سرویس میهن و مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در طول هشت سال دفاع مقدس، هزاران رزمنده ایرانی در اردوگاههای دشمن اسیر شدند و تجربهای بس دشوار و طاقتفرسا را پشت سر گذاشتند. این اسارت تنها یک محک جسمی نبود؛ بلکه آزمونی برای پایداری، وفاداری و ایستادگی در برابر فشارهای شدید بود. خاطرات آزادگان، هرچند بسیاری از آنها بهصورت شفاهی و با کمبود اسناد رسمی باقی ماندهاند، گنجینهای از تجربه انسانی، ارزشهای ملی و فرهنگی و تاریخ دفاع مقدس را در خود جای داده است.
در این مسیر، موسسه انتشارات پیام آزادگان با تمرکز بر نشر آثار مرتبط با اسارت و زندگی آزادگان، نقش ویژهای ایفا میکند. گفتوگویی که با فریبرز خوبنژاد، جانشین این موسسه که خود از آزادگان جنگ ایران و عراق است انجام شد، دریچهای به این عرصه فرهنگی است. تجربه شخصی او در اسارت، همزمان با دانش و فعالیت در نشر، فرصتی فراهم میآورد تا چالشهای گردآوری خاطرات، مستندسازی و معرفی آزادگان به نسلهای امروز و آینده به شکلی دقیق و روشن بررسی شود.
در این گفتگو سعی کردیم نشان دهیم باوجود محدودیتها، ظرفیتهای فراوانی برای روایتگری و غنابخشی به ادبیات دفاع مقدس وجود دارد؛ ظرفیتی که میتواند هم حافظه جمعی جامعه را تقویت کند و هم الهامبخش نسلهای آینده باشد.
با وجود جذابیت جهانی موضوع اسارت در عرصه ادبیات، چه عوامل فرهنگی و اجتماعی در ایران مانع از شکوفایی و گسترش ادبیات اسارت شدهاند؟
پیش از هر چیز، لازم است که اصطلاح «ادبیات اسارت» با دقت بیشتری به کار گرفته شود. عنوان مناسبتر برای این حوزه، «ادبیات پایداری» است. هرچند در ادبیات دفاع مقدس، «ادبیات پایداری» بهطور کلی شناخته شده، اما معنای ویژه و عمیق آن در اردوگاههای اسارت تجلی مییابد. پایداری واقعی زمانی معنا پیدا میکند که فرد در محیطی کاملاً محدود و بدون هیچ امکان مقاومت بیرونی، تنها با ایمان، باور و استقامت درونی خود، به ایستادگی ادامه دهد. به نظر من، اوج و برجستهترین نمونه پایداری در دوران دفاع مقدس، در همین شرایط سخت اردوگاهها شکل گرفته است.
از نظر فیزیکی و عینی، میتوان از «اسارتگاه» سخن گفت، اما زمانی که این تجربه وارد حوزه فرهنگ و ادبیات میشود، بهتر است آن را «ادبیات پایداری» بنامیم؛ چرا که آنچه در اردوگاهها رخ داد، نمادی از ایستادگی، وفاداری به میهن، دین، مردم و انقلاب بود. واژه «اسارت» در ذهن بسیاری با برداشتهای منفی و تصویری ناقص همراه است و به همین دلیل، برخی توصیه کردهاند که کمتر به موضوع آزادگان بهویژه در بعد فرهنگی پرداخته شود و تمرکز بیشتری بر مفاهیم شهادت و جانبازی باشد. به همین دلیل، لازم است استفاده از اصطلاح «ادبیات پایداری» بیش از پیش مورد تأکید قرار گیرد.
در حوزه دفاع مقدس و بهویژه در زمینه آزادگان، موانع متعددی بر سر راه ثبت و روایت خاطرات وجود دارد. بخشی از این موانع ریشه در ساختار فرهنگی کشور و نظام فرهنگی مرتبط با دفاع مقدس دارد. این دشواریها هم جنبه ذهنی و هم جنبه عینی دارند و برای رفع آنها نیازمند تلاش و همت ویژهای هستیم.
یکی از مهمترین چالشها در حوزه آزادگان، کمبود منابع مستند و مکتوب است. در روایت جنگها، بهویژه دفاع مقدس، وجود اسناد معتبر ضرورتی انکارناپذیر دارد. با این حال، در مورد آزادگان، حجم اسناد بسیار اندک است. تنها مجموعه محدودی از نامهها، چند عکس پراکنده و گزارشهایی از صلیب سرخ در دسترس است که آنها نیز هر دو ماه یکبار تهیه میشدند و از پوشش و دقت کافی برخوردار نبودند. افزون بر این، برخی فیلمها نیز توسط نیروهای عراقی ضبط شدهاند که نه از کیفیت لازم برخوردارند نه بیانگر واقعیتهای عمیق دوران اسارت هستند. در نتیجه، بخش عمده منابع مرتبط با آزادگان به تاریخ شفاهی محدود میشود؛ امری که کار روایت و مستندسازی این بخش از دفاع مقدس را با چالشهای جدی روبهرو کرده است.
چالش دیگری که آزادگان با آن مواجه شدند، غیبت طولانیمدتشان در ایران طی دوران اسارت بود که بیش از ده سال به طول انجامید و باعث شد پس از بازگشت، توجه کافی به آنان صورت نگیرد. اگرچه جنگ هشت سال به طول انجامید، اما دوران اسارت بسیاری از آزادگان فراتر از یک دهه ادامه داشت. آزادگان در سال ۱۳۶۹ به کشور بازگشتند، در حالی که شرایط سیاسی و فرهنگی کشور تغییر چشمگیری کرده بود. در سال ۱۳۶۸ دولت جدیدی به روی کار آمد و کشور از فضای جنگ وارد دوره سازندگی شد. در این دوره، پیوستهای فرهنگی تازهای شکل گرفت و آثاری مانند فیلم «عروس» تولید شد که نه تنها یک اثر سینمایی بلکه نمادی از تغییر نگرش فرهنگی پس از جنگ بود. این گفتمان جدید فرهنگی بر نیاز به نشاط، زیبایی و الگوهای اجتماعی متفاوت تأکید داشت و به تدریج فاصلهای میان موضوع آزادگان و فضای فرهنگی جامعه به وجود آورد.
در ماههای اولیه پس از آزادی، توجه و استقبال عمومی از آزادگان بسیار چشمگیر بود، اما این روند به تدریج کاهش یافت. ستاد آزادگان که برای ساماندهی امور آنها تشکیل شده بود، نهادی کوچک با بودجه و امکانات محدود بود و توان رقابت با نهادهای بزرگتری مانند بنیاد شهید و بنیاد جانبازان را نداشت. به همین دلیل، معرفی آزادگان در زمینههای فرهنگی، هنری و ادبی تا حد زیادی محدود باقی ماند.
با وجود اینکه ظرفیت و منابع اولیه لازم برای تولید آثار فرهنگی و هنری درباره آزادگان فراهم است، اما بهدلیل کمکاریهای صورتگرفته، از این ظرفیت بهدرستی استفاده نشده است. رهبر معظم انقلاب بارها بر اهمیت توجه به آزادگان و ضرورت تولید کتاب و فیلم در این حوزه تأکید کردهاند. در مؤسسه پیام آزادگان نیز تلاش شده است تا حد توان به این توصیهها عمل شود. بهعنوان نمونه، تاکنون حدود ۱۱۲۸ کتاب مرتبط با آزادگان شناسایی و گردآوری شده که احتمالاً بخشی از آنها هنوز ثبت رسمی نشده است. از این میان، ۲۸۰ عنوان کتاب بهصورت مستقیم توسط این مؤسسه تألیف و منتشر شده است. لازم به ذکر است که مؤسسه پیام آزادگان نهادی خصوصی و کوچک است و هیچ بودجهای از دولت یا نهادهای رسمی دریافت نمیکند.
