بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: «تحول اندیشه عربی مدرن» نوشته دکتر رئوفعباس حامد مورخ مصری و استاد درگذشته تاریخ معاصر دانشگاه قاهره و ترجمه بیژن یزدانی که بههمت انتشارات قصیدهسرا منتشر شده، به بررسی ریشهها و تحولات فکری جهان عرب در دوران مواجهه با مدرنیته غربی میپردازد. کتاب کوششی نظاممند برای تحلیل تاریخی و اجتماعی دگرگونیهایی است که در بستر مواجهه جهان عرب با استعمار، نوسازی و تجدد شکل گرفتند. نویسنده با رویکردی تحلیلی تاریخی، سه جریان عمده در تفکر عربی مدرن یعنی جریان اسلامی، جریان سکولار و جریان ناسیونالیستی را مورد بررسی قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه این جریانها در پاسخ به بحران هویت، عقبماندگی و رویارویی با تمدن غربی پدید آمدند.

رئوفعباس حامد (درگذشته بهسال ۲۰۰۸) از برجستهترین مورخان اجتماعی مصر است که پس از تحصیل کارشناسی تاریخ در دانشگاه عینشمس، مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۹۶۶ درباره جنبشهای کارگری و تاریخچه جنبش سندیکایی در مصر مصر دریافت کرد و سپس در سال ۱۹۷۱ دکترای تاریخ گرفت. حامد علاوه بر تدریس در دانشگاه قاهره و عضویت در انجمن مطالعات تاریخی مصر، استاد مدعو در دانشگاههای متعددی از جمله توکیو، سوربن، استنفورد و کالیفرنیا نیز بود. او به واسطه پژوهشهایش درباره تاریخ اجتماعی مصر و نیز نقش مهمش در تربیت نسلی از پژوهشگران تاریخ اجتماعی شناخته میشود. وی در سال ۲۰۰۰ جایزه دولتی علوم اجتماعی و مدال درجه یک هنر و علوم را دریافت کرد و تا پایان عمر ریاست انجمن مطالعات تاریخی مصر را بر عهده داشت.
بیژن یزدانی مترجم در پیشگفتار کتاب یادآور میشود که تاریخ اندیشه عرب پس از مواجهه با مدرنیته دچار دگرگونیهای عمیقی شد که همه آنها ذیل مسئله «عقبماندگی» و نحوه جبران آن قابل تفسیر است. در ابتدا، مدرنیته از راه ابزار و فناوریهای نظامی به جهان عرب راه یافت و نگاه ابزاری به آن حاکم بود. اما با آشکار شدن تعارض میان ارزشهای اسلامی و الزامات مدرنیته، بحث هویت و بازگشت به تمدن اسلامی به اولویت تبدیل شد. روند تقابل دوگانه قدیم و جدید که وارد مرحله تازهای شده بود و در همین راستا، تلاشهایی در جهت معرفی هویت و تمدن اسلامی از جانب مسلمانان (داخلی) و مستشرقین (خارجی) صورت گرفت، دو پیامد داشت: نخست، نوعی همگرایی و وحدت نظری بر سر بازشناسی هویت عربی اسلامی؛ و دوم، واگرایی در تفسیرها و برداشتهای مختلف از سنت و اسلام. کتاب حامد در چنین بستری نوشته شده و کوشیده است با دستهبندی جریانهای فکری، تصویری روشن از تحولات جهان عرب ارائه دهد.
مولف یادداشت ابتدایی کتاب را با اختلاف نظر مورخان درباره آغاز دوران مدرن در جهان عرب اشاره میکند. بهباور وی، برخی آغاز آن را در قرن شانزدهم و همزمان با الحاق سرزمینهای عربی به امپراتوری عثمانی میدانند؛ برخی دیگر، قرون هفدهم و هجدهم را که در آن شواهدی دال بر مدرنیزاسیون وجود دارد دوران آغازین تغییرات قلمداد میکنند (تسلط قدرت ممالیک در مصر و تعصب ویژه در شام، مانع از دگرگونی سیاسی واقعی در آن عصر شد. لشکرکشی فرانسه علیه مصر (۱۷۹۸-۱۸۰۱) نیز این فرصت را از میان بر)؛ و گروهی هم لشکرکشی ناپلئون به مصر در سال ۱۷۹۸ را نقطه آغاز تحولات مدرن قلمداد میکنند.
