سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - جمال مدیرشانهچی، نویسنده و محقق: خطه خراسان، این سرزمین پربار فرهنگ و ادب فارسی، همواره جایگاه پرورش چهرههای درخشانی بوده که فروغ علم و هنرشان، پهنه ایران را تابان کرده است. از فردوسی نامدار تا عطار نیشابوری، این خاک، جواهرات ارزشمندی را در آغوش خود پرورده که اسمشان با هویت ایرانی عجین شده است.
این گنجین محدود به گذشته نیست. در عصر حاضر نیز خراسان رضوی، شاعران، نویسندگان و متفکرانی را به جامعه معرفی کرده که هر کدام، به نوبه خود، سهم بسزایی در شکوفایی فرهنگ و ادب این سرزمین داشتهاند. نامدارانی چون محمدرضا شفیعی کدکنی، ملکالشعرای بهار، اخوان ثالث، بدیعالزمان فروزانفر و بسیاری دیگر که با اندیشه و آثار فاخر خود، نه تنها زبان فارسی را حفظ کردهاند، بلکه تصویری جامع از دغدغهها، آرزوها و مسائل روزگار خود را نیز ارائه دادهاند. مجموعه مقالات «معرفی بزرگان معاصر ادبی خراسان» قصد دارد هر سهشنبه، به معرفی یکی از این مفاخر ادبی معاصر بپردازد و فرصتی نو برای آشنایی با آثار و اندیشههایشان فراهم کند.

علی شریعتی مزینانی، جامعهشناس، اسلامشناس، نظریهپرداز، نویسنده، استاد تاریخ و از مبارزین سیاسی و مذهبی، در دوم آذرماه سال ۱۳۱۲ در روستای مزینان شهر سبزوار و در یک خانواده علمی و مذهبی دیده به جهان گشود.
پدرش محمدتقی شریعتی از فعالان سیاسی و مذهبی و از نوگرایان و روشنفکران دینی زمان خود بود که کانون نشر حقایق اسلامی را با هدف گسترش روح متعالی اسلام در مشهد تاسیس کرد.
شریعتی که در کودکی با خانواده به مشهد آمده بود، تحصیلات اولیه خود را در سال ۱۳۱۹ و در دبستان ابن یمین مشهد آغاز کرد اما چندی بعد به دلیل شرایط بحرانی که سال ۱۳۲۰ در کشور ایجاد شده بود، همراه با خانواده به روستای محل تولد بازگشت اما پس از وقفهای کوتاه مجدد به مشهد بازگشت و تحصیلات خود را ادامه داد.
شریعتی در سال ۱۳۲۵ وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد و پس از اخذ سیکل اول، وارد دانشسرای مقدماتی شد شریعتی کمکم توانست بالاتر رفته و در سال ۱۳۳۴ به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شود و به تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی بپردازد. وی در طول سالهای تحصیل در دانشگاه مشهد به انتشار آثاری چون ترجمه ابوذر غفاری، ترجمه نیایش اثرالکسیس کارل و مقالههای علمی و ادبی همت گماشت.
آشنایی با پوران شریعت رضوی
شریعتی در تابستان ۱۳۳۷ با همکلاسی خود (پوران شریعت رضوی، نویسندهای که اصالتاً خراسانی است) آشنا شد که این آشنایی به ازدواج این دو چهره ادبی انجامید. شریعتی پس از اخذ لیسانس ادبیات فارسی، به دلیل شاگرد اول شدنش برای ادامه تحصیل به فرانسه عزیمت کرد و تحصیلات عالی خود را تا مقطع دکترا در دانشگاه سوربن به اتمام رساند. وی به مدت پنج سال در پاریس اقامت داشت.

پروفسور ژیلبر لازار در آن مقطع استاد راهنمای دکتر علی شریعتی و همسرش پوران شریعت رضوی در دانشگاه سوربن بود. شریعتی در سال ۱۹۶۳ تز دکترای خود را در ۱۵۵ صفحه به زبان فرانسه و با عنوان «فضائل بلخ» ارائه کرد. وی در آن دوران به تحصیل علومی چون جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ، تاریخ ادیان، تاریخ و فرهنگ اسلامی نیز همت گماشت و با استادان بزرگی چون لویی ماسینیون، گودری و سارتر و بسیاری دیگر از اساتید آشنا شد.
شریعتی در سال ۱۳۴۳ به ایران بازگشت ولی در مرز توسط ساواک دستگیر شد و به زندان قزلقلعه در تهران منتقل شد ولی پس از چندی از زندان آزاد شد و در سال ۱۳۴۴ به مشهد بازگشت. شریعتی پس از مدتی بیکاری، از طرف اداره فرهنگ مشهد به عنوان معلم انشا کلاس چهارم دبستان و همچنین مدتی در دبیرستانهای مشهد مشغول به خدمت بود.
شریعتی و حسینیه ارشاد
او سرانجام به عنوان استادیار تاریخ به دانشگاه مشهد دعوت شد. در سال ۱۳۴۸ به درخواست حسینیه ارشاد مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را بر عهده گرفت و به تدریس جامعه شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت. در سال ۱۳۵۲ حسینیه ارشاد توسط رژیم شاه تعطیل و شریعتی نیز دستگیر شد و مدت یکسال و نیم روانه زندان کمیته شهربانی شد. از آن تاریخ به بعد شریعتی بارها توسط ساواک دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت.
وی طی سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۲ به زندگی مخفیانه روی آورد. ساواک به دنبال او بود و به همین دلیل متن سخنرانیهای وی با نام مستعار به چاپ میرسید.
در تیرماه ماه ۱۳۵۲ ساواک پدر دکتر شریعتی و همچنین برادر زن وی را دستگیر و روانه زندان اوین کرد تا شریعتی ناچار خود را تسلیم ساواک کرد. شریعتی به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت ولی به دلیل فشارهای بینالمللی و درخواست وزیر فرهنگ الجزایر به شاه برای آزادی شریعتی، وی سرانجام از زندان آزاد شد. شریعتی علاوه بر سخنان تند و آتشین علیه شاه و تاثیرات مثبت در روند شکلگیری انقلاب اسلامی و به دلیل فعالیت برای احیای مذهب و سنت در جامعه و سخنرانی تند علیه سلطنت شاهنشاهی همواره مورد غضب شاه قرار داشت. او بازگشت به تشییع حقیقی و انقلابی را نیرویی برای تحقق عدالت اجتماعی قلمداد میکرد.

مرگ مشکوک او در انگلیس
سختیها و شکنجههای دوران اسارت و تعطیلی حسینیه ارشاد و عدم تدریس در دانشگاه، شریعتی را از نظر روحی بسیار افسرده و خانهنشین کرده بود از این رو وی به دلیل خستگی از وضعیتش، تصمیم به مهاجرت میگیرد ولی ممنون الخروج بودن مانع بزرگی برای مهاجرت وی به خارج از کشور بود اما شریعتی با گرفتن گذرنامه با اسم مستعار مزینانی، توانست از کشور خارج شده و تهران را به مقصد بروکسل ترک کند.
وی پس از چند روز اقامت در بروکسل به ساوت همتون انگلیس رفت ولی در ۲۹ خرداد ماه ۱۳۵۶ در حالیکه سه هفته از مهاجرتش میگذشت، به طرز مشکوکی درگذشت.
آثار شریعتی
مقامات رسمی علت درگذشت وی را انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب عنوان کردند. پس از درگذشت شریعتی پیکر وی بر خلاف وصیتش در نزدیکی زینبیه در دمشق به امانت سپرده شد که تاکنون نیز در آنجا قرار دارد. از شریعتی آثار دینی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی چاپ و انتشار یافته است که از مهمترین آنها میتوان به «فاطمه فاطمه است»، «نیایش»، «حسین وارث آدم»، «هبوط در کویر»، «انسان»، «تاریخ تمدن» و… اشاره کرد.
نظرات