سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ابینا): در سالهای اخیر، فعالیتهای ادبی در کرمان با رونق نسبی همراه بوده است؛ انجمنهای ادبی، نشستهای شعرخوانی، کارگاههای نقد داستان، محافل کوچک و حتی جلسات خودجوش خانگی، همگی گواهی بر علاقهمندی و پویایی جامعه ادبی این استان هستند اما با وجود این تکاپو، نبود یک ساختار منسجم، فراگیر و هدفمند در بسیاری از مناطق همچنان احساس میشود.
درست است که انجمنهای ادبی نقش مهمی در تقویت فضای فرهنگی ایفا کردهاند، اما پراکندگی، تخصصمحوری افراطی، محدودیت در جذب نیروهای تازهنفس و گاه موازیکاریهای بینتیجه باعث شده این انجمنها نتوانند ظرفیت کامل استعدادهای ادبی شهرها را فعال کنند؛ در چنین شرایطی، ضرورت ایجاد خانههای شعر و ادبیات، بهعنوان نهادی با ساختار منظمتر، رویکرد عمومیتر و چشمانداز گستردهتر بیش از گذشته احساس میشود.
خانه شعر و ادبیات میتواند نقش مرکزی در مدیریت و هدایت فعالیتهای ادبی را ایفا کند؛ نهادی که نه صرفاً برای حرفهایها، بلکه برای تمام علاقهمندان به شعر، داستان، ترجمه و نقد، درهایش باز است.
چنین مرکزی قادر است با ساماندهی برنامهها، ایجاد مسیر مشخص برای آموزش، رشد و معرفی استعدادها و از همه مهمتر، کاهش پراکندگی و موازیکاریها، جای خالی یک نهاد پشتیبان فرهنگی را در استانها پُر کند.
نقش خانههای شعر و ادبیات تنها به ساماندهی وضعیت فعلی خلاصه نمیشود، این مراکز، در صورت برنامهریزی درست میتوانند به مهمترین نهادهای تربیت نسل آینده شاعران و نویسندگان بدل شوند؛ نسلی که اگر از سنین نوجوانی و جوانی در فضایی پویا و حرفهای پرورش یابد، میتواند آینده ادبیات کشور را تضمین کند.
ایجاد ارتباط مداوم میان نسل پیشکسوت و استعدادهای نو، آموزش گامبهگام مبانی ادبی، فراهم کردن بستر تجربهورزی و ارائه آثار، همه از جمله کارکردهاییست که خانههای ادبیات را به محیطی پرورشدهنده برای نسل بعدی بدل میسازد.
تجربه شهرهایی که پیشتر اقدام به راهاندازی خانههای شعر و ادبیات کردهاند، مانند تهران، شیراز، مشهد و تبریز، نشان میدهد که ایجاد چنین مرکزی تا چه اندازه میتواند در کشف استعدادهای نو، تقویت پیوند میان نسلها، فراهم کردن بستر آموزش اصولی و حتی تولید آثار ادبی قابلتأمل موثر باشد. در این شهرها، خانههای ادبیات با برگزاری منظم کارگاهها، نشستهای نقد، جشنوارههای منطقهای و تعامل با رسانهها توانستهاند به قطبهای فرهنگی تبدیل شوند.
اکنون زمان آن رسیده که دیگر شهرها نیز با الگوبرداری از این تجربهها و بر اساس اقتضائات بومی خود، به سمت راهاندازی خانههای شعر و ادبیات گام بردارند؛ مراکزی که هم ساختاری رسمی و منظم داشته باشند و هم درهایشان بر روی تمام مشتاقان باز باشد. مراکزی که نهتنها به حال ادبیات امروز کمک میکنند، بلکه آینده آن را هم میسازند.

ضرورت فراموششده در مسیر شکوفایی استعدادهای فرهنگی
حامد حسینی پناه، نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه انجمنهای ادبی بهتنهایی پاسخگوی نیاز علاقهمندان تازهکار نیستند، گفت: ایجاد خانههای شعر و ادبیات در استانها، بهعنوان بستری آموزشی، حمایتی و هویتساز، میتواند مسیر رشد و اعتماد به نفس را برای نویسندگان و شاعران جوان هموار کند.