حامد از میان آنچه آمد، اعتبار گروه دوم را مورد تأیید قرار داده، بر آن است که «آن مدرنسازی که بهدست ارتش تزلزل یافت و بهوسیله تهاجم خارجی سقط شد، بهزودی سنگبنای تحولاتی را بنیان گذارد که مصر و شام در دوران سلطنت محمدعلی در اصلاح نظام اداری و اتخاذ آن شاهد بودند». او بر این نکته تأکید دارد که دوران مدرن در جهان عرب، همزمان عصر «سرگشتگی» بود که حدفاصل میان سنت و نوآوری، و اقتباس و اصالت است. مولف نهایتاً هدف خود از نگارش کتاب را، ترسیم چارچوبی کلی برای درک جنبشهای فکری عرب در عصر مدرن میداند و معتقد است این جنبشها امروز هم همچنان بر فرهنگ و سیاست جوامع عرب سایه افکندهاند.
کتاب در پنج فصل تنظیم شده و هر فصل به یکی از جریانهای اصلی اندیشه عربی مدرن اختصاص دارد. «اسباب تجدید فکری»؛ بررسی دلایل تاریخی و اجتماعی آغاز تحولات، «سنت و تجدد از نظر رفاعه الطهطاوی»، «جریانهای اسلامی»؛ واکنش اندیشه اسلامی به مدرنیته، از اصلاحطلبی دینی تا جنبشهای بنیادگرا، «جریانهای سکولار»؛ تکوین اندیشههای عرفیگرایانه و لیبرالی در جهان عرب، و «جریانهای ناسیونالیستی»؛ پیدایش ایدههای ملیگرایی عربی در برابر استعمار و در جستوجوی هویت مستقل، ساختار کتاب را شکل داده، نشان میدهد که نویسنده بیشتر در پی ترسیم «تصویر کلان» است تا تحلیل جزئیات، و از همین رو اثر را میتوان مدخلی برای ورود به بحث تاریخ اندیشه مدرن عرب دانست.
اهمیت این کتاب را میتوان در چند محور اساسی خلاصه کرد. نخست، تحلیل تاریخی اجتماعی: رئوفعباس حامد بهجای پرداختن صرف به متون فلسفی یا دینی، تحولات فکری را در بستر اجتماعی و تاریخی بررسی میکند. دوم، دستهبندی جریانها: او سه جریان اصلی را تفکیک و تحلیل میکند و از این طریق پیچیدگیهای فکری جهان عرب را قابل فهمتر میسازد. سوم، رابطه سنت و مدرنیته: کتاب نشان میدهد که چگونه بحران هویت در جوامع عربی ناشی از تضاد میان سنت اسلامی و الزامات مدرنیته بود. وجه آموزشی: بهگفته نویسنده، کتاب برای آموزش جوانان و آشنایی آنان با ریشههای فکری جوامع خودشان نوشته شده است.
کتاب با این فرض آغاز میشود که جهان عرب در مواجهه با غرب دچار نوعی «شوک تمدنی» شد. نخستین واکنش، پذیرش ابزاری مدرنیته برای تقویت نظامی بود؛ اما بهتدریج اندیشمندان به این پرسش رسیدند که چگونه میتوان تجدد را با سنت اسلامی سازگار کرد. در اینجا دو مسیر اصلی شکل گرفت: اصلاحطلبی اسلامی (نمونهاش اندیشههای سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده) و سکولاریسم لیبرالی (که در میان روشنفکران متأثر از غرب رواج یافت). با گسترش استعمار اروپایی، اندیشه ناسیونالیسم عربی نیز بهعنوان پاسخی به بحران هویت و سلطه خارجی شکل گرفت. این سه جریان در عین رقابت، در بسیاری از نقاط تاریخ عربی به هم تنیدند و میراث فکری پیچیدهای بر جای گذاشتند که هنوز هم سیاست و فرهنگ جهان عرب را تحت تأثیر قرار میدهد.
«تحول اندیشه عربی مدرن» در ۱۰۷ صفحه بههمت انتشارات قصیدهسرا منتشر شده است.
نظر شما