چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۹
از کوزه همان تراود که در اوست

محمدتقی موحد ابطحی گفت: دکتر سروش هر چند معروف هستند به مخالف علم دینی، ولی ایشان علم دینی را به خصوص در حوزه علوم انسانی به معنایی قبول دارند. هر گاه ذهن و ضمیر کنشگر معرفتی با اندیشه دینی آمیخته شد، به اقتضاء از کوزه همان تراود که در اوست، محصول علم‌ورزی او از دین / اسلام اثر می‌پذیرد. پس دکتر سروش مانند اکثر موافقان علم دینی با برخی تقریرهای از علم دینی موافق هستند و با برخی از تقریرها (مثلاً علم دینی نقلی) مخالف.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مشارکت خانه علوم انسانی ایران نشست نقد و بررسی کتاب «واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلامی» نوشته ابراهیم دادجو با حضور نویسنده، محمدتقی موحدابطحی، روزبه زارع صبح امروز در خانه علوم انسانی ایران برپا شد.

در این نشست دادجو، انگیزه خود را از نگارش کتاب روشن ساختن ابعاد بنیادین مساله علم دینی و علوم انسانی اسلامی اعلام و خلاصه‌ای از مباحث کتاب را بیان کرد.

در ادامه موحد ابطحی با روزبه، هم عقیده بود که پرداختن به بحث واقع‌گرایی در بحث از مناسبات علم و دین و علم دینی به غنای فلسفی این مباحث می‌افزاید و موجب می‌شود که این بحث را در چارچوب فکری نزدیک به خود دنبال کنند و از این جهت تحقیقات دکتر دادجو را تأیید کردند.

ابطحی گفت: این کار دکتر دادجو را هم که می‌کوشد بحث ذات‌گرایی جدید را با مباحث فلسفه اسلامی و فلسفه علم تطبیق دهند می‌ستایم، اما از باب موقعیتی که در آن قرار داشتم، باید نکاتی را در نقد دیدگاه دکتر دادجو و کتاب مورد بحث مطرح کنم.

وی قبل از ورود به بحث کتاب، اشاره‌ای داشت به دیدگاه‌هایی که دکتر دادجو به آیت‌الله جوادی‌آملی، دکتر عبدالکریم سروش و … نسبت داد و افزود: اینکه گفته می شود آیت الله جوادی آملی علم را کلاً دینی / اسلامی می‌دانند تقریر دقیقی از دیدگاه ایشان نیست؛ زیرا ایشان در مواضع مختلف بیانهای متفاوتی از علم دینی ارائه کرده است.

موحد ابطحی تصریح کرد: برخی بیان‌ها دلالت دارد بر اینکه ایشان به رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود باور دارند. برخی بیان‌ها دلالت دارد به تناسب فلسفه علم مبتنی بر فلسفه الهی یا الحادی، علم می‌تواند الهی یا الحادی باشد. در برخی بیان ها علم طبیعی از آنجا که علم به ما خلق‌الله است، علم دینی است، اما در این بیان علم به پدیده‌های انسانی و اجتماعی رایج علم دینی نمی‌تواند باشد و....

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه سخنانش گفت: همچنین دکتر سروش هر چند معروف هستند به مخالف علم دینی، ولی ایشان علم دینی را به خصوص در حوزه علوم انسانی به معنایی قبول دارند. هر گاه ذهن و ضمیر کنشگر معرفتی با اندیشه دینی آمیخته شد، به اقتضاء از کوزه همان تراود که در اوست، محصول علم‌ورزی او از دین / اسلام اثر می‌پذیرد. پس دکتر سروش مانند اکثر موافقان علم دینی با برخی تقریرهای از علم دینی موافق هستند و با برخی از تقریرها (مثلاً علم دینی نقلی) مخالف.