وی به بیان ضرورت راهاندازی خانههای شعر و ادبیات در سطح شهرها پرداخت و تأکید کرد: مسیر ادبیات مانند هر هنر دیگری، به پشتکار، تمرین و آموزش اصولی نیاز دارد، اما آنچه بیش از همه حیاتیست، وجود فضای آموزشی مناسب در آغاز این مسیر است.
این نویسنده گفت: قدم گذاشتن در مسیر ادبیات، همانند هر شاخه هنری دیگر، به تلاش بیوقفه و شبانهروزی نیاز دارد اما این تلاشها فقط زمانی به نتیجه میرسد که تحت نظر اساتید مجرب و راهنمایانی که تجربه کافی دارند، صورت گیرد. اینجاست که نبود یک فضای حمایتی اولیه، گاهی باعث هدررفت استعداد میشود.
این شاعر و منتقد ادبی افزود: انجمنهای ادبی با حضور استادان و چهرههای باسابقه شکل گرفتهاند و به فعالیتهای تخصصی خود ادامه میدهند؛ ولی حضور در چنین فضاهایی برای کسانی که تازهکارند یا تجربه محدودی دارند، اغلب نهتنها باعث رشد نمیشود، بلکه گاه منجر به دلسردی هم میشود؛ چرا که افراد خود را با اهل فن مقایسه میکنند و بهدلیل قرار گرفتن در سطحی پایینتر، ممکن است احساس ناتوانی کنند. این مقایسه ناعادلانه در بسیاری موارد باعث توقف یا ترک مسیر ادبی میشود.
او با اشاره به نقش کلیدی خانههای ادبیات در چنین شرایطی ادامه داد: خانههای شعر و ادبیات میتوانند بهعنوان پلی واسط میان افراد مستعد و انجمنهای حرفهای عمل کنند؛ آنها فضاهایی هستند که در آنها میتوان بدون ترس از قضاوت، الفبای شعر، داستان، ترجمه و نقد ادبی را فرا گرفت، اعتماد به نفس پیدا کرد و به مرور برای ورود به انجمنهای تخصصی آماده شد.
وی گفت: اگر انجمنهای ادبی را به مراحل آموزش عالی تشبیه کنیم، خانههای شعر و ادبیات دقیقاً حکم مدرسه را دارند؛ همانطور که در مدرسه الفبای دروس مختلف آموزش داده میشود، در این خانهها نیز میتوان اصول پایهای نویسندگی و ادبیات را آموخت و استعدادها را کشف کرد و پرورش داد.
این فعال ادبی همچنین به نقش مهم این خانهها در شناسایی سبکهای بومی و ادبیات منطقهای اشاره کرد و گفت: با تشکیل چنین خانههایی در هر استان و با بهرهگیری از اساتید بومی و افراد باتجربه، میتوان به شناسایی، ثبت و حتی تدوین سبکهای ادبی محلی پرداخت.
وی ادامه داد: این امر در انجمنهای ادبی که معمولاً ساختاری برای چنین کار پژوهشی ندارند، بسیار دشوار است. اما در خانههای ادبیات، میتوان نمونههای شعر و داستان هر منطقه را جمعآوری و بررسی کرد سپس بر اساس آنها مکتبهای ادبی محلی را شکل داد.
او با بیان اینکه این خانهها نهتنها نقش آموزشی دارند، بلکه میتوانند بهمرور نقش هویتساز هم ایفا کنند، افزود: ادبیات بومی بخشی از هویت فرهنگی ماست و اگر فضایی برای جمعآوری و بازتاب آن فراهم نشود، بهتدریج در حاشیه قرار میگیرد یا فراموش میشود.
در بخش دیگری از این گفتوگو، وی به امکان ایجاد تعاملات سازنده بین خانههای ادبی در سطح شهرها و استانها اشاره کرد و گفت: همانطور که انجمنهای ادبی جلسات ماهانه و بدهبستانهای فکری با یکدیگر دارند، ساختار خانههای ادبیات را هم میتوان به گونهای طراحی کرد که با یکدیگر در ارتباط باشند.