در مقایسه، نهادهای بزرگتری مانند بنیاد شهید، نیروهای مسلح، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی امکانات و منابع گستردهای در اختیار دارند، اما تولیدات آنها در زمینه آزادگان بسیار محدود بوده است. بنابراین میتوان سه مانع اصلی را در این حوزه شناسایی کرد: نخست، کمبود اسناد مکتوب و اتکای صرف به تاریخ شفاهی؛ دوم، کمتوجهی ساختاری و نهادی به موضوع آزادگان؛ و سوم، روحیه خاص بسیاری از آزادگان که کمتر تمایل به حضور در عرصههای عمومی و فرهنگی دارند. به همین دلیل، بخش بزرگی از تجربیات و خاطرات این قشر ارزشمند همچنان ناگفته و ناشناخته باقی مانده است.
با توجه به ظرفیتهای بالای ادبیات پایداری و خاطرات آزادگان، نقش ناشران و رسانهها در ترویج یا کمرنگ شدن این آثار تا چه اندازه مؤثر بوده است؟ آیا میتوان گفت بیتوجهی یا رویکردهای سلیقهای برخی ناشران و رسانهها باعث شده بخش زیادی از این گنجینه ارزشمند نادیده گرفته شود؟ یا آنکه نبود حمایتهای مالی و تبلیغاتی کافی، مانع از دیده شدن آثار آزادگان در فضای فرهنگی کشور شده است؟ اساساً جایگاه این آثار در اولویتهای نشر و رسانه کجاست و چه عواملی در پررنگ یا کمرنگ شدن آن نقش داشتهاند؟
در حوزه نشر، برخی ناشران بهصورت خصوصی فعالیت میکنند و گروهی دیگر ناشران تخصصی هستند که بر اساس موضوعات مشخص و منابع مالی خود کتاب منتشر میکنند. اما در سطح ملی، نمیتوان ناشران را صرفاً واحدهای خصوصی دانست و آنها را از مسئولیتهای فرهنگی معاف کرد. بهعنوان مثال، ناشری که در حوزه پزشکی فعال است، میتواند وارد حوزه آزادگان شود و به مسائل مرتبط با بیماریهای احتمالی ناشی از سالها اسارت و نیازهای درمانی آنان بپردازد. چنین رویکردهایی میتواند ادبیات و نشر این حوزه را غنیتر کند.
از سوی دیگر، ناشران دولتی و شبهدولتی نیز مسئولیت مشخصی در این حوزه دارند. دستگاه فرهنگی کشور موظف است پیوستهای فرهنگی تاریخ را حفظ، بهروزرسانی و در عین حال پیوستهای جدیدی ایجاد کند. جنگ تحمیلی نقش مهمی در شکلدهی فرهنگ جمهوری اسلامی و بخشی از هویت ملی، اجتماعی و فرهنگی کشور ایفا کرده است. رسانهها و ناشران نیز در این مسیر نقش کلیدی دارند، چرا که کتاب یک رسانه و ناشر تولیدکننده فرهنگی محسوب میشود. با این حال، متأسفانه در برخی زمینهها نه تنها کمکاری دیده میشود بلکه گاهی هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
کتابهای دفاع مقدس همچنان در برخی بخشها با چالشهایی در زمینه توزیع و فروش روبهرو هستند. البته این مسئله صرفاً به ایران محدود نمیشود؛ در سطح جهانی نیز از میان صدها کتاب منتشرشده، تنها تعداد کمی موفق به جذب مخاطب گسترده میشوند. با این وجود، وظیفه دولتها و نهادهای فرهنگی آن است که بستر لازم برای معرفی و دسترسی بهتر به این آثار را فراهم کنند؛ چراکه این تولیدات فرهنگی و معنوی نقش مهمی در تقویت سرمایه اجتماعی ایفا میکنند.
