دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۲
ادبیات سلبریتی‌زده در عصر بحران ادبیات

از وقتی ادبیات جدی و اصیل هرچه بیشتر به محاق رفت، طنز متفکرانه کمرنگ شد و نگاه سانتی‌مانتال و توأم با شیفتگی به پدیده‌ها جای نگاه و تفکر واقعاً نقادانه را گرفت، جماعتی پیدا شدند که با مقادیری شهرت و اعتمادبه‌نفس و البته خوش‌مشربی با اهالی ادبیات و رسانه، عرصه ادبیات را فتح کردند و شعر و داستان و ترجمه به چاپ رساندند. اینجور ادبیاتی‌شدن نمودی‌ست از بحران ادبیات در جامعه امروز ما.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) علی شروقی: اخیراً مجتبی شکوری بعد از مدتی دوری از ایران در برنامه «اکنون» سروش صحت شرکت کرده، شعری از معینی کرمانشاهی را به‌اشتباه به مولوی نسبت داده، صادق هدایت را - بازهم به‌اشتباه – با راوی «بوف کور» که شخصیت مخلوق هدایت است نه خود او یکی گرفته و گفته هدایت درکی از زن نداشته، از کشف‌وشهودهای خود در غربت و تنهایی سخن گفته و کلی حرف و سخن دیگر که موضوع این نوشته نیستند. فقط همین‌قدر بگویم که نتیجه آن همه کشف و شهود در خلوت قاعدتاً نه این همه حرف، که کمتر و گزیده‌تر گفتن باید می‌بود، اگر نخواهی از خلوت و سکوت و تواضع و درویش‌مسلکی هم بازار و دکان و دستگاه راه بیندازی. بگذریم.

اشتباه مجتبی شکوری در نسبت دادن شعر معینی کرمانشاهی به مولوی واکنش‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت. شعر این بود:

هر لحظه که تسلیمم، در کارگه تقدیر

آرام‌ترم زآهو، بی‌باک‌ترم از شیر

وان لحظه که می‌کوشم، در کار کنم تدبیر

رنج است پی رنجم، زنجیر پی زنجیر

در واکنش به این اشتباه، سعید بیابانکی دو استوری در پِیجِ اینستاگرامش گذاشت که محتوای یکی از آن‌ها همین دو بیت بود با ذکر منبع و این توضیح که: این دو بیت نه چندان محکم که زندگی دکتر انوشه و دکتر شکوری را زیر و رو کرده از معینی کرمانشاهی است، آثار مولانا خداوکیلی به این ضعیفی نیست.

بیابانکی منبع این دو بیت را کتاب «خورشید شب» معینی کرمانشاهی ذکر کرده. عکسی هم از صفحه‌ای از کتاب که این دو بیت در آن چاپ شده منتشر کرده و نوشته: «برسد به دست اهلش....»

و در استوری دیگری مستندات تصویری بیشتری از منبع اصلی شعر آورده تا جای شک و شبهه نگذارد و پایین این مستندات هم نوشته است: «این هم مستنداتش، بفرستید برای متوهمان عالم‌نما»

این قضیه واکنش‌های دیگری هم در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت.

اما چند کلمه‌ای هم بگویم درباب ادعای شکوری راجع به هدایت که کمتر مورد توجه قرار گرفت: آن‌چه در یک داستان از افکار و عقاید و رفتار و عادات و خُلقیات آدم‌ها نمایش داده می‌شود لزوماً معرف شخصیت و افکار نویسنده نیست. چه‌بسا نویسنده خواسته باشد یک فرهنگ یا خُلق‌وخو یا هرچیز دیگری را که در داستانش نشان می‌دهد نقد کند نه اینکه مُهر تأییدش را دربست بر کارها و افکار و خلقیات شخصیت داستانی‌اش بزند و بگوید خلایق این منم که از دهان شخصیت داستانم سخن می‌گویم. رابطه نویسنده با اثرش پیچیده‌تر از آن است که مجتبی شکوری پنداشته و در مورد نویسنده‌ای مثل هدایت این پیچیدگی دوچندان است. زن هم در آثار هدایت مشمول همین پیچیدگی‌ست و مواجهه شخصیت‌های داستان‌های او هم با زن مواجهه‌ای پیچیده و البته مسئله‌دار است، که این مسئله خود برمی‌گردد به عمق یک فرهنگ و معضلاتی که در لایه‌های زیرین یک فرهنگِ مسئله‌دار نهفته‌اند. هدایت دارد فرهنگ مردسالار و درک مرد از زن در چنین فرهنگی را نقد می‌کند و حتی اگر فرض کنیم خودش در قصه‌هایش حضور دارد، خودش را هم به‌عنوان بخشی از این فرهنگ مورد انتقاد قرار می‌دهد. قضیۀ زن در آثار هدایت، اگر هم از جهاتی قابل نقد باشد، چیزی نیست که بشود با یک اظهار نظر سردستی در یک برنامه تلویزیونی سر و تهش را هم آورد و نتیجه گرفت که هدایت درکی از زن نداشته و برای همین لبۀ پرتگاه ایستاده بوده و تمام. این حرف‌ها البته در اوضاع و احوال کنونی که سلبریتی‌های غیرادبیاتی مرجع ادبی شده‌اند لایکخور دارد اما به قول بیهقی «فضل جای دیگر نشیند.»

اینکه سلبریتی‌های غیرادبیاتی، خصوصاً سینمایی، از کی به‌طور خزنده وارد عالم ادبیات شدند و خود را ادبیاتی جا زدند و عجیب‌تر اینکه از جانب برخی ادبیاتی‌ها پذیرفته هم شدند و بعضاً جوایز ادبی هم گرفتند جای بحثی درازدامن دارد که جایش اینجا نیست. همین‌قدر بگویم که از وقتی ادبیات جدی و اصیل هرچه بیشتر به محاق رفت، طنز متفکرانه کمرنگ شد و نگاه سانتی‌مانتال و توأم با شیفتگی به پدیده‌ها جای نگاه و تفکر واقعاً نقادانه را گرفت، جماعتی پیدا شدند که با مقادیری شهرت و اعتمادبه‌نفس و البته خوش‌مشربی با اهالی ادبیات و رسانه، عرصه ادبیات را فتح کردند و شعر و داستان و ترجمه به چاپ رساندند.

اینجور ادبیاتی‌شدن نمودی‌ست از بحران ادبیات در جامعه امروز ما. بیشتر آن‌ها که واقعاً ادبیاتی هستند از تلویزیون دولتی و رسانه‌های تصویری غیردولتی غایبند. در همین برنامه «اکنون»، و پیش از آن در «کتاب‌باز» که از تلویزیون رسمی پخش می‌شد، چند نویسنده و شاعر درجه‌یک مجال حضور یافته‌اند؟ منظورم نویسنده و شاعر معروف نیست چون شهرت لزوماً به‌معنای کاربلد بودن نیست. مثلاً مصطفی مستور نویسنده‌ای درجه‌یک نیست اما معروف است. بسیاری از کسان دیگری هم که در این برنامه آمده و از ادبیات حرف زده‌اند یا بهترین‌های این حوزه نبوده‌اند یا فقط بخش کوچکی از اجتماع بهترین‌ها بوده‌اند و تعدادی انگشت‌شمار از آن‌ها. اما مخاطبی که رسانه دیگری برای آشنایی با کتاب و ادبیات در دسترس ندارد، خیال می‌کند بهترین‌ها همین‌ها هستند و یکباره مجتبی شکوری برایش می‌شود مرجع ادبیات.

از همین رو «اکنون» را جلوه و نمودی از بحران کنونی ادبیات می‌توان دید، که البته از سال‌ها پیش آغاز شده است؛ بحران ناشی از حذف ادبیات از رسانه‌های پربیننده؛ بحران ناشی از فراموشی ادبیات. از روزن همین فراموشی بود که سلبریتی‌های حوزه‌های دیگر، بدون دانش ادبی، وارد ادبیات شدند و در این زمینه «اظهار وارِدیَت» کردند و دوغ را جای دوشاب نشاندند و همه هم پذیرفتند چون مرجع دیگری در دسترس و معرض دیدشان نبود که فرق این‌ها را نشان دهد و هرکه مرجع بود در حاشیه بود و هنوز هم هست.

«اکنون» از همین رو بیش از آن‌که معرف ادبیات و کتاب باشد، محل تجمیع و بازتولید بحران سالیان ادبیات و کتاب است و چکیده‌ای از این بحران را پیش روی ما قرار می‌دهد؛ بحران غیاب ادبیاتی‌های جدی از حوزه عمومی و نشستن سلبریتی‌های غیرادبی به جای آن‌ها. سرشت‌نمای این بحران، خود سروش صحت به‌عنوان مجری «اکنون» و پیش از آن «کتاب‌باز» است که با فقط مجموعه‌ای از داستانک‌هایی که در مطبوعات چاپ کرده و کتاب‌کردن گزیده‌ای از همان‌ها به‌عنوان نویسنده مطرح شده و الان شهریه کلاس‌های داستان‌نویسی‌اش از شهریه کلاس‌های محمود دولت‌آبادی بیشتر است. جالب اینکه بعضی شرکت‌کنندگان در همین کلاس‌ها بعداً در فضای مجازی نوشتند که چیزی از کلاس عایدشان نشده جز چند خاطره و حرف‌هایی پراکنده.

همین چند وقت پیش بیلبوردهایی در تهران، کسی را به‌عنوان نویسنده معرفی می‌کردند که هیچ ربطی به نویسندگی در معنای حرفه‌ای و اصیل و حتی متعارف آن نداشت و گویا فقط کتابی انگیزشی نوشته بود. حرف‌های انگیزشی یکی از پایه‌های ثابت فرهنگ و ادبیات اینفلوئنسری است. بخشی از حرفهای مجتبی شکوری در اکنون هم حرفهایی از این دست بود. اینکه از اشتباه‌کردن نهراسیم و نقص‌های خودمان را قبول کنیم البته حرفی قابل اعتناست اما می‌تواند مجوزی هم باشد برای اینکه هر حرف اشتباهی را بی‌محابا بگویی و هر کار اشتباهی را بدون ترس انجام دهی و بعد هم بگویی: «خواستم خودم باشم و خودم را با اشتباهات و نقص‌هایم دوست دارم.»

«اکنون» بازتولید همین روحیه است؛ اعتمادبه‌نفس کاذب و خطرناکِ برآمده از شهرت که خود را در لفاف شیک شعارهای زرد انگیزشی و سخن از ادبیات و کتاب می‌پیچد و در اصل، هیچ ارتباط عمیقی با این عوالم ندارد و در بسیاری موارد آدرس غلط به مخاطب می‌دهد. مخالفان می‌گویند همین هم غنیمت است و بهتر از هیچ. می‌گویند دست‌کم مردم عادی به هوای فلان سلبریتی که هواخواهش هستند اسم چند کتاب و شاعر و نویسنده و مترجم به گوش‌شان می‌خورد. اما عادت به دیدن نیمه پر لیوان همیشه هم خوب نیست، چون در نیمه خالی ناگفته‌هایی‌ست که اگر همیشه بخواهیم نیمه پر را ببینیم، همیشه ناگفته می‌مانند و نباید بمانند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 37
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محدثه IR ۱۳:۰۹ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
    بسیار خوب و دقیق من از روز اولی که برنامه اکنون را دیدم مهمان را با برنامه سپنج مقایسه میکردم و این کجا و آن کجا.... ولی خب متاسفانه سپنج اصلا دیده نشد به خاطر همین موضوع که هیچ سلبریتی مهمان آن نبود که تبلیغش را بکند و در صفحه اینستاگرامش چیکده های برنامه را بگذارد و هی لایک بگیرد! به نظر من حتی برنامه شکوری آن قسمتی که از کودکی‌ و اتفاقی که برایش افتاده گفت هم نمایشی و صرفا جهت دیده شدن بود
    • فرناز IR ۱۵:۵۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
      سلام من هم این قسمت از اکنون رو دیدم ولی با ظن براینکه چرا اینقدر سعی داری ترحم بیننده رو جلب کنی؟ بیش ازنیمی از اکت‌ها و حالاتی که داشت نمایشی بود.
  • زهره IR ۱۶:۱۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
    سلام اکنون تلاش قابل قبولی برای بهبود آشفته بازار فرهنگی فعلی است. ایراد گرفتن کار ساده ایست
  • علی IR ۱۸:۰۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
    تو در وی همان عیب دیدی که هست زچندان هنر چشم عقلت ببست چند برنامه مثل اکنون داریم ؟چرا تلویزیون کتاب باز را جمع کرد ؟در خود تلویزیون چند تا آدم خبره در امور مختلف دعوت می شوند ؟یا اگر دعوت بشوند اصولا شرکت می‌کنند؟تیراژ کتاب از ۵ هزار و ده هزار اول انقلاب به ۳۰۰ جلد با سه برابر جمعیت اون موقع رسیده ، اصولا چقدر کار فرهنگی درست تولید می‌شود؟حالا یک برنامه فرهنگی در میان این همه بی فرهنگی درست شده اون رو نباید تخریب کرد البته مثل هر کار دیگه ضعف هایی دارد تو خود تلویزیون چقدر اشتباه های آشکار در خواندن و آمار دادن گفتن هست ؟
    • سینا IR ۲۱:۵۴ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
      نقد برنامه با نقد کارشناس و نقد نظرات و افکار کارشناس متفاوته دوست عزیز .. طرف یک مدرک با سهمیه گرفته بعد به بزرگترین و بهترین داستان نویس ایران ایراد غیر قابل قبول میگیره ..جوری باورش شده که انسان روشنفکر و با سوادیه که یادش رفته بوده با سهمیه مدرک گرفته
  • قادص تیاده IR ۱۸:۱۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
    کاملا درست و دقیق. وضع موسیقی و بقیه هنرها ها هم کم‌وبیش همینه. کلا همه‌چیز نابود شده در این مملکت.
  • حوریه IR ۱۸:۱۸ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
    خواهشا انحصار طلبی، خودبرتربینی و همه چیز دانی را از ادبیات وهنر وشعر بردارید و به شعور و فهم مخاطبان وبرداشت هاشون (هر چند که در حدفضل و شعور شما نیست!!) احترام بگذارید... به جای سرکوب و و نگاه از بالا به پایین و فخر فروشید برنامه ای فاخرتر بسازید و ادرس درست بدهید.... کتاب و ادبیات مامن و پناهگاه ادمهاست شاید تنها اورده ادبیات و هنر پذیرش دیگری و ایمنی بخشیدن در این جهان شوریده است که کماکان امثال شما از ان بی بهره اند...
    • ف RU ۱۳:۴۸ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
      ادبیات را باید یکی مثل محمود دولت آبادی رواج بده نه یه سهمیه‌ای دروغگو!
  • محسن IR ۱۸:۲۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
    بخشی از نقد وارد است،چرا که میشد دولت آبادی البته محمود و شایدم پروین خانم،ابوتراب خسروی،چهلتن هم نه،چون بیش از حد ایدئولوژیکه،رو دعوت کرد،برخی جدا حرفی برای گفتن ندارن،از جمله پیمان قاسمخانی و معجونی و یکب دونفر دیگه که خاطرم نیست،البته معجونی حرف بخصوصی نزد اما کم حرفیش و سکوتش آموزنده بود بعنوان سبکی از رفتار و کردار.عبدالمحمود رضوانی،خانم مهری بهفر عالی بودن،عاالی.شروین وکیلی بدی نبود،یاسین حجازی و شکوری انصافا در حد سایر مهمانان نیستن،اما خب حتما هواداران و دوستدارانی دارن و چه اشکالی داره که باشن.گروس عبدادملکیان شاعر قابلی بود و هست،هوشنگ مرادی کرمانی و مستور هم وجدانا نویسند های فنی خاصی نیستن.زویا پیرزاد هم عادی نویسی هست که میشد باشد،سهل و ممتنعه انگار یکی دوتا کاراش.امیدوارم استاد محمود دولت آبادی رو ببینم در این برنامه
    • زهره US ۱۴:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
      جدیداپلتفرم استعدادیابی گارنت این سلبریتی های ادبیاتی رادرکنارهم جمع کرده است وجایزه می‌دهدوکلاس بزگزارمی‌کندبایددنبال زیربغل مارگشت
    • زهره US ۱۴:۰۰ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
      جدیداپلتفرم استعدادیابی گارنت این سلبریتی های ادبیاتی رادرکنارهم جمع کرده است وجایزه می‌دهدوکلاس بزگزارمی‌کندبایددنبال زیربغل مارگشت
  • سپیده IR ۲۳:۰۹ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۱
    شکوری هیچ وقت ادعا نکرده آدم بی نقصی هست و قطعا هیچ فردی نیس اما امثال شکوری در قاب تلوزیون حایگاهی ندارند که با برنامه های بی محتوا و فاقد فرهنگ و ادب پارسی بخوان مقایسه بشن.تلوزیون ملی بودجه های هنگفتی میگیره دریغ از ببینده ای که مثل برنامه اکنون مخاطب رو بکشونه پای برنامه.تمام برنامه های صدا و سیما پراز کم وکاستی های افتضاح پر از مجری های بیسواد...خداروشکر که سلبریتی هایی مثل شکوری باعث میشن مردم رو به کتاب بیارن و دنبال کنن ادبیات رو هرچند از خود اونا ایراد بگیرن
  • محمد سعدی UA ۰۱:۰۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    دمتون گرم انتظار نداشتم توی یه پایگاه خبری در این روزهای آشفته، در این بلبشوی خود_دانا_پندار کنونی به این خوبی برنامه‌های شبه‌هنری_،فرهنگی رو مورد نقد قرار بدین خوشحالم و سپاسگزار
  • ایرانی IR ۰۸:۱۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    خیلی وقت است که سلبریتی های ادبی وعاشقانه شهرت به هر قیمتی بازار فضای ا بیات ما را تسخیر کردند.هیچکسی به هیچکسی هم نیست.بخشی از کار تقصیر ناشران است که برای فروش کتاب آنها دیوانه وار عمل می‌کنند.الان نماینده ادبیات ایران مجری برنامه اکنون وآقای مستور شده‌اند با دوسه تا نویسنده اینتر نتی .چرا ایبنا آدم های مهم را نمی‌آورد معرفی کند
  • زهرا حسنی US ۰۹:۰۲ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    نقد تخصصی و دقیق و موشکافانه ای بود، اما حقیقت تلخ ماجرای امروز این است که مخاطبین نسبت به ادبیات اصیل آشنایی و علاقه مندی کمی دارد و در این شوره زار بحران زده، برنامه‌هایی مثل اکنون لنگه کفش کهنه ای هستند که در بیابان غنیمت اند
    • شهلا IR ۱۳:۰۷ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۴
      نقد درستیه درواقع، آقای صحت یه سلبریتی درآمدیه اما به نظرم شجاعت و راستی کلام آقای شکوری قابل تآمل و احترامه
  • گلدون شمعدونی IR ۰۹:۲۴ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    می دونید از کی ادبیات به قهقرا رفت از وقتی تریبون دست کسانی افتاد که اجازه داشتند هر چی خواستند بگن و بقیه باید سکوت کنند. از وقتی هر کتابی رفت تایید نگرفت سانسور شد و در نهایت چاپ نشد از وقتی شما در تریبونهای تلویزیون روز به روز برنامه‌های کم ارزش تر و بی فایده و بی فرهنگ گذاشتید. بعد انتظار دارید ادبیات چطور بشه؟ نابود نشه؟ چرا اینا رو نمی نویسید؟ چرا نمی‌گید خودتون چیکار کردید برای ادبیات؟
    • اعظم IR ۱۱:۳۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
      بله دقیقا حق با شماست از این جماعت کور که چشم دیدن موفقیت ومحبوبیت کسی رو ندارن بیش از این نباید توقع داشت
  • فرشید فتوتی PL ۱۱:۲۸ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    موضوع نسبت دادن شعر معینی کرمانشاهی به مولوی یک بار دیگر هم در گذشته توسط آقای انوشه صورت پذیرفت و انموقع هم واکنش های زیادی در این خصوص صورت پذیرفت . بسیار بسیار جای تعجب است که دوباره این موضوع تکرار میشود آن هم توسط آقای صحت و شکوری که خود را مدعیانی آگاه تر از مردم عادی میپندارند .
  • سالار IR ۱۹:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    متن دقیق و ظریفی بود. در کنار سروش صحت این‌روزها احسان عبدی‌پور هم بدون چاپ حتی یک داستان مکتوب، کلاس‌های میلیونی برگزار می‌کند. بازی پول درآوردن از مسیر هنر و ادبیات و رسانه را در حد اعلا اجرا می‌کنند. آقای صحت فیلمساز خوبی است اما مدرس داستان نویسی نیست. اشتباه فاحش ایشان هم چاپ روایت‌های ناداستانی بود که به نام داستان چاپ کردند.
  • سالار IR ۱۹:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    متن دقیق و ظریفی بود. در کنار سروش صحت این‌روزها احسان عبدی‌پور هم بدون چاپ حتی یک داستان مکتوب، کلاس‌های میلیونی برگزار می‌کند. بازی پول درآوردن از مسیر هنر و ادبیات و رسانه را در حد اعلا اجرا می‌کنند. آقای صحت فیلمساز خوبی است اما مدرس داستان نویسی نیست. اشتباه فاحش ایشان هم چاپ روایت‌های ناداستانی بود که به نام داستان چاپ کردند.
  • سالار IR ۱۹:۳۳ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    متن دقیق و ظریفی بود. در کنار سروش صحت این‌روزها احسان عبدی‌پور هم بدون چاپ حتی یک داستان مکتوب، کلاس‌های میلیونی برگزار می‌کند. بازی پول درآوردن از مسیر هنر و ادبیات و رسانه را در حد اعلا اجرا می‌کنند. آقای صحت فیلمساز خوبی است اما مدرس داستان نویسی نیست. اشتباه فاحش ایشان هم چاپ روایت‌های ناداستانی بود که به نام داستان چاپ کردند.
  • سایه US ۲۱:۱۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    شکوری از سفر خودشناسی وفردیت یافتگیومواجه شدن با خود حقیقی وپی بردن به نواقص درونی و شخصیتی وشخم زدن دوران برای رسیدن به خودوروبروشدن با کودک درون و ارتباط تجربیات دوران کودکی با مشکلات الان ودریک کلمه از روانشناسی تحلیلی یونگ گفت پیدا کردن کلید مشکلات درونی که دوست داشتن خود است که نتیجه پذیرش خو باهمهی نقص ها حتی تجربه دردناک ... این ها که همش مفاهیم روانشناسی بود چه ارتباطی با شعر و ادبیات فارسی داشت و آسیبی به ادبیات زد با مسیر رشد یافتگی و فردیت آشنا باشی تا بدونی این مصاحبه چه گنجی بود
  • سایه US ۲۱:۱۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
    شکوری از سفر خودشناسی وفردیت یافتگیومواجه شدن با خود حقیقی وپی بردن به نواقص درونی و شخصیتی وشخم زدن دوران برای رسیدن به خودوروبروشدن با کودک درون و ارتباط تجربیات دوران کودکی با مشکلات الان ودریک کلمه از روانشناسی تحلیلی یونگ گفت پیدا کردن کلید مشکلات درونی که دوست داشتن خود است که نتیجه پذیرش خو باهمهی نقص ها حتی تجربه دردناک ... این ها که همش مفاهیم روانشناسی بود چه ارتباطی با شعر و ادبیات فارسی داشت و آسیبی به ادبیات زد با مسیر رشد یافتگی و فردیت آشنا باشی تا بدونی این مصاحبه چه گنجی بود
  • حسین IR ۰۷:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۳
    نقد خوبی بود
  • رها IR ۲۱:۰۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۳
    اگر میتونید برنامه ی بهتری بسازید بعد نقد کنید فعلا که برنامه ی اکنون بهترینه ...
  • علی IR ۲۳:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۳
    یک داستان کوتاه نویس واقعی الان داریم مازندرانیه اهل ساری، محمد طالبی فوق العاده ست. داستان کوتاه نویس خوبیه و سالهاست دارم با آثارش زندگی میکنم در اینستا.
  • محسن IR ۱۱:۱۲ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۴
    شخصی که نشسته به تماشا که زمین نمی خورد ،اشتباه نمی کند شما چه کردی ،بر خیز راه برو تا گام برداشتن تو را نیز ببینیم. جان دل ، با پایین کشیدن دیگری ،کسی بالا نرفته. به خداوند سوگند من بعد از دیدن کتاب باز به کتاب خوانی علاقه مند شدم و تا اکنون بیش از صد کتاب صوتی گوش کرده ام .من راننده کامیون هستم تو را به خدا این معجزه نیست. نام وآثار خودتان را در ایمیلم محبت کنید و ارسال کنید تا از شما نیز بهره مند شوم. به خودم تذکر میدهم، گر تو بهتر میزنی بستان بزن .نمیدانم این قطعه از معین کرمانشاهی بود یا مولانای عزیزم ،که در برنامه ی اکنون توسط استاد ماحوزی با ایشان آشنا شدم. به امید همدلی.
  • مژگان IR ۱۱:۲۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۴
    والا نقد ادبیات فارسی هست ولی انقد از کلمات بیگانه استفاده میشه که آدم فکر میکنه در مورد زبان و ادبیات کشوری دیگر است
  • hrk4950 IR ۱۰:۳۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۵
    به نظرم برنامه خوب اکنون چند زمانیست آن کیفیت لازمه را از دست داده ، و مدعوین این برنامه شدند افرادی که بیشتر ژست و چهره ظاهری یک موفقیت را نمایش میدهند نه آنگونه که باید نماد یک موفقیت عمیق باشند ، مثلاً بیانات مشکلات شخصی دوران طفولیت یک فرد میشود جنبه جذاب یک مدعوو و.......
  • علیهان IR ۱۹:۰۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۵
    باید ب موضوع منصفانه نگریست، اینکه مجتبی رو بزاریم زیر تیغی ک‌ سزاوارش نیست واقعا تا انصاف راه بسیار دارد. بنده تقریبا همه محتواهایی که آقای شکوری تولید کردن یا درش حضور داشتن رو بخاطر علاقه شخصی به لحن و شخصیت خوب ایشون و شیفتگی که نسبت به مطالب و مباحث مورد بحث ایشون دارم دنبال کردم، ایشون هیچگاه ادعایی در مورد ادبیات نداشتن،از کی به خواندن یک یا دو بیت شعر مرتبط با صحبت های انجام شده (ورود به عالم ادبیات) اطلاق میشود؟!!! ایشون از اشعار بعضاً برای تایید یک مطلبی استفاده کردن ، بنده طبق شناختی که دارم ایشون کتاب های بسیار زیادی مطالعه کردن ولی نه در قالب شعر و ادبیات فارسی... نقد بایستی منصفانه باشه...
  • فؤاد غفوری IR ۱۰:۳۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۶
    به نظرم همین گفتگوهای شما بزرگواران خلأ جامعه هست تا نتونیم با هم همزبون بشیم نمیشه همفکر بشیم نقد محتوا مراحل بعد هست . تشکر از همه دوستان
  • دختر ایرونی IR ۱۶:۰۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۶
    یه فرد کتابخون که خودش میگه نظر من در مورد صادق هدایت یک نظر کاملا شخصیه و ممکنه اشتباه باشه رو برنتابیدین؟
  • ن ت م IR ۱۶:۲۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۷
    ابتدا عرض کنم خدمت اون دسته از کسانی که داستانک نویسی با داستان کوتاه متفاوت است هم از نظر ساختاری هم‌معنا . اون چیزی که سروش صحت ارائه کرده دلنوشته ای بیش نیست و عناصری مثل حس تعلیق و غافلگیری معنایی و سفید خوانی را اصلا دارا نیست . فریب این سلبریتی هارو نخورید . نان تازه را از نانوایی باید خرید نه سوپر مارکت. کتاب دژم از محمد علی کاظمی نصر آبادی رو با کتاب سروش صحت مقایسه کنید فرق بیت داستانک و دلنوشته رو توانید فهمید . کوتاهترین داستانک: حواسم‌نبود دو فنجان ریختم
  • علی IR ۱۸:۰۸ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۷
    باشه شما خوبین، "اکنون" هرچقدر لول پایین باشه تمام برنامه های درپیت تلویزیون حکومتی و وابسته به شما بوزینه هارو یه لقمه میکنه، و هنوز در نقدهای دوزاری که جامعه ی عظیم و فرهیخته ایرانی و باز هم از فکر کردن و عشق دور میکنید ، یه نگاهی به این کشور متمدن بندازید که رد کثیف شما در تاریخ باقی خواهد ماند. که چگونه هستی را از مردم گرفتین و به نیستی کشاندید
  • مح:ود US ۰۲:۴۵ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۸
    آرزوبیرانوند هم جزو پیشمرگه های کوبانی بوده هم شاعر و نویسنده است اسمشو سرچ کنید چندتا از اثارش رو بخونید شیفته اش میشید
  • مح:ود US ۰۲:۴۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۲۸
    آرزو بزن بیرانوند هم جزو پیشمرگه های کوبانی بوده هم شاعر و نویسنده است اسمشو سرچ کنید چندتا از اثارش رو بخونید شیفته اش میشید

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها