سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فریبا حیدرپور: استان خوزستان از دیرباز مهد فرهنگ و ادب و شعر نه در استان، بلکه در کل کشور بوده و در جریان ادبی کشور به حق باید آن را از پیشرو ترینها برشمرد، به ویژه جریان ادبی دهه ۴۰ خوزستان که محل زایش شاعران، نویسندگان و فیلمسازانی است که از این استان پا به عرصه هنر گذاشتند و همچنان جزو قلههای دست نایافتنی فرهنگ و هنر کشور هستند.
حلقه شعری خوزستان در دهه ۴۰ با حضور شاعرانی برجسته نظیر هوشنگ چالنگی، به قدری توانمند و جاندار است که میتوان جریانهای شعری سالهای بعد پایتخت را وامدار او دانست و شاعرانی چون هرمز علیپور، سیدعلی صالحی، قیصر امینپور، یارمحمد اسدپور و … بسیاری دیگر از بنیانگذاران جریان شعری معاصر هستند.
در این بین، داستاننویسان برجستهای از خوزستان نامشان پرآوازه شد. این اما باز هم همه ماجرای آن سالهای درخشان خوزستان نیست؛ خوزستانی که با رونق صنعت نفت، چرخهای اقتصاد کشور را میچرخاند و به لحاظ معیشت و سطح رفاه سرآمد کشور بود حالا داشت هنرش را هم به رخ میکشید. در واقع مسئلهای که غیرقابلانکار است، اینکه رونق اقتصادی باعث رشد هنر و در نتیجه رشد فرهنگی در فضای خوزستان شده بود.
مهمترین بخش ادبیات اقلیمی، تلاش نویسندگان جنوب کشور است، داستانهایی که درباره فرهنگ و طبیعت جنوب نوشته شده است. غالب این نویسندگان برخاسته از طبقه متوسط شهری بودند که مکتب قصهنویسی خوزستان و جنوب را پدید آوردند. قصههای ناصر تقوایی، مسعود میناوی، ناصر مؤذن، محمد ایوبی، پرویز زاهدی، پرویز مسجدی، عدنان غریفی، نسیم خاکسار، بهرام حیدری، فتح اله بینیاز و سرآمد همه اینها بیشک احمد محمود است که با رمانهایی نظیر «همسایهها» فضای جنوب و مبارزات کارگری را تبدیل به ادبیات کرد.
با وجود این گنجینه ارزشمند، متاسفانه اهواز، خانه شعر و ادب ندارد. خانههایی که هرکدام میتوانند به یکی از مراکز مهم برای فعالیتهای ادبی و فرهنگی تبدیل شوند و با رنگ و بوی سادگی، زندگی شخصیت بزرگان ادبی را تداعی کرده و ما را به آن دوران پیوند بزنند.
هرچند در اهواز انجمن و محافل متعدد شعر و داستان با عناوینی چون سهشنبههای قیصر امین پور، دوشنبههای شعر، انجمن شعر جوان، انجمن قلم شهرزاد، ثمنها و موسسات فرهنگی وجود دارد، اما به نظر میرسد با توجه به پیشینه شعر و ادب در اهواز، نیاز است که متولیان امر از این ظرفیت استفاده کرده و جریان ادبی را با نام یکی از این بزرگان به خانههای ادبیات پیوند دهند. ایجاد خانهای برای فرهنگ و ادبیات در خوزستان و اهواز می تواند ادبیات این استان را دوباره احیا و شکوفا سازد.
حمیدرضا اکبری شاعر و نویسنده خوزستانی در این باره به خبرنگار ایبنا گفت: خانه ادبیات برای هر استانی ضروری است بهخصوص خوزستان که خاستگاه مکتب جنوب در حوزه داستان و جریانات شعری متفاوتی نیز است.
خانه ادبیات فرصتی برای دورهمیهای ادبی
اکبری خانه ادبیات را فرصتی برای دورهمیهای ادبی دانست و بیان کرد: خانه ادبیات میتواند فرصتی برای دورهمیهای ادبی باشد تا دیگران بتوانند از تجارب همدیگر استفاده کنند. به شخصه در دورهمیهای لیراو که در استانهای مختلف برگزار کردم در واقع به گونهای جور خانه هنرمندان را کشیدم تا بتوانم از ظرفیت و دانش بزرگان ادبیات آن استان بهره کافی ببرم.
وی افزود: خانه ادبیات یک ضرورت مهم ادبی به شمار میرود و خوزستان به این خانه نیازمند است. البته با وفاق و کارآمدی تمام و خانه ادبیات ملتقای شعر و شعور هر جامعه است و نیاز است چنین خانهای برای جامعه ادبی ایجاد شود.
زیباترین تجلیات خانههای ادبیات
وحید کیانی دیگر شاعر خوزستانی یکی از زیباترین جانپناههای آدمی در طول زمان را ادبیات ذکر کرد و گفت: در گستره و زادبوم متمدن و کهن ایران، همواره ادبیات داستانی و بهویژه شعر وجود داشته و چراغ راه برای آدمیان در این پهنه شگفت سرزمینی، همین ادبیات بود که در درازنای تاریخ، ایران را به جهان معرفی کرده است و از زیباترین تجلیات این امکان و فرصت فرهنگی به باور من و خیلی دوستان، خانههای ادبیات است که هم شاعران و نویسندگان بزرگی در آن میزیستند و هم محل بازنشر آثار آن بزرگان است.
نبود خانه ادبیات ضعف جدی در اهواز
کیانی ضمن ابراز تأسف از اینکه در استان با توجه به پیشینه قوی در شعر و داستان، فرصت برای تشکیل خانههای ادبیات فراهم نشد، تصریح کرد: در استان خوزستان با وجود رواج ادبیات کهن در طول زمان و ادبیات معاصر ایران زمین که وامدار ادبیات خوزستان است؛ این امکان برای علاقهمندان عرصه ادبیات به چشم نمیآید و فرصتی در این حوزه برای ادبیات مولفان آثار ادبی ایران و جهان ایجاد نشد و این موضوع یکی از ضعفهای جدی ما در شهر اهواز است.
وی ادامه داد: ورود مدرنیته به کشور ایران، از کانال خوزستان عبور کرد و این استان اولین امکان استقرار تکنولوژی در ایران را فراهم کرد و با وجود ظرفیتهای غنی به همان نسبت، بزرگان ادبیات ایران نه تنها خوزستانیها، بلکه بخشی از عمرشان را در خوزستان گذرانده و آثاری تولید کردند و به صراحت میتوانم اشارهای به فروغ فرخزاد و مهدی اخوان ثالث و احمد محمود و دیگر فرزندان این سرزمین کنم که برای ادبیات معاصر چنین ظرفیتهایی ایجاد کردند.

این شاعر خوزستانی ضمن انتقاد از عملکرد دستگاههای استان برای جدی نگرفتن خانه ادبیات در اهواز بیان کرد: انتظار ما این است با وجود ذخایر غنی ادبیات در خوزستان و اهواز، مسئولان فرهنگی از مکانهای شاعران و ادیبان گذشته و فضاهایی که رفتوآمد میکردند؛ این ظرفیت فرهنگی را ایجاد کنند تا هم آثار بزرگان مورد بازخوانی وواکاوی قرار گیرد و هم محل تجربیات، نقد ادبی و ارائه اثر باشد. اما متأسفانه به علت کمکاری چند نهاد فرهنگی شهرداری، میراث فرهنگی و نهاد نظارتی فرهنگ و هنر ارشاد که باید برای علاقهمندان ادبیات این اماکن را حفظ میکردند، در طول سالهای گذشته برخی از خانههای بزرگانی همچون احمد محمود تخریب شد و عاملش کمکاری نهادهای فرهنگی است.
