دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۱
آیا اخلاق جنگ معنادار است؟

مدخل «جنگ» از دانشنامه فلسفی استنفورد به آرای فیلسوفان تحلیلی معاصر که درباره جنگ کار می‌کنند، می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): مدخل «جنگ» از دانشنامه فلسفی استنفورد به آرای فیلسوفان تحلیلی معاصر که درباره جنگ کار می‌کنند، می‌پردازد. خوانندگان برای کسب بینش بیشتر درباره نظریه جنگ عادلانه تاریخی، به آثار فیلسوفان و مورخان فکری مانند گرگ رایشبرگ، پابلو کالمانوویتز، دنیل شوارتز و روری کاکس ارجاع داده می‌شوند.

در فلسفه تحلیلی معاصر، دو روش مختلف وجود دارد که فیلسوفان اخلاق و سیاست درباره جنگ می‌اندیشند؛ در رویکرد اول، یعنی رویکرد نهادگرایانه، هدف اصلی فیلسوفان تعیین این است که نهادهای تنظیم‌کننده جنگ چه باید باشند. به طور خاص، ما باید قوانین جنگ را که از نظر اخلاقی موجه هستند، تدوین کنیم. سپس به افراد و گروه‌ها می‌گوییم که باید از آن قوانین پیروی کنند. در رویکرد دوم، ابتدا باید بر دلایل اخلاقی که مستقیماً بر اعمال فردی و گروهی اعمال می‌شوند، بدون عامل واسطه نهادها، تمرکز کنیم. ما به افراد و گروه‌ها می‌گوییم که طبق دلایل اخلاقی خود عمل کنند. از آنجایی که این رویکرد نه بر نهادهایی که تعاملات ما را کنترل می‌کنند، بلکه بر خود آن تعاملات تمرکز دارد، آن را رویکرد «تعاملی» خواهیم نامید.

در بخشی از توضیحاتی که درباره این مدخل در دانشنامه استنفورد آمده، می‌خوانیم: «برخی خودِ ایده «اخلاق جنگ» را رد می‌کنند! از این تعداد، برخی منکر این هستند که اخلاق به محض شلیک اسلحه‌ها به کار می‌رود؛ برای برخی دیگر، هیچ نظریه اخلاقی قابل قبولی نمی‌تواند خشونت جنگ را مجاز بداند. گروه اول واقع‌گرا و گروه دوم صلح‌طلب هستند. وظیفه نظریه جنگ عادلانه جستجوی راهی میانه آنهاست: توجیه حداقل برخی از جنگ‌ها، اما همچنین محدود کردن آنها. اگرچه واقع‌گرایی طرفداران خود را دارد، اما تعداد کمی از فیلسوفان آن را قانع‌کننده می‌دانند. چالش واقعی برای نظریه جنگ عادلانه از صلح‌طلبی ناشی می‌شود و باید از همان ابتدا به یاد داشته باشیم که این چالش واقعی است. جنگ موجه ممکن است یک خیال واهی باشد. با این حال، این مدخل به بررسی راه میانه بین واقع‌گرایی و صلح‌طلبی می‌پردازد. این مقاله با تشریح شکاف اساسی اصلی در نظریه جنگ عادلانه معاصر آغاز می‌شود.»

در بخش دیگری از این مدخل آمده است: «نظریه جنگ عادلانه معاصر تحت سلطه دو اردوگاه است: سنت‌گرا و تجدیدنظرطلب. سنت‌گرایان را می‌توان به راحتی قانون‌گرا نامید. دیدگاه‌های آنها در مورد اخلاق جنگ عمدتاً توسط حقوق بین‌الملل، به ویژه حقوق درگیری‌های مسلحانه، هدایت می‌شود. هدف آنها ارائه مبانی اخلاقی قابل دفاع به این قوانین است. دولت‌ها (و فقط دولت‌ها) مجاز به جنگ هستند، فقط برای دفاع ملی، دفاع از سایر دولت‌ها یا مداخله برای جلوگیری از «جنایاتی که وجدان اخلاقی بشر را تکان می‌دهد». غیرنظامیان ممکن است در جنگ هدف قرار نگیرند، اما همه جنگجویان، صرف نظر از اینکه برای چه چیزی می‌جنگند، از نظر اخلاقی مجاز به هدف قرار دادن یکدیگر هستند، حتی زمانی که انجام این کار به طور قابل پیش‌بینی به برخی از غیرنظامیان آسیب برساند (تا زمانی که این کار بیش از حد انجام نشود).

تجدیدنظرطلبان جایگاه اخلاقی دولت‌ها و مجاز بودن دفاع ملی را زیر سوال می‌برند، خواستار مجوزهای گسترده‌تر برای مداخله بشردوستانه هستند، مصونیت غیرنظامیان را زیر سوال می‌برند و ادعا می‌کنند که جنگجویانی که برای اهداف نادرست می‌جنگند، نمی‌توانند هیچ کار درستی انجام دهند، مگر اینکه سلاح‌های خود را زمین بگذارند.

برخی هم از نظر اخلاقی و هم از نظر قانونی تجدیدنظرطلب هستند و حتی اختلاف تجدیدنظرطلبان اخلاقی با سنت‌گرایان به سختی ساختگی است: اکثر آنها معتقدند که در مواجهه با تضاد بین آنچه از نظر اخلاقی مجاز یا ممنوع است و آنچه از نظر قانونی مجاز یا ممنوع است، افراد باید از وجدان خود پیروی کنند نه از قانون.

کتاب «جنگ‌های عادلانه و ناعادلانه» مایکل والزر، که اولین بار در سال ۱۹۷۷ منتشر شد، در میان فیلسوفان، دانشمندان علوم سیاسی، حقوقدانان بین‌المللی و متخصصان نظامی فوق‌العاده تأثیرگذار بوده است. از جمله کمک‌های کلیدی آن، دفاع از مواضع اصلی سنت‌گرایان درباره دفاع ملی، مداخله بشردوستانه، تبعیض و برابری رزمندگان بود. تجدیدنظرطلبان اولیه دیدگاه‌های والزر درباره دفاع ملی و مداخله بشردوستانه را به چالش کشیدند. انتقاد تجدیدنظرطلبانه از برابری و تبعیض ستیزه‌جویانه به دنبال آن مطرح شد. از آن زمان تاکنون، موجی از ردیه‌های تجدیدنظرطلبانه علیه والزر به راه افتاده است.

همزمان، بسیاری از فیلسوفان از نتیجه‌گیری‌های والزر استقبال کردند، اما استدلال‌های او را رد کردند. بر این اساس، آنها به دنبال مبانی محکم‌تری برای مواضع عموماً سنت‌گرایانه در مورد دفاع ملی، مداخله بشردوستانه، تبعیض و به ویژه برابری در نبرد بوده‌اند.»

در ادامه، این مدخل به بررسی عمیق‌تر این مباحث پرداخته شده است. سنت‌گرایان و تجدیدنظرطلبان؛ چگونه باید در مورد اخلاق جنگ فکر کنیم؟؛ نظریه جنگ عادلانه تاریخی در مقابل نظریه جنگ عادلانه معاصر؛ نهادها و اقدامات؛ اختلاف نظرهای فراگیر در نظریه جنگ عادلانه تحلیلی معاصر؛ تقسیم‌بندی موضوع؛ نقش تعیین‌کننده ضرورت و تناسب؛ آرمان عادلانه از جمله مطالبی هستند که در این مدخل بررسی می‌شوند.

عدنان فلّاحی مدخل «جنگ» از دانشنامه فلسفی استنفورد را ترجمه و نشر مردم‌نگار به زودی آن را منتشر می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها