سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ کتاب «سیاست اقتصادی» نوشته مشترک اگنس بناسی کر، بنوئا کور، پییر ژکت و ژان پیسانی-فری به همت انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است. الیور بلانچارد اقتصاددان شناختهشده بر این کتاب مقدمهای نوشته است.
الیویر بلانچارد و استانلی فیشر از چهرههای مطرح اقتصاد کلان در دو دهه اخیر هستند که از زمان انتشار کتاب «درسهایی در اقتصاد کلان» در سطح جهانی شناخته شدند. این اثر مشترک از مشهورترین کتابها در دروس اقتصاد کلان دوره کارشناسی ارشد و دکتری در سرتاسر دنیاست که در کشور ما هم ترجمه شده و جزو منابع درسی است.
الیور بلانچارد در مقدمهای که اخیراً بر کتاب «سیاست اقتصادی» نوشته، آورده است:
«این همان کتابی است که همیشه دلم میخواست بنویسم. در حقیقت، سالیان درازی در آرزوی نگارش آن بودهام. انگیزهام نیز چیزی جز عذاب وجدان و احساس گناه نبود. سالهاست که احساس میکنم کتاب درسیای که با استن فیشر برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی نوشتیم، پیام نادرستی را منتقل کرده است. در آن کتاب، آگاهانه ترجیح دادیم منطق مدلها و ساختار نظری اقتصاد کلان را عرضه کنیم و نه کاربردهای آن را. و البته، این انتخاب دلایلی مستحکم داشت؛ میخواستیم ابتدا استخوانبندی اندیشههای نظری را آشکار کنیم، اما در عمل، فقدانِ تحلیلهای تجربیِ جدی، بهاشتباه این تلقی را پدید آورد که نظریه، از واقعیت و کاربست جداست و این، خطایی است مهلک: نظریه بدون تکیه بر داده و واقعیت، به آسانی قابلساخت و در عمل بیثمر است.
همچنین میخواستم با نگارش چنین کتابی، شور و شوق خود را در رفتوآمد میان نظریه، واقعیت و سیاستگذاری با دانشجویان در میان بگذارم. در سنت آموزش کارشناسی، دستکم در ایالات متحده، چنین کاری متداول است. کتابهای درسی کارشناسی مملو هستند از بحثهایی پیرامون سیاستگذاری و اثرات تصمیمهای اقتصادی بر کل اقتصاد، اما تصورم این بود که این مسیر، در سطح تحصیلات تکمیلی - آنجا که دانشجو ابزارهای نظری و اقتصادسنجی پیچیدهتری در اختیار دارد - بسیار غنیتر و جذابتر خواهد بود. برای حل مسائل سیاستی نیازمند ابزارهای مفهومی پرشماری هستیم: از مدلهای تعادل عمومی پویای نسلهای همپوشان گرفته، تا مدلهای نوسانات کوتاهمدت با لحاظ انتظارات، از مدلهای اقتصاد سیاسی برای تبیین ضرورت قواعد، تا مدلهای عاملیت برای طراحی آنها.
اما در هر مورد، نظریه تنها آغاز راه است؛ باید سراغ شواهد رفت تا بتوان قضاوت کرد که کدام بنیان نظری، در عمل کارسازتر است. این امر، کار دشواری است. در نظام آموزش مرسوم، نظریه عرضه میشود، بیآنکه میل و انگیزهای برای کاربرد واقعی آن پرورش یابد. دانشجو میماند و ابزارهایی که باید خود، بهتنهایی، آنها را در میدان واقعیت به کار گیرد. این کتاب از شما یک اقتصاددان خوب میسازد: بر نظریه تکیه کن، با دادهها نظریه را بیازمای، و پیوسته میان این دو در رفتوآمد باش، تا تصویری منسجم پدید آید. در جریان مطالعۀ این کتاب، بار دیگر آن شوق پژوهش در اقتصاد کلان را در خود احساس کردم. امید دارم این شوق به شما نیز سرایت کند.»
محمدجواد توکلی، استاد اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) نیز در رابطه با این کتاب معتقد است:
«دانشجویان اقتصاد عمدتاً بحثهای تئوریک میخوانند بدون اینکه به واقعیتهای عینی اقتصاد ایران بپردازند، در کتابهای اقتصاد کلانی که در ایران تدریس میشود مثالها عمدتاً از اقتصاد آمریکاست. بلانچارد میگوید امروزه توی آمریکا هم روال این است که کتابهای درسی پر از مثالهای سیاستی و داده و دیتا هست. امروزه درس خاصی به نام سیاستهای اقتصادی در رشته اقتصاد دانشگاهی ما تدریس نمیشود.
کتاب اقتصاد کلان فیشر و بلانچارد هم که در دانشکده های اقتصاد ایران تدریس می شود، ضعفهای زیادی دارد که خود بلانچارد به آن معترف است. او می گوید: عذاب وجدان گرفتم که چقدر مباحث تئوریک نوشتیم بدون اینکه به دادههای واقعی بپردازیم، این اعتراف از این جهت برای ما جالب است که ما نظریات اقتصادی را میخوانیم که با واقعیت اقتصاد ایران چندان تطابقی ندارد. باید این دروس بومیسازی شود، حداقل مثالها باید بومی شود، باید بحثهای سیاست اقتصادی در ایران تحلیل شود، این اعتراف بلانچارد برای اساتید اقتصاد ایرانی و دانشجویان میتواند بسیار درس آموز باشد.»
نظر شما