سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): تصویرگری کتاب کودک با بهرهگیری از عناصر بومی، فراتر از زیبایی بصری، ابزاری قدرتمند برای انتقال فرهنگ، ارزشها و هویت محلی به نسلهای آینده است. این شیوه هنری نهتنها تخیل کودکان را شکوفا میسازد؛ بلکه آنان را با ریشههای فرهنگیشان آشنا میکند و حس تعلق به سرزمین و گذشته را در دلهای کوچکشان پرورش میدهد. در دنیای امروز، که بسیاری از فرهنگها در معرض فراموشی هستند، تصویرگری بومی فرصتی برای پاسداشت و بازآفرینی میراث فرهنگی در زبان کودکانه است.
در این میان حضور هنرمندانی که با خلاقیت و تعهد، پلی میان گذشته و آینده میسازند، ارزشمند و راهگشاست. «نسیم عینی»، تصویرگر و انیمیشنساز لرستانی، سالهاست که با تمرکز بر فرهنگ بومی ایران، بهویژه استان لرستان، کودکان را به دنیایی از رنگ، روایت و میراث محلی آشنا میسازد.
آثار او تلفیقی است از اصالت و نوآوری؛ تلاش برای بازآفرینی زیباییهای فرهنگ محلی در قالبهایی قابل فهم و دلنشین برای نسل نو هستند. تصویرگری کتاب کودک، یکی از زمینههای موثر فعالیتهای هنری اوست؛ حوزهای که در آن نهتنها به زیباییشناسی بصری توجه دارد؛ بلکه با نگاه تحلیلی، در پی تقویت حس تعلق فرهنگی در مخاطبان کودک است.
در این گفتوگو، به بررسی تجربهها، دغدغهها و دیدگاههای این هنرمند خواهیم پرداخت که توانسته تصویر را به زبانی از هویت، خاطره و امید برای کودکان تبدیل کند.
وضعیت تصویرگری کتابهای کودک در استان لرستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت تصویرگری کتاب کودک در لرستان، با وجود استعدادهای فردی قابل توجه، همچنان نیازمند توجه ساختاری و حمایت هدفمند است. در سالهای اخیر شاهد فعالیت هنرمندان جوان و خلاقی بودهایم که در سطح ملی و حتی بینالمللی توانستهاند خودی نشان دهند، اما متأسفانه نبود زیرساختهای حرفهای نشر، عدم حمایتهای مؤثر از سوی نهادهای مختلف و کمتوجهی به ظرفیتهای بومی باعث شده این تلاشها بیشتر به صورت پراکنده و فردی باشد.
حوزه کتاب کودک در لرستان هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. ادبیات و تصویرگری کودک نیازمند سیاستگذاری فرهنگی و رسانهای است؛ چیزی که در حال حاضر اولویت نهادهای تصمیمگیر نیست. در حالی که فرهنگ و فولکلور لرستان از غنای فوقالعادهای برخوردار است و میتواند خوراک ارزشمندی برای تولید محتوای تصویری کودکانه باشد؛ اما اغلب نادیده و یا به شکل سطحی به آن پرداخته میشود.
اگر نهادهای فرهنگی و آموزشی استان، از جمله آموزش و پرورش، حوزه هنری، کانون پرورش فکری، فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی شهرداریها، به ظرفیتهای موجود اعتماد کرده و بسترسازی کنند، قطعاً میتوان آیندهای روشنتر برای تصویرگری کتاب کودک در لرستان متصور بود.
با توجه به عناصر بومی همچون معماری سنتی، پوشش محلی و الگوهای فرهنگی خاص استان لرستان، اهمیت بهرهگیری از این مؤلفهها در تولید آثار کودک را چگونه ارزیابی میکنید؟
استفاده از عناصر بومی نظیر معماری سنتی، پوشش محلی و الگوهای فرهنگی لرستان در تولید آثار کودکانه نهتنها یک انتخاب هنری، بلکه یک ضرورت فرهنگی است. کودکان امروز نیاز دارند تا هویت فرهنگی خود را از طریق زبان تصویر و روایتهای تصویری بشناسند و با آن ارتباط برقرار کنند. وقتی یک کودک لرستانی در صفحات کتاب با خانههای خشتی و سنگی، لباسهای لری رنگارنگ، و آیینها و داستانهایی که ریشه در فرهنگ منطقهاش دارد مواجه میشود، این تجربه به شکلگیری حس تعلق، اعتماد به نفس فرهنگی و درک هویت شخصی او کمک میکند.
از سوی دیگر، این نوع روایتپردازی تصویری، فرصتی است برای شناساندن فرهنگ لرستان به سایر مخاطبان کودک در سراسر کشور و حتی جهان. وقتی این عناصر به شکلی خلاقانه، مدرن و استاندارد در تصویرگری استفاده میشوند، میتوانند پلی بین سنت و دنیای امروز بسازند؛ پلی که نهتنها کودک را سرگرم میکند، بلکه آگاهانه به او آموزش میدهد و ذائقه زیباییشناسانهاش را نیز پرورش میدهد.
این نوع بازنمایی فرهنگی تا چه اندازه میتواند در ارتقای هویت بومی کودکان مؤثر واقع شود؟
تصویرگری کتاب کودک، تنها یک ابزار زیباشناختی نیست؛ بلکه زبان تأثیرگذارِ انتقال معنا، فرهنگ و ارزشهاست. استفاده از عناصر بومی در تصویرگری کودک، نقش بیبدیلی در شکلگیری هویت فرهنگی او دارد. زمانی که کودک در کتابها، تصویرهایی از پوشش محلی، معماری سنتی، آداب و رسوم یا حتی طبیعت و رنگهای منطقه خود را میبیند، این تصاویر نهفقط برایش آشنا هستند، بلکه او را در جهان داستانی کتابها «دیدهشده» و «دارای ریشه» حس میکند.
این تجربه، فراتر از لذت دیدن یک تصویر زیباست. کودک از همان سنین پایین یاد میگیرد که آنچه به فرهنگ و زیستبومش مربوط است، ارزشمند و قابل بازنمایی در هنر است. این نگاه، هم به افزایش اعتماد به نفس فرهنگی کودک کمک میکند، و هم به ایجاد پیوند عاطفی پایدار بین او و میراث سرزمینش است.
به نظر شما تلفیق داستانهای کودکانه با تصاویر برگرفته از مؤلفههای بومی استان لرستان چه ظرفیتهایی را برای ارتقای ادراک فرهنگی و توسعه ذائقه زیباییشناختی کودکان فراهم میکند؟
از منظر زیباییشناسی، این تلفیق امکان خلق تصاویر خلاقانه و منحصر بهفردی را فراهم میآورد؛ تصاویری که برخاسته از طبیعت، رنگ و فرمهای بومیاند و برخلاف کلیشههای تصویری رایج، هویتی اصیل دارند.
همچنین این نوع تصویرگری، میتواند بستری برای آموزش غیرمستقیم فراهم کند. کودک به واسطه تصویر، با تاریخ، اسطورهها، معماری و تنوع پوششهای منطقهای آشنا میشود، بیآنکه احساس کند در حال یادگیری رسمی است. این انتقال نامحسوسِ دانش فرهنگی، بسیار ماندگارتر و تأثیرگذارتر از آموزش مستقیم است.
با توجه به تجربه شما در حوزههای تصویرگری کتاب کودک و تولید انیمیشن، این دو عرصه چه تعاملات خلاقانهای میتوانند در فرآیند خلق آثار هنری داشته باشند؟ به عبارت دیگر بهرهگیری همزمان از ظرفیتهای بصری و روایی این دو حوزه چگونه میتواند به ارتقای کیفیت و تأثیرگذاری تولیدات فرهنگی مرتبط با کودکان، به ویژه با تمرکز بر مؤلفههای بومی، کمک کند؟
تجربه من در هر دو حوزه تصویرگری و انیمیشن، همیشه با یک درک عمیق از روایت تصویری برای کودک همراه بوده است. این دو شاخه هنری، به شکلی کاملاً طبیعی با یکدیگر در پیوند هستند. تصویرگری، در اصل، زبان بیان غیرکلامی است؛ زبان فرم، رنگ، فضا و حس و انیمیشن، ادامه این زبان در بستر حرکت، زمان و صداست.
برای من، طراحی شخصیتها، فضاسازیها و انتخاب رنگها در تصویرگری، همیشه پایه و نقطه شروعی برای ساخت انیمیشن کودکانه بودهاند. وقتی شما بهعنوان تصویرگر، دنیایی خلق میکنید که کودک بتواند با آن همذاتپنداری کند، انتقال آن دنیا به انیمیشن فقط یک گام جلوتر است؛ حرکتی از تصویر ایستا به تصویری که جان دارد، حرف میزند و زندگی میکند.
از طرفی، تصویرگری به من کمک کرده تا در انیمیشن، به جزئیات بصری توجه بیشتری داشته باشم و برعکس، ساخت انیمیشن باعث شده که در تصویرسازیهایم به «جریان داستان» و پویایی صحنه بیشتر فکر کنم. هر دو هنر، اگرچه ابزارهای متفاوتی دارند، اما هدفشان یکیست: «برقراری ارتباط مؤثر با کودک از طریق زبان تصویر».
در خلق آثارم، همیشه سعی کردهام بین این دو حوزه پل بزنم؛ گاهی یک تصویر ثابت الهامبخش یک سکانس متحرک بوده و گاهی یک کاراکتر انیمیشنی، به کتاب کودک یا پوستر تبدیل شده. این تعامل، نهتنها خلاقیت را تقویت میکند، بلکه کودک را با فرمهای مختلف یک جهان داستانی درگیر میسازد.
هنگام انتخاب و بازآفرینی نمادهای فرهنگی (مانند لباس محلی، ابزار یا معماری سنتی)، با چه چالشهایی روبهرو میشوید؟
بازآفرینی نمادهای فرهنگی، هم فرصت بزرگی است و هم چالشی مهم. یکی از اصلیترین دشواریها، حفظ تعادل میان اصالت و نوآوری است. به این معنا که باید نمادهای فرهنگی به شکل درست و دقیق نمایش داده شوند تا به اصالت آنها احترام گذاشته شود، اما همزمان نیاز است آنها را به گونهای بازسازی کرد که با زبان بصری مدرن و جذاب برای کودکان امروزی همخوانی داشته باشند.
چالش دیگر، کمبود منابع مکتوب و تصویری مستند و دقیق درباره جزئیات لباسها، ابزارها یا معماریهای محلی است. گاهی اطلاعات به شکل پراکنده و شفاهی منتقل شدهاند و نیازمند پژوهش میدانی و ارتباط مستقیم با مردم بومی هستیم تا بتوانیم بازنمایی درست و قابل اعتماد داشته باشیم.
همچنین مسئله حساسیت فرهنگی مطرح است. باید مراقب بود که بازآفرینی این نمادها باعث برداشت نادرست یا کلیشهای نشود. احترام به فرهنگ، آگاهی از ارزشهای بومی و همراهی با جامعه محلی در این فرآیند اهمیت فراوان دارد.
در نهایت، محدودیتهای فنی و رسانهای نیز چالشهایی هستند؛ به عنوان مثال، در انیمیشن ممکن است برخی جزئیات پیچیده پوشش یا ابزار به خاطر سادهسازی تصویری قابل نمایش نباشند و این نیازمند تصمیمگیریهای هوشمندانه در فرآیند طراحی است.
معماری سنتی و پوششهای محلی چه ظرفیتهایی را در خلق شخصیتها، فضاسازی و روایتهای داستانی در کتابهای کودک فراهم میکنند که در نمونههای غیربومی کمتر نمود دارند؟
معماری و پوشش محلی، بهعنوان دو عنصر فرهنگی کلیدی، ظرفیتهایی منحصربهفرد برای خلق شخصیتها و فضاهای داستانی فراهم میآورند که در نمونههای غیر بومی کمتر دیده میشود. این عناصر، نهتنها باعث غنا و اصالت بصری اثر میشوند، بلکه امکان روایتهای فرهنگی و تاریخی خاصی را به تصویر میکشند که به مخاطب کودک تجربهای عمیقتر و ملموستر میدهند.
پوشش محلی با رنگها، طرحها و فرمهای منحصر به فرد خود، شخصیتها را از کلیشههای رایج فراتر برده و هویتی خاص و قابل تشخیص به آنها میبخشد. این تنوع تصویری، به کودک کمک میکند تا تفاوتها و زیباییهای فرهنگهای مختلف را درک کند و به حس همذاتپنداری عمیقتری برسد.
از طرف دیگر، معماری محلی به خلق فضاهایی میانجامد که پر از جزئیات فرهنگی و نمادهای بومی است؛ از فرم خانهها و مصالح ساختمانی گرفته تا نحوه چیدمان فضاها و نورپردازی. این فضاها، برخلاف نمونههای غیر بومی که ممکن است کلیشهای و یکنواخت باشند، با قصهها و خاطرات مردم آن منطقه عجین شدهاند و میتوانند داستان را به سطحی عمیقتر و واقعیتر ببرد.
آیا تاکنون تجربهای در خلق اثر هنری، داستانی یا تصویری داشتهاید که در آن از عناصر معماری بومی یا مؤلفههای فرهنگ و هنر سنتی بهره گرفته باشید؟
بله، در طول فعالیت حرفهایام، همواره تلاش کردهام تا در آثارم بازتابی از معماری و فرهنگ بومی لرستان و سایر مناطق ایران داشته باشم. این موضوع نه تنها باعث شده که آثارم اصالت و هویت ویژهای پیدا کنند، بلکه ارتباط عمیقتری با مخاطب کودک برقرار شود.
برای مثال، در یکی از انیمیشنهای که تولید کردم، طراحی فضای داستان بر اساس معماری سنتی خانههای خشتی و سنگی منطقه انجام شد؛ از فرم پنجرهها و رنگهای طبیعی گرفته تا جزئیات پوشش شخصیتها که برگرفته از لباسهای محلی بود. این تجربه به من این امکان را داد تا با تلفیق هنر تصویرگری و انیمیشن، یک روایت زنده و فرهنگی خلق کنم که هم برای کودکان محلی آشنا بود و هم برای مخاطبان خارج از منطقه جذابیت داشت.
بازخورد کودکان و خانوادهها نسبت به آثار شما که با الهام از فرهنگ، هنر و مؤلفههای بومی خلق شدهاند چگونه بوده است؟
بازخورد کودکان و خانوادهها نسبت به آثاری که برگرفته از فرهنگ و هنر بومی لرستان هستند، بسیار دلگرمکننده و مثبت بوده است. کودکان، وقتی شخصیتها و فضاهایی را میبینند که با دنیای پیرامونشان همخوانی دارد، احساس نزدیکی و تعلق بیشتری پیدا میکنند. این موضوع به ویژه برای کودکانی که در لرستان زندگی میکنند، حس افتخار به فرهنگ خودشان را تقویت میکند و باعث میشود آنها با علاقه و اشتیاق بیشتری به مطالعه و تماشای این آثار بپردازند.
از سوی دیگر، خانوادهها نیز استقبال خوبی نشان دادهاند، چون میبینند این آثار نه تنها سرگرمکننده و زیبا هستند، بلکه ارزشهای فرهنگی و آموزشی مهمی را به کودکان منتقل میکنند. بسیاری از والدین ابراز کردهاند که چنین آثاری کمک میکند تا فرزندانشان با ریشهها و هویت فرهنگیشان آشنا شوند و آن را حفظ کنند.
چه توصیهای به تصویرگرانی دارید که قصد دارند به سراغ تصویرگری با محوریت عناصر بومی و منطقهای بروند؟
توصیه من به تصویرگرانی که میخواهند در زمینه تصویرگری با محوریت عناصر بومی و منطقهای فعالیت کنند، این است که با احترام عمیق به فرهنگ و مردم آن منطقه نزدیک شوند. شناخت دقیق و پژوهش مستمر درباره نمادها، پوشش، معماری و آیینهای محلی، اساس کار است و بدون آن، اثر ممکن است به سطحینگری یا کلیشهپردازی گرفتار شود.
دوم اینکه، خلاقیت و نوآوری را فراموش نکنند؛ بازآفرینی عناصر بومی به شکلی مدرن و جذاب، باعث میشود آثارشان هم برای مخاطب محلی و هم برای مخاطبان گستردهتر جذاب و قابلقبول باشد.
تجربه میدانی و ارتباط مستقیم با مردم بومی، هنرمند را به جزئیاتی میرساند که در منابع مکتوب یا عکسها قابل دسترسی نیستند و این امر به اصالت و قدرت تصویرسازی کمک شایانی میکند.
همچنین، تصویرگر باید آگاه باشد که آثارش نقش فرهنگی مهمی ایفا میکنند و مسئولیت اجتماعی دارند تا این میراث را با احترام و دقت منتقل کنند.
در نهایت، صبر و پشتکار را فراموش نکنند؛ چون پرداختن به فرهنگ بومی نیازمند زمان، حساسیت و تعهد است، اما نتیجه آن خلق آثاری ارزشمند و ماندگار خواهد بود که هم هنر را ارتقا میدهد و هم هویت فرهنگی را حفظ میکند.
در فرآیند تصویرگری کتابهای کودک، بهرهگیری از عناصر بومی چه مزایایی از حیث تقویت هویت فرهنگی، ایجاد جذابیت بصری، و افزایش همذاتپنداری کودک با فضای داستان دارد؟
استفاده از عناصر بومی لرستان در تصویرگری کتاب کودک، باعث حفظ و انتقال هویت فرهنگی منطقه میشود و به کودک حس تعلق و افتخار به ریشههایش میبخشد. این رویکرد، آثاری اصیل و متمایز خلق میکند که علاوه بر زیباییشناسی، آموزنده و فرهنگی هستند. همچنین، این عناصر کودک را با تنوع فرهنگی و تاریخی آشنا کرده و زمینهساز احترام به فرهنگهای مختلف میشود.
آینده تصویرگری بومی در کتابهای کودک به ویژه در مقایسه با آثار رایج و غیر بومی را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظرم آینده تصویرگری بومی در کتابهای کودک بسیار روشن و امیدوارکننده است، به شرطی که توجه کافی به ارزشهای فرهنگی و هنری بومی صورت گیرد. برخلاف آثار رایج و غیر بومی که اغلب کلیشهای و فاقد ریشههای عمیق فرهنگی هستند، تصویرگری بومی توانایی خلق آثاری اصیل، متنوع و متصل به هویت منطقهای را دارد که میتواند مخاطب کودک را با جهان واقعی و فرهنگهای زنده خود آشنا کند.
در سالهای اخیر، شاهد رشد علاقه به حفظ و احیای فرهنگهای محلی در حوزههای مختلف هنر و ادبیات بودهایم و این روند در حوزه کتاب کودک نیز به وضوح دیده میشود. نسلهای جدید تصویرگران، با ترکیب دانش هنری روز و پژوهش در زمینه فرهنگ بومی، قادرند آثاری خلق کنند که هم جذابیت بصری بالایی دارند و هم به حفظ میراث فرهنگی کمک میکنند.
بنابراین، تصویرگری بومی نه تنها رقیب آثار غیر بومی نیست، بلکه مکملی ضروری و ارزشمند برای غنای ادبیات کودکانه به شمار میرود و آیندهای درخشان در انتظار آن است.
نظر شما