سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): استان اصفهان علاوهبر داشتن پیشینهای پررنگ در تاریخ و فرهنگ و کارنامهای پربار در حوزه متون ادبی و غیرادبی و فرهنگی غنی و تربیت نویسندگان و شاعران متعهد و فاضل در قرون گذشته تا به امروز، در صنعت چاپ و نشر کتاب نیز جزو سرآمدان کشور محسوب میشود؛ تاجاییکه با وجود مشکلات نوپدید عرصه نشر در سالهای اخیر، هنوز جزو پرچمداران این صنعت در کشور به شمار میآید و در کنار استانهای تهران، قم و مشهد آثار منحصربهفردی تولید کرده و نویسندگان حرفهای و شناختهشدهای را در دامن این حوزه گذاشته است.
با این حال، با نگاهی اجمالی به آثار منتشر شده قلمبهدستان شهر و ارتباط میان نویسندگان بومی و ناشران استان میشود دریافت که بسیاری از نویسندگان استان اصفهان آثار خود را برای نشر به دست ناشران پایتخت میسپارند و نشر اصفهان بهآرامی به حاشیه رانده میشود. به دنبال این تناقض فرهنگی آشکار و در چنین وضعیتی، این پرسش مهم به ذهن میرسد که چرا استانی با این پیشینه غنی ادبی و فرهنگی نمیتواند اعتماد نویسندگان بومی را جلب کند و بستری برای انتشار تولیدات فاخر مکتوب باشد و چرا آثار اصفهانیها سر از تهران درمیآورند؟
این پرسش را با یک نویسنده و یک ناشر بومی مطرح کردهایم تا بدانیم مشکل از کجا ناشی میشود.

همه منابع در پایتخت متمرکز است
یکی از نویسندگان اصفهانی که آثار ادبی خود را برای انتشار به ناشران پایتخت سپرده است، در این باره به مسئله تمرکز منابع در پایتخت اشاره کرد و گفت: تهران نهتنها پایتخت سیاسی، که مرکز فرهنگی و اقتصادی ایران است و بخش عمدهای از ناشران بزرگ کشور در همین شهر متمرکز شدهاند. کتابفروشیهای شاخص، رسانههای پرمخاطب و شبکههای پخش گسترده نیز بیشتر در تهران فعالیت میکنند. همین تمرکز باعث میشود نویسندهای که به دیده شدن اثرش امید دارد، ناچار باشد به سراغ ناشری برود که امکان حضور در این میدان بزرگتر را فراهم میکند. در واقع، انتخاب تهران بهمعنای انتخاب بازاری وسیعتر است.
همه برندها متعلق به تهران!
فاطمه بهرامی به اعتبار و برند ناشران تهرانی نیز اشاره کرد و افزود: یکی از دلایل مهم گرایش نویسندگان به تهران، اعتبار ناشران مستقر در آنجاست. نام بعضی از این ناشران بهخودی خود نوعی تضمین برای کتاب محسوب میشود. وقتی روی جلد کتابی لوگوی ناشر معروف تهرانی نقش بسته، کتاب در چشم مخاطب جدیتر گرفته میشود. نویسنده هم حس میکند اثرش در سطح ملی عرضه شده، نه صرفاً در محدوده یک شهر. این احساس، بهویژه برای نویسندگان جوان که تازه وارد عرصه شدهاند، اهمیت دوچندانی دارد.
از ضعف ساختاری و قراردادهای سست تا توزیع معیوب نشر اصفهان
نویسنده رمان «سیاهسالی» ضعف ساختاری ناشران محلی را از دیگر عوامل بیاعتمادی نویسندگان بومی به ناشران اصفهانی دانسته و توضیح داد: ناشران اصفهانی اگرچه تعدادشان کم نیست، اما با مشکلات جدی روبهرو هستند. از کمبود سرمایه گرفته تا دشواری در تأمین کاغذ، از محدودیت در بازاریابی تا نبود شبکه پخش گسترده. بسیاری از آنها توان تبلیغ جدی برای کتاب ندارند و حتی اگر کتابی خوب منتشر کنند، امکان رساندنش به کتابفروشیهای شهرهای دیگر را ندارند. نویسندهای که میخواهد صدای اثرش فراتر از اصفهان شنیده شود، طبیعی است به ناشری فکر کند که کتابش را در تبریز، مشهد یا اهواز هم به دست خوانندگان برساند.
او توزیع و پخش را حلقه مفقوده نشر اصفهان عنوان کرد و افزود: شبکه توزیع کتاب در ایران بهشدت متمرکز است. کتابی که در تهران چاپ میشود، بهراحتی در شهرهای دیگر پخش میشود، اما عکس این قضیه کمتر رخ میدهد. یک نویسنده اصفهانی اگر کتابش را در همین شهر چاپ کند، معمولاً باید خودش بار پخش را به دوش بکشد یا به فروش محدود محلی بسنده کند؛ درحالیکه ناشر تهرانی با یک تماس میتواند کتاب را به چندین کتابفروشی در سراسر کشور بفرستد. این تفاوت اساسی، تصمیم نویسنده را تا حد زیادی تعیین میکند.
بهرامی با بیان اینکه مسائل مالی و قراردادها از دیگر عوامل ایجاد این معضل فرهنگی است، عنوان کرد: نویسندگان میگویند ناشران تهرانی، دستکم در ظاهر، قراردادهای شفافتری دارند. بعضی ناشران شهرستانی به دلیل مشکلات مالی، پرداخت حقالتألیف را به تعویق میاندازند یا بهجای درصدی از فروش، مبلغی اندک پیشنهاد میدهند. در مقابل، ناشر تهرانی هرچند همیشه خوشحساب نیست، ولی به دلیل رقابت شدید، ناچار است قراردادهای رسمیتر و منصفانهتری ارائه دهد. همین موضوع سبب میشود نویسنده احساس کند همکاری با ناشر تهرانی امنیت بیشتری دارد.
یک رویکرد جامعهشناسانه
به باور این نویسنده اصفهانی، در جامعه ادبی ایران، چاپ کتاب در تهران نوعی پرستیژ بهحساب میآید. نویسندهای که اثرش را در پایتخت منتشر کند، راحتتر به جلسات نقد و بررسی در فرهنگسراها و انجمنهای ادبی دعوت میشود. رسانههای سراسری هم بیشتر به کتابهای منتشرشده در تهران توجه نشان میدهند. در نتیجه، حتی اگر ناشران شهرستانی کیفیتی مشابه ارائه دهند، نویسنده همچنان ترجیح میدهد به سراغ تهران برود تا از این وجهه اجتماعی برخوردار شود.
بهرامی دیدگاهی جامعهشناختی نیز از این قضیه ارائه میدهد. او در این باره گفت: از دید جامعهشناختی، تمرکز منابع در پایتخت و نابرابری فرهنگی میان مرکز و پیرامون، ریشه اصلی این وضعیت است. در بسیاری از کشورها، شهرستانها نقش جدی در نشر دارند و حتی ناشران بزرگ در شهرهای غیرپایتخت مستقر هستند؛ اما در ایران، نظام متمرکز سیاسی و اقتصادی باعث شده همه چیز در تهران جمع شود. نویسنده شهرستانی در چنین ساختاری احساس میکند که برای دیدهشدن باید از مرزهای شهر خود عبور کند.
۳ پیامد دردناک به دنبال بیاعتمادی به نشر اصفهان
بهرامی پیامدهای این وضعیت را برای فرهنگ اصفهان به این صورت تشریح کرد: این وضعیت به تضعیف ناشران محلی انجامیده و با کمبود نویسنده و مخاطب، ناشران کوچک یا تعطیل میشوند یا به سراغ فعالیتهای غیرادبی میروند. خروج سرمایه فرهنگی نیز از دیگر آسیبهاست که به دنبالش، استعدادها و آثار به جای آنکه در شهر زادگاهشان ارزشآفرینی کنند، به مرکز منتقل میشوند. حاشیهنشینی فرهنگی را میشود از دیگر آسیبهای این بیاعتمادی دانست که بر اثر آن، اصفهان با وجود غنای ادبی، در عرصه نشر به حاشیه رانده میشود.
۴ راهحل برای یک مسئله
نویسنده رمان «کورهراهی باریک» راهحل این مسئله را تنها در دست نویسندگان نمیداند و به چند اقدام کلیدی برای تغییر این وضعیت اشاره میکند که یکی از آنها تقویت شبکه پخش منطقهای و ایجاد مراکز پخش مشترک میان ناشران شهرستانی برای توزیع کتاب در سطح ملی است.
او حمایتهای نهادی را از دیگر راههای چاره عنوان کرده و به نقش اداره ارشاد، شهرداری و انجمنهای فرهنگی اشاره کرد که میتوانند یارانه تبلیغات و پخش برای ناشران محلی اختصاص دهند. چاپ مشترک و همکاری میان ناشران تهرانی و شهرستانی برای چاپ و توزیع کتاب و نیز اعتماد متقابل نویسندگان و ناشران محلی به یکدیگر از راهحلهای دیگر حل این مسئله از دیدگاه فاطمه بهرامی است.

نشر آموخته از نشرهای تخصصی حوزه کسبوکار و توسعه فردی است که در کشور اعتبار و برند خود را به مخاطبان این حوزه ثابت کرده است؛ تاجاییکه نویسندگان سراسر کشور به این نشر که در اصفهان فعالیت میکند، برای انتشار آثارشان اعتماد و مراجعه میکنند. به همین دلیل، پرسش مدنظر این پرونده را از مدیر این نشر نیز جویا شدهایم.
مدیر نشر آموخته در ابتدا گفت: نویسندگان شهرمان تصور میکنند ناشران تهران اعتبار بیشتری دارند و در صورت انتشار اثرشان نزد ناشر پایتخت، آن اعتبار به کتابشان بخشیده شده و در صورت قرار دادن اثر در اختیار ناشر اصفهانی، محتوای قوی و غنی کتابشان تضعیف میشود.
