چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۹
نویسنده رمان‌های جنایی از تاثیر آگاتا کریستی بر بازنویسی آثارش می‌گوید

لوسی فولی، نویسنده معاصر رمان‌های جنایی، تاکید می‌کند که بازخوانی آثار آگاتا کریستی، الهام‌بخش بازنویسی و پرداخت مجدد داستان‌هایش بوده است. او معتقد است رمز و رازهای پیچیده و فضاسازی‌های منحصر به فرد کریستی نقش بسزایی در شکل‌گیری نگاه نویسندگی‌اش داشته‌اند.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: در دنیای ادبیات جنایی، کمتر نویسنده‌ای را می‌توان یافت که صادقانه درباره تأثیرپذیری خود از بزرگان این ژانر سخن بگوید. لوسی فولی، با صراحت و شفافیت، از مسیری می‌گوید که مطالعه و بازخوانی چه آثاری برای او هم الهام‌بخش و هم آموزنده بوده است.‌

نخستین خاطره‌ام از مطالعه

خاطره‌ای واضح از نشستن کنار قفسه‌های کتاب در خانه نخستمان دارم؛ زمانی که ناگهان متوجه شدم می‌توانم معنای کلمات بسیاری از کتاب‌ها را دریابم. این تجربه برایم مانند کشف یک جادوی واقعی بود؛ کتاب‌ها را یکی پس از دیگری برمی‌داشتم و در دنیایی دیگر غرق می‌شدم. اخیراً یکی از دوستان کودکی‌ام یادآوری کرد که زمانی که برای بازی به خانه‌شان می‌رفتم، اولین کاری که انجام می‌دادم، جست‌وجو در قفسه کتاب‌هایشان بود تا ببینم کتابی دارند که هنوز آن را نخوانده باشم.

کتاب محبوب دوران کودکی

در کودکی شیفته مجموعه «بریامبلی هِج» (Brambly Hedge)، نوشته جیل بارکلم بودم. ظرافت کم‌نظیر تصویرسازی‌ها و خلق جهانی پنهان در این آثار، برایم بسیار لذت‌بخش بود. اکنون از اینکه این مجموعه را با دختر چهار ساله‌ام بازخوانی می‌کنم، لذت می‌برم. جلد «تپه‌های بلند» (The High Hills) با درون‌مایه‌ای شبیه آثار تالکین، بار ماجرایی و جست‌وجویی جذابی دارد.

کتابی که در نوجوانی تاثیرگذار بود

کتاب Angus, Thongs and Full-Frontal Snogging اثر لوییز رنیسون و دیگر جلدهای مجموعه «اعترافات جورجیا نیکلسون» (the rest of the Confessions) برایم به‌شدت جذاب و پرکشش بود. این آثار با طنز و دقت، دنیای دختران نوجوان، روابط دوستی و شوخ‌طبعی‌شان را به تصویر کشیده‌اند و بدون کوچک‌ترین نگاه تحقیرآمیز یا بالادستی، با مهربانی و همدلی، مسائل ما را بازتاب داده‌اند. خواندن این مجموعه برای من تجربه‌ای بود که احساس می‌کردم کاملاً «دیده» شده‌ام.

نویسنده‌ای که دیدگاهم را تغییر داد

پاتریشیا های‌اسمیت نویسنده‌ای است که پیش از خواندن آثارش، به‌ویژه رمان‌های «آقای ریپلی بااستعداد» (The Talented Mr Ripley) و «دو چهره ژانویه» (The Two Faces of January)، تصور می‌کردم لازم است شخصیت داستان را دوست داشته باشم تا کامیابی‌اش برایم مهم باشد. اما های‌اسمیت با مهارت بی‌نظیرش خواننده را وارد ذهن یک ضداجتماعی (در شخصیت ریپلی) می‌کند و ما را در جایگاهی ناخوشایند قرار می‌دهد که با وجود آگاهی از نادرستی کارهای شخصیت، بی‌اختیار، خواستار موفقیت او می‌شویم. شاید این فقط برای من اینگونه است.

کتابی که مرا به نوشتن ترغیب کرد

رمان «قصر را تصرف می‌کنم» (I Capture the Castle)نوشته دودی اسمیت تا حد زیادی درباره نوشتن است؛ پدر شخصیت اصلی، نویسنده‌ای شکست‌خورده است و راوی به‌طور مکرر یادآوری می‌کند که داستانی را روایت می‌کند. صمیمیت این کتاب و توصیف غنی از یک خانواده و دوران بلوغ شخصیت اصلی برایم بسیار دلنشین بود.

کتابی که معمولاً دوباره می‌خوانم

تقریباً تمام آثار آگاتا کریستی را می‌توانم نام ببرم. نخستین‌بارها که آن‌ها را خواندم (در سنی بسیار پایین‌تر از سن توصیه‌شده!)، به جنبه معمایی‌شان جذب شدم. اکنون که دوباره به سراغشان می‌روم، متوجه می‌شوم برخی آثارش تا چه اندازه تیره و پیچیده هستند: «شب بی‌پایان»، «و آنگاه هیچ‌کس نبود»، «خانه کج»، و «اسب رنگ‌پریده» نمونه‌هایی چشمگیرند. اکنون، از منظر نویسندگی، به آن‌ها بازمی‌گردم تا رمز موفقیت کریستی را کشف کنم.

کتابی که دیرتر کشف کردم

کتاب «نگاهی به ماه» (Glimpses of the Moon) نوشته ایدیت وارتون را دیرتر شناختم. سال‌ها پیش، «خانه شادی» و «عصر معصومیت» او را خوانده بودم، اما این کتاب را نه. بازخوانی آثار وارتون به من یادآوری کرد که تا چه اندازه شیفته سبک نگارش او هستم.

کتابی که اکنون مشغول مطالعه‌اش هستم

کتاب The Wilderness اثر آنجلا فلورنوی روایتگر زندگی پنج زن سیاه‌پوست و دوستی بیست‌ساله آنان است؛ دوستی‌ای که در کشاکش فراز و نشیب‌های شغلی، ازدواج، فرزندپروری و تحولات پرتلاطم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا شکل می‌گیرد. شخصیت‌پردازی و نمایش روابط آن‌ها بسیار دقیق و تأثیرگذار است و خواننده را عمیقاً درگیر می‌کند.

منبع: گاردین، Fri 1 Aug 2025

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها