سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در روزگاری که بسیاری از جوانان شیفته آهنگها و ترانههایی هستند که ماندگاری چندانی در ذهن و دل ندارند، هنوز هستند کسانی که جان و روحشان را با ادبیات اصیل ایران پیوند زدهاند. حشمت پاپی از آن دست افرادیست که با علاقهای عمیق و همتی مثالزدنی سالهاست دیوان خواجه شیراز را حفظ کرده و درونیترین لایههای شعر حافظ را با دل درآمیخته است؛ گنجینهای ارزشمند از حافظه و احساس که شنیدن روایتش، ما را به جهان عرفانی و شاعرانه حافظ میبرد.
پاپی، متولد ۱۳۵۸ است، شاید تحصیلات رسمیاش را تا کلاس دهم بیشتر ادامه نداده باشد، اما افق دانایی او به پهنای دیوان حافظ گسترده است. او نه تنها تمامی غزلهای لسانالغیب را از بر دارد، بلکه چنان با کلام حافظ عجین شده که میتواند بیتها را از آخر به اول هم برایتان بخواند؛ مهارتی شگفت که کمتر کسی به آن دست یافته است.
او معتقد است اشتیاق و تلاش، میتواند شکاف میان مدرک و معرفت را از میان بردارد. با «پاپی» از حال و هوای حفظ اشعار، تاثیر شعر در زندگی و جایگاه حافظ در جامعه پرسیدیم.

ابتدا خودتان را معرفی کنید و از نقطه شروع آشناییتان با اشعار حافظ بگویید.
حشمت پاپی هستم، اهل لرستان. نخستین بار حدود دوازده یا سیزده سالگی بود که با اشعار حافظ آشنا شدم. علاقه به شعر و ادبیات در خانواده ما از سوی پدرم وجود داشت و شاید همین باعث شد من هم کمکم به سمت شعر حافظ گرایش پیدا کنم و در دل به زمزمه اشعارش عادت کنم.
چه چیزی باعث شد که به حفظ کامل دیوان حافظ ترغیب شوید؟
در ابتدا بخشهایی از اشعار حافظ را به واسطه علاقه پدرم و فضای خانه حفظ میکردم؛ اما هرچه بیشتر به معانی عمیق و مفاهیم عرفانی اشعار پی بردم، دوست داشتم این گنجینه همیشه همراهم باشد و بتوانم آن را در لحظات مختلف زندگی به یاد آورم. مسیر حفظ دیوان آرامآرام و تدریجی طی شد؛ بعضی زمانها ممکن بود ماهها یا حتی یک سال بین حفظ آن فاصله بیفتد. اما عشق به شعر باعث شد دوباره ادامه بدهم و در نهایت حدود بیست سال طول کشید تا این دیوان را به طور کامل حفظ کنم.
پیش از حافظ هم تجربهای در حفظ اشعار دیگر شاعران داشتید؟
قبل از حافظ، چند غزل از مولانا و سعدی را حفظ کرده بودم؛ اما هیچ وقت به اندازه حافظ جدی و پیوسته ادامه نداده بودم. دیوان حافظ نقطه عطف علاقه من به حفظ شعر بود.
از چه روشی برای حفظ کردن اشعار استفاده میکردید؟
با الهام گرفتن از استادان مختلف، همچون حجتالاسلام ناصر نقویان بهگونهای که حتی برخی از سخنرانیهای استاد نقویان را هم حفظ هستم و دوست دارم روزی یک دیوان حافظ از ایشان هدیه بگیرم.
نظم خاصی داشتم؛ چون هر شعر حافظ ریتم خاص خودش را دارد. معمولاً غزلها را به ترتیب دیوان حفظ کردم؛ عربی بودن برخی ابیات کار را کمی سختتر میکرد اما با تکرار و تمرین، آنها را هم وارد ذهن کردم.
برای ماندگاری اشعار و جلوگیری از فراموشی، چه راهکارهایی داشتید؟
تکرار، تمرین و بازگویی مهمترین روشها بود. علاوه بر حفظ، سعی میکردم به معنای اشعار توجه کنم و مفهوم آنها را درک کنم. زمانی که معنای شعر را بفهمی، به مراتب ماندگارتر و تاثیرگذارتر خواهد بود.
حفظ دیوان حافظ چه تاثیری در زندگی فردی و روحی شما داشته است؟
بسیار تاثیرگذار بوده. اصلاً وقتی آدم به شعرهای حافظ فکر میکند و در معانی آنها تأمل دارد، به یک نوع آرامش روحی میرسد. مخصوصاً زمانی که در زندگی با مشکلات و سختیها مواجه هستم، رجوع به ابیات حافظ مثل داشتن یک راهنما است. بارها اتفاق افتاده که در مسیر زندگی یا کار، با خواندن یک بیت یا حتی یک نیمبیت از حافظ، انگار جواب سوال یا دغدغه خودم را پیدا کردهام.
واکنش اطرافیان، خانواده یا دوستان نسبت به این کار شما چه بوده است؟
واکنشها متفاوت بوده. بعضیها با تحسین و تشویق برخورد کردند و حتی انگیزه پیدا کردند تا بیشتر با شعر و ادبیات آشنا شوند. اما متأسفانه نسل جوان، کمتر کسی به حافظ و شعر و ادبیات کلاسیک ایران علاقه دارد. بیشتر با آهنگهای پاپ و خوانندههای امروزی ارتباط میگیرند. با اینحال، افرادی هم هستند که هنوز به این حوزه علاقه دارند.
شما تاکنون در رویدادهای فرهنگی فعالیتی مرتبط با حافظخوانی داشتهاید؟
نه، در رویدادهای رسمی شرکت نکردهام؛ اما در جمعهای خانوادگی، گاهی شعرخوانی میکنم. متاسفانه فضای فرهنگی امروزی بیشتر به سمت موسیقی پاپ و سرگرمیهای جدید رفته و شعرخوانی یا حافظخوانی اهمیت قبل را ندارد.
جایگاه حافظ را در جامعه امروز ایران چطور میبینید؟
به نظرم با گذشته تفاوت زیادی پیدا کرده. الان بسیاری از مردم مخصوصاً جوانترها از حافظ و سعدی فاصله گرفتهاند و بیشتر سمت موسیقی و سرگرمی رفتهاند. هرچند جایگاه عرفا و شعرای بزرگ ایرانی مثل حافظ و سعدی در جهان همچنان بالاست، اما در جامعه خودمان ارزش و حضور این بزرگان کمتر حس میشود.
شما خود اهل لرستان هستید، فکر میکنید این وضعیت در شهرهای دیگر هم هست؟
بله، مخصوصاً در شهرهای کوچکتر وضعیت به همین صورت است. ولی برخی مناطق هنوز بیش از جاهای دیگر به سنت و ادبیات پایبند ماندهاند.
کدام غزل یا بیت برای شما معنی یا جایگاه ویژهای دارد؟
واقعاً انتخاب از میان غزلها سخت است، اما برای من بیت «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل / کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها» همیشه حال و هوای عجیبی دارد، چون در کوتاهترین شکل، جهانبینی و اوج عرفان حافظ را برایم تداعی میکند.
نظرات