شهرداری به خودش بیاید و کار ماندگار فرهنگی انجام دهد
شاعر مجموعه «سلول انفرادی» تأکید کرد: به عنوان یک کنشگر ادبی و فرهنگی انتظارم این است که هنوز فرصت برای خریدن این خانهها و تبدیل کردن به موزه، گالری، انجمنها وخانههای ادبی وجود دارد چندان که در تهران شهرداری متولی است و خانه خیلی از بزرگان عرصه ادبیات ایران را خریداری و تبدیل به محلهایی برای حضور علاقهمندان، بزرگان برای برگزاری رویدادهای ادبی کرده است و این کمکاری پذیرفتنی نیست. امیدوارم شهرداری به خودش بیاید و کار ماندگار فرهنگی انجام دهد. فرهنگ، ابعاد مختلف و ساحتهای متنوع دارد و متأسفانه در این مجموعه هیچگاه همه وجوه فرهنگ با انواع سلایق و علایق مختلف فرهنگی را ندیدم. احتمالاً ضعف اندیشه وجود دارد و برعهده میراث فرهنگی است تا خانههای با شناسنامه تحت اختیارش را به اهلش اختصاص دهد.
کیانی عنوان کرد: امیدوارم ما نیز مثل شهرهای دیگر ایران بتوانیم از این اماکن مراقبت کنیم و فرصتی برای تولید آثار فاخر فرهنگی، هنری و ادبی در اهواز ایجاد شود و کمترین انتظار است. به هر علت این موضوع مورد غفلت قرار گرفته و با تخریب هرکدام از این خانهها و دیوارشان، بخشی از هویت شهری از بین میرود و مفهوم گردشگری ادبی دقیقاً به مبانی و مفاهیمی که در این حوزه غفلت بسیار شده، اشاره دارد.
وی ضمن سپاسگزاری از طرح سوال خبرنگار ایبنا و درخواست از متولیان شهرداری، میراث فرهنگی و فرهنگ و ارشاد، یادآور شد: باید متولیان نهادهای فرهنگی بهصورت مشترک و ارزشمند بررسی کنند تا فضاهایی که متعلق به بزرگان ادبیات بوده خریداری و تبدیل به موزههایی برای استفاده و بازدید شهروندان شود. اهواز هویت بصری ندارد و کمترین امکانات و نمادها در حوزه بصری در شهر دیده میشود و چالشی که به عنوان فرد علاقهمند در حوزه فرهنگ دارم این است که نمیتوانم اهواز را با این جلوه بپذیرم و این به مدیریت شهرداری برمیگردد. باید از تهران و اصفهان یاد بگیرند که شهروندان را با مظاهر تاریخی، فرهنگی و تمدنی خوزستان آشنا کنند. فرهنگ را باید به تمامی دید، زیست و اندیشههای ناب و پاک فرهنگی میداندار عرصه فرهنگ باشند. در مقاطعی مدیریت فرهنگ را به دست افراد ناتوان یا کسانیکه نسبتشان به فرهنگ بسیار ضعیف بوده سپردیم. به نظر من این پرسش باید از کنشگران دیگر فرهنگی و ادبی هم پرسیده و واکاوی شود.

محمد امین کاملی از نویسندگان و پژوهشگران استانی نیز گفت: به نظر میرسد خانههای ادبیات میتوانند از نشانههای ظاهری فرهنگی یک شهر باشند و براساس اطلاعات فردیام در سراسر جهان این گونه خانهها متعلق به شخصیتهای هنری و ادبی است که با عناوین موزه، کتابفروشی، گالری و یا محل برگزاری رویدادهای ادبی هنری وجود دارد. بهطور یقین در شهر ما هم چنین اماکنی میتواند تا اندازهای به شناساندن پیشینه تاریخ فرهنگی شهر کمک کند و همچنین سطح آگاهی افرادی را که اطلاعی ندارند، بالا ببرد. اما اگر چنین مکانهایی باشد آیا تأثیری بر کیفیت آثار تولیدی دارد؟ یا نه باید به این موضوع پرداخته شود.
کاملی اضافه کرد: در اهوازی که فاقد خانههای ادبیات است، مکانهایی سالها مشغول فعالیت ادبی هستند که توانستهاند از افراد صاحب استعداد و پیگیر، هنرمندان مطرحی بسازند.
این نویسنده خوزستانی اضافه کرد: به فرض اینکه خانههای ادبیات تشکیل شوند آیا به این موضوع فکر شده که این خانهها بعدها توسط چه کسانی اداره میشوند و آیا میتوانند زیر نام بلند شخصیتهای بزرگ ادبی افرادی را تربیت کرده و راه جدی وحرفهای به آنان نشان دهند؟
نظر شما