بنابراین، نخست باید منابع موجود بهدرستی گردآوری و شناسایی شوند و سپس نویسندگان مختلف به این حوزه جذب گردند. تاکنون کمتر دیده شده که نویسندگان خارج از حوزه دفاع مقدس بهصورت سازمانیافته وارد این عرصه شوند و اگر هم بودهاند، بیشتر موارد فردی و استثنایی بوده است. در حالی که نویسندگان فعال در زمینههای اجتماعی و خانوادگی ظرفیت بزرگی برای جذب مخاطبان جدید دارند، زیرا میتوانند گروههایی را مخاطب قرار دهند که لزوماً با آثار دفاع مقدس ارتباط ندارند.
با اینحال، دستگاه فرهنگی کشور و ناشران، بهعنوان بخشهایی از این منظومه، در انجام مسئولیت خود کوتاهی کردهاند. در کنار آن، رسانههای ملی نیز نتوانستهاند آنگونه که انتظار میرود، به معرفی و تبیین این حوزه بپردازند. تجربه جنگ ۱۲ روزه میتواند نمونهای هشداردهنده باشد؛ در آن دوران با وجود نبود فضای مجازی و محدود بودن امکانات فرهنگی، تلاشهایی برای ثبت و روایت صورت گرفت. اما امروز که ابزار و بسترهای ارتباطی گستردهتر شدهاند، ضرورت ثبت و بازتاب این وقایع بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
اکنون انتظار میرود دستگاههای فرهنگی و نظامی کشور هرچه سریعتر به معرفی ایستادگیها و فداکاریهای آن دوره بپردازند. شخصیتهایی همچون شهیدان حسن باقری و محمود رشید سرمایههای ملی بیبدیلی هستند که در صورت عدم معرفی مناسب، به مرور از حافظه جمعی حذف خواهند شد. حفظ این سرمایهها تنها زمانی ممکن است که به درستی شناسانده شوند؛ امری که نیازمند تولید و انتشار آثار فرهنگی و رسانهای است تا نسلهای آینده با این شخصیتها و جایگاه آنان در تاریخ معاصر آشنا شوند.
چگونه میتوان داستانهای واقعی و عمیق اسارت را به شکلی روایت کرد که نه تنها حقیقت و احساسات آزادگان به درستی منتقل شود، بلکه بتواند مخاطبان گستردهتری را جذب کند؟ چه روشها و سبکهایی در روایتگری میتواند جذابیت بیشتری ایجاد کند و ارتباط عاطفی قویتری با خواننده یا بیننده برقرار سازد؟ چگونه میتوان این روایتها را به گونهای ارائه داد که هم آموزنده باشند و هم الهامبخش و تأثیرگذار؟
در حوزه فرهنگ، نباید صرفاً به حال و روز امروز اندیشید و بر اساس شرایط جاری تولید محتوا کرد. فرهنگ یک ملت باید با چشمانداز هزاران ساله مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین، گردآوری و تولید آثار فرهنگی باید بهگونهای باشد که علاوه بر پاسخگویی به نیازهای امروز، قابلیت زایش و استمرار برای نسلهای آینده را نیز داشته باشد.
کتابهای دفاع مقدس هنوز در زمینه توزیع و فروش با مشکلاتی مواجهاند که البته محدود به ایران نیست. در سطح جهانی نیز از میان صدها کتاب منتشر شده، تنها تعداد اندکی توانستهاند مخاطبان گستردهای جذب کنند. با این حال، وظیفه دولتها و نهادهای فرهنگی است که شرایط مناسبی برای معرفی و دسترسی آسان به این آثار فراهم کنند، زیرا این تولیدات فرهنگی و معنوی نقش کلیدی در تقویت سرمایه اجتماعی دارند.