تخصصگرایی، راهی برای جذب نویسندگان بومی
بهمن فروزنده بر تمرکز ناشران بر حوزههای تخصصی تأکید کرد و این موضوع را به این صورت توضیح داد: نویسندگان به توانمندی آن نشر در حیطه فعالیت و قلمشان نگاه میکنند. برای مثال، اگر اثرشان در حوزه ادبیات است، آن را به ناشری میسپارند که در این حوزه توانمندتر است و در آن حیطه متخصص بوده و به برند تبدیل شده است. به همین دلیل، آنچه در انتخاب ناشر مهم و تأثیرگذار است، تخصص آن نشر است. برای مثال، اگر نویسندهای اصفهانی کتابی در حوزه تاریخ یا نویسندهای در رشتههای علوم پزشکی بنویسد، آن را به دست ناشر تخصصی کتب تاریخی و کتب پزشکی میسپارد؛ چراکه در این حوزه توانمند و معتبر است و در بخش توزیع و فروش نیز میشود به آن نشر اعتماد کرد.
فروزنده ادامه داد: ما نیز که ناشر تخصصی حوزه کسبوکار و توسعه فردی هستیم، نویسندگان سرتاسر کشور نشر ما را برای چاپ آثارشان انتخاب میکنند و این نشان میدهد تخصص در این عرصه تعیینکننده است. پس بهتر است ناشران اصفهانی نیز در حوزههای تخصصی و ویژه کار کنند و به این صورت، نویسندگان بومی و کشوری را به خود جذب کنند.
مدیر نشر آموخته در ادامه تأکید کرد: تخصصگرایی در تهران راحتتر بوده و در شهرهای دیگر به تلاش بیشتری نیاز دارد. این کاری فرهنگی و زمانبر برای ناشر اصفهانی است. نمیشود توقع داشت همهچیز برای همهکس باشد. هر کالایی اعم از محصولات فرهنگی و غیرفرهنگی برای موفقیت نیاز به مقداری محدودیت دارد؛ به این معنا که یک ناشر باید حوزه کاریاش را محدودتر و تخصصیتر کند و در آن حیطه تخصصی خود را اثبات کرده و از این طریق در بازار اعتبار کسب کند. ما نیز در نشر آموخته به شیوه تخصصگرایی عمل کردهایم.
او نیز به سراغ حلقه توزیع رفت و افزود: از سوی دیگر، این ناشران با گستره مخاطبان ارتباط نزدیکتری دارند و این مسئله در فرایند توزیع و فروش کتاب خودش را بیشتر نشان میدهد. ناشر اصفهان به لحاظ جغرافیایی نمیتواند در بحث توزیع به قدرت ناشر تهرانی عمل کند و گستره فراوانی از کتابفروشیها را تحت پوشش داشته باشد.
باید با پایتخت رقابت کرد!
رقابت عامل دیگری است که فروزنده آن را تأثیرگذار در این مسئله میداند. او گفت: کتاب بعد از انتشار مانند هر کالای دیگری رقیب دارد و برای برنده شدن در این رقابت باید حرفی برای گفتن داشته و وزین و فاخر باشد. در این صورت، اعتبار کتاب به ناشر نیز میرسد و دیگر مهم نیست ناشر در کدام شهر فعالیت کند.
او بار اصلی برنده شدن در این رقابت را بر عهده ناشر دانست و اظهار کرد: ناشر خودش باید از خودش حمایت کند. محصول ناشر کتاب است و کتاب باید رقابتپذیر باشد. کتابی که یک ناشر اصفهانی تولید میکند، باید بتواند با کتابی در همان موضوع از یک ناشر تهرانی رقابت کند. این میان، نقشهای حمایتی اداره ارشاد نیز پررنگ است؛ اما حمایت اصلی از عهده خود ناشر از طریق تولید آثار رقابتپذیر برمیآید؛ کتابی که مخاطب آن را بپذیرد و رفعکننده نیازهایش باشد.
پرسش «چرا نویسندگان اصفهانی کتابهایشان را در تهران منتشر میکنند؟» تنها یک دغدغه محلی نیست؛ بازتابی از تمرکزگرایی فرهنگی در ایران است. نویسندگان، بهدنبال مخاطب و اعتبار و امنیت مالی، به سمت پایتخت کشیده میشوند. ناشران محلی هم در تنگنای مالی و ساختاری گرفتار ماندهاند. این مسئله همچنین گویای معضلی به نام «ضعف اعتمادبهنفس فرهنگی» نیز بوده که ایجادکننده چرخهای معیوب است؛ چراکه یکی از دلایلی که نویسنده بومی اثر خود را به نشر پایتخت میسپارد، همین ضعف بوده و از سوی دیگر، به این ویژگی منفی در دیگر نویسندگان دامن زده میشود.
شاید نخستین گام برای تغییر این وضعیت، بازنگری در سیاستهای فرهنگی و اعتماد متقابل نویسندگان و ناشران باشد و پس از آن، بازنگری ناشران شهر در سیاستهای خود و تغییر رویکرد و تقویت ارکان نشر و نیز تخصصگرایی. اصفهان، با تمام پیشینه درخشانش، شایسته آن است که نهتنها در خاطرهها، بلکه در عمل نیز بهعنوان یکی از قطبهای نشر کشور شناخته شود.
نظر شما