به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «کارگردانی فیلم: نما به نما» به قلم استیون دی کتس، نویسنده و کارگردان سینما، یکی از متون کلاسیک مطالعات سینمایی در حوزه فن و تکنیک فیلم است. این کتاب با تمرکز بر اصول تداوم تصویر و روایت، به معرفی ابزارها و قواعد صحنهپردازی برای چینش بازیگران و موقعیتهای دوربین میپردازد. به علاوه آموزش مفاهیم کلیدی برای رابطه بین عواطف و مضامین داستان، و نحوه قاببندی و استفاده از لنز برای تاثیر بر مخاطب نیز بخشی از محتوای این کتاب را شامل میشود.
در این کتاب آمده است: «نما به نما هنوز هم سودمند است، چون اگر چه جهان تغییر کرده، فیلمها امروز هم تقریباً همانطور روایت میشوند که در بیش از یک قرن گذشته روایت میشدهاند. حدوداً ۱۵۰۰ نما در هر فیلم بلند وجود دارد؛ ترکیب کردن و چیدنشان با ترتیب درست هنوز هم معمایی چالش برانگیز و زجرآور است که گریفیث، ولز، گدار، کوروساوا، اسکورسیزی، هرتزوگ و نیز کارگردانهای نسل جدید عمرشان را صرف کشف آن میکنند. هدف از نگارش نما به نما کمک به درک جنبه بصری فرآیند روایت و ارائه روشی بسیار انعطافپذیر بود تا به لحن شخصیتان در کارگردانی برسید.»
یا در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «این نوع بیان فیزیکی بعد ازدوره صامت تقریباً از فیلمها نایدید شد. باز هم، تلویزیون و تهیهکنندگان خسیس مقصرند، زیرا هیچ چیز برای فیلمبرداری یا نورپردازی به اندازه کلوزآپ ارزان نیست. این مسئله بیشتر از هر جا در نحوه فیلمبرداری از رقص در کلیپهای موسیقی مشخص است که به ندرت پیکرهها را بهطور کامل در نماهای طولانی نشان میدهند.
از منظر ترکیببندی، نمای باز پیکره بسیاری از فرصتهای مشابه کلوزآپ را برای قاببندی نامتقارن ارائه میکند. خط عمودی پیکرهای ایستاده بهراحتی با طرحهایی که بر الگوهای گرافیکی تاکید دارند جور درمیآید؛ بهویژه در قالبهای عریضتر.»
همچنین در بخش دیگری از این کتاب آمده است: «برخلاف نمایشنامه یا رمان، فیلمنامه فرمی میانجی در نظر گرفته میشود؛ یعنی طرحی اولیه برای رسانهای واقعی که روایت در آنجا آشکار خواهد شد. فیلمنامهنویس تلاش میکند بصری باشد و درامی بنویسد که بتوان دید و شنید؛ در واقع هنر او برای ادراک کامل نیاز به دیده شدن و شنیده شدن دارد. در سطح نظری، هنرمندِ عرصه استوریبُرد صرفاً ایدههای موجود در فیلمنامه را به تصویر میکشد، اما در سطح عملی، چه بسا استوریبُرد به نسخهای دیگر از فیلمنامه بسیار نزدیک باشد؛ حتی اگر دلیلش صرفاً صیقل دادن برخی ایدهها باشد. همانطور که فیلمنامهنویسان عناصر بصری را توصیف میکنند، برخی طراحان استوریبُرد ایدههای ادبی را پیشنهاد میدهند، ساختار صحنهها را تغییر میدهند، عناصر داستانی را اضافه میکنند و در دیالوگنویسی مشارکت میکنند.»
بازیگران و کارگردانان این تأثیرات را از طریق مشاهدهگری مداوم در خود ذخیره میکنند و این یکی از مواردی است که امید دارید حین همکاری برانگیزانید. اغلب فشار فرآیند تصویربرداری مانع بهرهگیری از این تکههای کوچک رفتاری میشود که بازیگر باید بهطور غریزی تجسم بخشد. وقتی این اتفاق میافتد، بازیگران و کارگردانان تمایل دارند در انتخابهای خلاقانهشان به موارد بدیهی بازگردند. این وظیفه کارگردان است که محیطی ایجاد کند که بازیگر بتواند با امیال ماجراجویانه خود ارتباط برقرار کند و با این کار، غیرمنتظره و غیرقابلپیشبینی را در کار مشترکشان بیابند. این امر بیش از هر چیز به صحنهپردازی خلاقانه (و سایر جنبههای اجرا) کمک میکند. وقتی بازیگر غرابت روزمره را در خودش بیابد و آن را از طریق کنش از آنِ خود سازد، کارگردان فقط باید آن را در قاب بگنجاند.»
این کتاب در ۵۲۰ صفحه و با بهای ۶۴۰ هزار تومان در نشر گیلگمش منتشر شده است.
نظر شما