ضروری است دستگاههای فرهنگی کشور، بهویژه نهادهای فرهنگی وابسته به نیروهای مسلح، اهمیت این موضوع را بهدرستی درک کرده و با برنامهریزی دقیق و کارشناسانه وارد عمل شوند. گردآوری صحیح، طبقهبندی منسجم و مستندسازی علمی خاطرات و تجربیات آزادگان و رزمندگان باید در صدر اولویتها قرار گیرد. در ادامه، تولید آثار فرهنگی در قالبهایی چون کتاب، فیلم، مستند و دیگر اشکال هنری میتواند به نیازهای نسل امروز پاسخ داده و پیوندی مؤثر با نسلهای آینده برقرار کند.
باید توجه داشت که زمان در حال سپری شدن است. هنوز خاطرات بسیاری از فرماندهان دفاع مقدس ثبت نشده و بیش از ۲۰ هزار آزاده روایتهای شخصی خود را بیان نکردهاند. این حجم عظیم تجربه و داستان، سرمایهای گرانبهاست که اگر جمعآوری نشود، بخش بزرگی از تاریخ شفاهی کشور برای همیشه از دست خواهد رفت. اهمیت دفاع برای هر ملتی روشن است و ثبت و روایت آن، فارغ از قالب کتاب، فیلم یا هر رسانه دیگر، همواره مورد پذیرش جامعه خواهد بود. این روایتها ظرفیت تأثیرگذاری بر تمامی اقشار و نسلها را دارند.
با توجه به اهمیت ادبیات اسارت و پایداری در حفظ خاطره جمعی و انتقال تجربههای تاریخی، چه چشماندازی برای آینده این حوزه متصور هستید؟ به نظر شما، برای حفظ و گسترش این نوع ادبیات و انتقال آن به نسلهای آینده چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
پس از بیانات مقام معظم رهبری، موضوع آزادگان بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت و اتفاقاً استقبال خوبی هم از آن شد. گرچه آمار دقیقی در دست نیست، اما با مقایسه تقریظهای معظمله بر کتابهای مرتبط با شهدا، جانبازان، رزمندگان و آزادگان میتوان دریافت که سهم کتابهای مرتبط با آزادگان در میان این آثار قابل توجه است. این امر نشان میدهد که اگرچه کمتر به این حوزه پرداخته شده، اما همان میزان اندک نیز با اقبال روبهرو بوده و جذابیتهای ویژهای داشته است.
با این حال، باید اذعان کرد که ادبیات آزادگان هنوز جایگاه واقعی خود را نیافته و ظرفیتهای بسیاری برای کار در این زمینه وجود دارد. در همین راستا لازم میدانم گلایهای را مطرح کنم. یکی از اقدامات موفق فرهنگی که همچنان نیز ادامه دارد، برنامه راهیان نور است. این حرکت ارزشمند، دانشآموزان و مردم را به مناطق عملیاتی میبرد و با روایتگری در دل جبههها، بخشی از فرهنگ دفاع مقدس را منتقل میکند، حتی برای این برنامه شیوهنامهای جامع تدوین و کتابچهای منتشر شد. اما نکته تأسفبرانگیز این بود که در آن اثر حتی یک واژه از «اسارت» یا «آزادگان» وجود نداشت. حذف کامل چنین بخش مهمی ضعف جدی محسوب میشود.
خوشبختانه امروز این موضوع بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و بنیاد حفظ آثار، نیروهای مسلح، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای فرهنگی به اهمیت روایت آزادگان پی بردهاند. در همین مسیر، شاهد آن هستیم که برخی نویسندگان، بهویژه در حوزه کودک و نوجوان، به این موضوع ورود کردهاند و آن را به دغدغه ذهنی خود تبدیل کردهاند. امید میرود این روند استمرار یابد و ادبیات آزادگان جایگاه شایسته خود را در میان تولیدات فرهنگی کشور پیدا کند.
نظر شما