موحد ابطحی در ادامه با اشاره به تفکیک مفهومی علم و تکنولوژی در عقلانیت نقاد، بیان داشت که کتاب را به عنوان یک تکنولوژی نرم و انسانی می دانم که معیار ارزیابی آن کارآمدی آن است. پس در ارزیابی کتاب باید ببینیم هدف مولف از نوشتن کتاب چه بوده است؟ یا چه می‌توانست باشد؟ و آیا کتاب در دست‌یابی به این هدف توفیق داشته و به بیان دیگر کارآمد بوده است؟

وی اضافه کرد: هر چند دکتر دادجو در بیان شفاهی خود، هدف از نگارش مقاله را ایضاح بحث علوم انسانی اسلامی عنوان کرد، اما تحلیل محتوای کیفی کتاب نشان می دهد که چند هدف در این کتاب دنبال شده است:

طرح ایده ذات گرایی جدید، در تقابل با ذات گرایی قدیم و ضد ذات‌گرایی

نقد دیدگاه‌های فلسفه علمی

ارائه دیدگاه جدید در حوزه فلسفه علم و فلسفه علوم انسانی

نقد برخی دیدگاه های علم دینی

دفاع از رویکرد تایید و تهذیب در علوم تجربی طبیعی و انسانی

این اهداف را در دو دسته کلی می توان قرار داد: فلسفه علمی و علم دینی

بر این اساس ارزیابی کتاب، یعنی ارزیابی کارآمدی کتاب را باید در قالب این دو هدف دنبال کرد.

این پژوهشگر و نویسنده کتاب «درآمدی بر ایده علوم انسانی اسلامی» در این زمینه چند نکته را مطرح کرد: قرار دادن دو بحث بنیادین و متفاوت در یک کتاب: با توجه به اینکه مخاطب کتاب به تناسب دغدغه های خود بیشتر به یکی از این دو هدف تمایل دارد، طرح دو مبحث متفاوت در یک کتاب جذابیت کتاب را برای هر دو گروه کم می کند. فردی که دغدغه مباحث فلسفه علمی را دارد با توجه به رویکرد کتاب که بیشتر تحلیلی است، دوست دارد ببیند نویسنده کتاب دیدگاه های مطرح در تاریخ فلسفه علم را چگونه تقریر و نقد کرده است و چه دیدگاه جدیدی را ارائه می دهد. اکثر کسانی که در ایران فلسفه علم تحلیلی خوانده اند تمایلی به بحث علم دینی ندارند و بخش دوم کتاب برای آنها جذابیتی ندارد و احتمالاً حاضر نیستند چنین کتابی را تهیه کنند.

وی افزود: از طرف دیگر اکثر کسانی که درگیر مباحث علم دینی و علوم انسانی اسلامی هستند، شاید این میزان به مباحث بنیادین متافیزیکی (درباب ذات گرایی جدید) و فلسفه علمی علاقه ای نداشته باشند، بر این اساس آنها نیز احتمالاً حاضر نیستند چنین کتابی را تهیه کنند. بر این اساس پیشنهاد می شود این کتاب به دو کتاب مجزا تبدیل شود. یک کتاب متمرکز باشد روی مباحث متافیزیکی و فلسفه علمی و به اختصار یکی از کاربردهای این بحث را در مناسبات علم و دینی و علم دینی نشان دهد و کتاب دیگر متمرکز باشد روی بحث علم دینی و علوم انسانی اسلامی و به تناسب مباحث متافیزیکی و فلسفه علمی و فلسفه دینی که برای ایضاح دیدگاه نویسنده در این زمینه لازم است بیان شود.

***

از کوزه همان تراود که در اوست

یادآور می‌شود، کتاب واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلامی تألیف ابراهیم دادجو در سال ۱۴۰۲ به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد.