وی جلسات مشترک، کارگاههای بینشهری، حضور چهرههای ادبی از شهرهای دیگر و حتی دعوت از رسانههای محلی برای پوشش فعالیتها را در این زمینه اثرگذارتر خواند.
او تأکید کرد: اگر خانههای شعر و ادبیات بهدرستی تعریف و راهاندازی شوند، میتوانند یکی از موثرترین حلقههای زنجیره آموزش و تولید ادبی در کشور باشند. نباید از نقش آنها بهعنوان واسطهای مطمئن میان فرد مستعد و فضای حرفهای ادبیات غافل شد.

لزوم اهمیت توجه به استقلال ساختاری در خانههای ادبی
مجتبی شولافشار، نویسنده و فعال ادبی نیز در گفتوگو با ایبنا با تأکید بر لزوم استقلال ساختاری خانههای شعر و ادبیات بیان کرد: کمتر درباره خانه شعر و ادبیات شنیدهایم، وقتی این نام را میشنویم، بیشتر ذهنمان سمت یک مرکز در بزرگراه شهید حقانی تهران میرود؛ جایی با ساختار اداری که با فضای فعالان ادبی استانها فاصله دارد. سوال اینجاست که چرا این مرکز و ساختار مشابه آن نتوانستهاند در استانها حضور مؤثر داشته باشند؟
او با اشاره به تجربه گذشته گفت: یادم هست یکی از این مراکز حدود ۱۰ سال پیش در یکی از رویدادهای ادبی کرمان مشارکت داشت، اما آن حضور مقطعی بود؛ به نظر میرسد ساختارهایی از این دست، هنوز نتوانستهاند احساس نیاز را در دل فعالان ادبی شهرستانها ایجاد کنند، چه رسد به اینکه پاسخگوی آن باشند.
شولافشار با بیان اینکه ادبیات ما از نبود ساختارهایی مثل بنگاههای ادبی آسیب دیده است، ادامه داد: در بسیاری از کشورها، این بنگاهها پل ارتباطی بین شاعر، نویسنده، ناشر و بازار فرهنگی هستند، آنها بارِ کارهای غیرتخصصی را از دوش خالق اثر برمیدارند، اما در کشور ما نبود چنین ساختاری، انرژی نویسنده را تحلیل میبرد.
وی تأکید کرد: ساختارهای ادبی اگر بخواهند موفق شوند، باید از اساس مستقل و نه نماینده دولت، نه ابزار تبلیغاتی نهاد خاص باشند. اگر خانه شعر و ادبیات، از دولت خط بگیرد، همپوشانی و موازیکاری با نهادهایی مثل اداره ارشاد یا حوزه هنری پیش میآید و نهایتاً منجر به رکود و سانسور خواهد شد.
شولافشار افزود: ساختارهایی که ما از آنها صحبت میکنیم نباید فقط دورهمی باشند؛ باید جایگاهی برای توسعه ادبیات در جامعه باشند؛ جایی که چرخه تولید، آموزش، نقد، و انتشار اثر را پوشش دهد.
وی معتقد است که برای رسیدن به چنین خانههایی، باید گفتوگوهای پیوسته، مطالعات بومی و شناخت دقیق از نیازهای استان انجام شود.
خانه شعر و ادبیات میتواند بخشی مهم از پازل توسعه فرهنگی استان کرمان باشند؛ ساختارهایی که ضمن حمایت از فعالیتهای موجود، حلقههای گمشده بین نسلها، نویسنده و ناشر و اثر و مخاطب را به هم متصل کنند. اگر این خانهها بر پایه استقلال، شفافیت و شناخت دقیق نیازهای محلی طراحی شوند، بیتردید در آیندهای نهچندان دور، شاهد شکوفایی نسل تازهای از شاعران و نویسندگان خواهیم بود. با ایجاد خانههای ادبی مستقل در استانها، نه تنها فضای پراکنده ادبیات منسجم میشود، بلکه امیدی تازه در دل نسل جوان برای ورود حرفهای به دنیای شعر و داستان دمیده خواهد شد.
نظر شما