سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: رمان «این تاریخ شگفت و پرحادثه» (This Strange Eventful History)، اثر تحسینشده کلر مسود، که در ۱۴ مه ۲۰۲۴ توسط انتشارات W. W. Norton & Company منتشر شده است، تنها یک داستان خانوادگی نیست، بلکه کالبدشکافی دقیقی از مفهوم بیخانمانی، حافظه و هویتی است که در گیرودار آشوبهای بزرگ قرن بیستم شکل گرفته و از هم پاشیده است. این اثر که جوایز معتبری چون جایزه دبورا پیز را از آن خود کرده و در فهرستهای بلند بوکر و گیلر قرار گرفته، روایتی حماسی و در عین حال عمیقاً شخصی از سه نسل خانواده کاسار، یک خانواده فرانسوی-الجزایری (pieds-noirs)، ارائه میدهد که سرنوشتشان با ریشهکن شدن، جدایی و تلاش برای یافتن جایگاهی در جهان گره خورده است. مسود با الهام از تاریخ خانواده خود، از کلیشههای مرسوم فراتر میرود و به جای تمرکز بر وقایع بزرگ، به فضاهای خالی میان آنها، به ناگفتهها و زخمهای پنهانی میپردازد که زندگی شخصیتها را تعریف میکند.
کالبدشکافی شخصیتها
اگرچه رمان در بستری از رویدادهای تاریخی بزرگ مانند جنگ جهانی دوم و استعمارزدایی الجزایر جریان دارد، اما قدرت اصلی آن در توانایی مسود برای غلبه نداشتن مسائل جمعی بر زندگیهای فردی است. شخصیتها، از پدرسالار خانواده، گاستون، که تمام عمر با بار تصمیمش در سال ۱۹۴۰ زندگی میکند، تا نوه او، کلویی، که در پایان داستان راوی ضمنی ماجراست، همگی افرادی زنده، پیچیده و چندوجهی هستند. مسود با استفاده از تکثر زاویه دید، به ما اجازه میدهد تا این شخصیتها را در طول زمان و از چشمهای مختلف ببینیم و شاهد دگرگونی آنها باشیم. برای مثال، مادرشوهر کانادایی که در ابتدا از نگاه دامادش زنی متعصب و پرتوقع به نظر میرسد، سالها بعد از منظر نوهاش به مادربزرگی رؤیایی و پناهگاهی امن تبدیل میشود.
این رمان همچنین اثری عمیقاً ادبی است. خانواده کاسار اهل کتاب و مطالعهاند و ارجاعات به نویسندگانی چون کامو، فلوبر و حتی همکلاسی شدن یکی از شخصیتها با ژاک دریدا، نشاندهنده آگاهی نویسنده از میراث ادبی خود است. با این حال، مسود با اشاره هوشمندانه به داستان «یک قلب ساده» اثر فلوبر، بر وظیفه اصلی داستانسرایی تأکید میکند: تمرکز بر یگانگی گرانبهای هر انسان. «این تاریخ شگفت و پرحادثه» در نهایت، رمانی است که موفق میشود این دو جنبه را با هم بیامیزد؛ هم تصویری کلان از تاریخ و جغرافیایی وسیع ارائه میدهد و هم با دقت و همدلی، به جزئیترین لایههای زندگی شخصیتهایی میپردازد که در «همیشه بیگانهبودن» مشترکند، اما هر یک به شکلی منحصر به فرد با آن کنار میآیند.
ساختار و سکوتهای معنادار
یکی از برجستهترین ویژگیهای رمان «این تاریخ شگفت و پرحادثه»، ساختار روایی آن است. مسود، با وامگیری از مونولوگ مشهور ژاک در نمایشنامه «هر طور شما دوست دارید» شکسپیر، داستان خود را در هفت «پرده» مجزا روایت میکند که هر کدام با فاصلهای حدود یک دهه از دیگری قرار گرفتهاند. این انتخاب، صرفاً یک ترفند فرمی نیست، بلکه ابزاری کلیدی برای پیشبرد درونمایه اصلی رمان است. مسود آگاهانه تصمیم میگیرد تا دراماتیکترین لحظات زندگی شخصیتها را «خارج از صحنه» نگه دارد. جنگ استقلال الجزایر که به آوارگی خانواده منجر میشود، فروپاشی روانی یکی از شخصیتها در پاریس، تلاش برای خودکشی، و حتی ماهیت تکاندهنده رابطه عاشقانهای که ستون خانواده پنداشته میشد، هیچکدام بهطور مستقیم روایت نمیشوند.
این «حفرههای روایی» خواننده را وادار میکنند تا فضاهای خالی را با حدس پر کند. در نتیجه، تاریخ خانواده کاسار نه به شکل یک خط ممتد، بلکه همچون مجموعهای از عکسهای فوری و پراکنده، تنها با کنار هم قرار گرفتن، تصویری کلی از تروما و استقامت را میسازند. نثر مسود نیز با این ساختار هماهنگ است؛ در ابتدا رسمی و تا حدی جداافتاده، اما بهتدریج و همگام با فرو ریختن دیوارهای پنهانکاری شخصیتها، نرمتر و صمیمیتر میشود. این تکنیک به نویسنده اجازه میدهد تا به جای روایت مستقیم فاجعه، بر تأثیرات روانی و بلندمدت آن بر زندگیهای فردی تمرکز کند و نشان دهد که چگونه تاریخ، بیش از آنکه مجموعهای از رخدادها باشد، سنگینیِ آن چیزی است که ناگفته باقی میماند.
منبع: آمازون و گاردین
نظر شما