کتاب واقع گرایی در علوم انسانی اسلامی به دنبال بسط و بازسازی ذات‌گرایی جدید و احیای فلسفه اسلامی امروزین و واقع‌گرایی قوی آن است. در این چارچوب فلسفه اسلامی همچون مابعدالطبیعه‌ای می‌شود که می‌تواند به درستی و به نحوی واقع‌بینانه بنیان‌های مابعدالطبیعی علوم و امور را به دست دهد و از طریق مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی واقع‌گرایانه‌ای که به دست می‌دهد، به تحلیل‌هایی واقع‌بینانه از علوم و امور رهنمون شود.

کتاب واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلامی از این نظر که در قالب مابعدالطبیعه علوم و امور به بازسازی چهارچوب کلی فلسفه اسلامی مبادرت ورزیده و به مابعدالطبیعه‌ای واقع‌گرایانه و قوی رهنمون می‌شود راه جدیدی را پیش روی اندیشمندان قرار می‌دهد و در عرصه مابعدالطبیعه نوآورانه است.

این پژوهش از این نظر که براساس «واقع‌گرایی مطلق و پیش‌رونده» به بازسازی معرفت‌شناسی و براساس «حدس و اثبات» به بازسازی روش‌شناسی می‌پردازد، در عرصه معرفت‌شناسی و روش‌شناسی نوآورانه است. گزیده کتاب واقع گرایی در علوم انسانی اسلامی واقع‌گرایی و ضد واقع‌گرایی واقع‌گرایی (رئالیسم) در مقابل ضدواقع‌گرایی (ضد رئالیسم) است.

واقع‌گرایی دارای معانی اصطلاحی گوناگون است؛ برای مثال، واقع‌گرایی در هنر، اخلاق، حقوق، سیاست گرفته تا واقع‌گرایی در فلسفه و معرفت‌شناسی. در فلسفه و معرفت‌شناسی نیز واقع‌گرایی دارای معانی اصطلاحی گوناگونی است.

در فلسفه واقع‌گرایی دارای دو معناست: واقع‌گرایی در مقابل اسم‌گرایی قرون وسطی و واقع‌گرایی در مقابل ایده‌گرایی (ایدئالیسم) دوران معاصر. در اینجا مقصود واقع‌گرایی در مقابل ایدئالیسم است و واقع‌گرایی به معنای اعتقاد به وجود واقعیت‌های خارجی صرف‌نظر از ادراک آدمی است و در مقابل ایدئالیسمی است که وجود واقعیت‌های خارجی را صرف‌نظر از وجود ادراک آدمی انکار می‌کند.

در معرفت‌شناسی نیز جدا از مسائل مربوط به معیار و راه دست‌یابی به معرفت که به توجیه معرفت می‌پردازند ودارای مشرب‌های گوناگونی همچون عقل‌گرایی، تجربه‌گرایی، عمل‌گرایی (فایده‌گرایی) و ابزارگرایی هستند، مسائل مربوط به سرشت معرفت از حقیقت داشتن یا حقیقت نداشتن معرفت و نحوه ارتباط عالم با شی معلوم سخن می‌گویند و دارای مشرب‌های گوناگون واقع‌گرایی و ضدواقع‌گرایی هستند.

کتاب «واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلامی» با اخذ، تحلیل و نقد ذات‌گرایی جدید، و با بازسازی نقاط ضعف معرفت‌شناسی و روش‌شناسی آن، درصدد بازسازی کلّی معرفت‌شناسی و روش‌شناسی، با تکیه بر واقع‌گرایی قوی فلسفه اسلامی است.

«واقع‌گرایی مطلق و پیش‌رونده» محصول این بازسازی است. «واقع‌گرایی مطلق و پیش‌رونده» تقریری واقع‌گرایانه و امروزین از بنیان‌های معرفت‌شناختی و روش‌شناختی علم، و به طبع آن تقریری واقع‌گرایانه و امروزین از بنیان‌های معرفت‌شناختی و روش‌شناختی علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی است.

«واقع‌گرایی مطلق و پیش‌رونده» نشان می‌دهد که، از منظری واقع‌گرایانه، علوم انسانی اسلامی به کدامین نحو و تا چه میزان و حدودی قابل تولیدند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها