بسی دشوارتر از کتابی باشد که در روزگار ما نوشته می‌َ‌شود. جدا از همه اینها، اصطلاحات تخصصی صنعت نفت هم هست (صنعت ۱۰۰ سال قبل) که به معنای واقعی مترجم را به چالش می‌کشد. دوبار مجبور شدم به مناطق نفت‌خیز سفر کنم و حین بازدید از چاه نفت تا حدی با ابزارآلات و فرآیندهای اکتشاف و استخراج نفت آشنا شوم.

چه ترجمه تازه‌ای در دست دارید؟

اخیراً رمانی را به نشر چشمه تحویل داده‌ام و امیدوارم پس از طی مراحل معمول، منتشر شود.

پ. ن: عکس اصلی مصاحبه مربوط به اعتراض آپتون سینکلر به سانسور رمان «نفت» است که در مصاحبه نیز به آن اشاره‌ای شده است. آپتون سینکلر نفر سمت چپ در عکس است و حدس زده شده که مرد جوانی که در این عکس در کنار او ایستاده، پسرش، دیوید، باشد.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهرزاد ذاکری IR ۱۰:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۹
    کتاب فوق العاده ایه، داستان جذابی داره با ترجمه بسیار خوشخوان و روان. داستانش در سطحی هست که بشه بهش عنوان شاهکار ادبی داد.
  • صديقه کاردل IR ۱۴:۳۲ - ۱۴۰۴/۰۸/۱۹
    رمان بسیار جالبیه و ترجمه بسیار روان آقای یزدانی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها