به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این نمایش، فرید ادهمی با وفاداری به ساختار و مفاهیم نمایشنامه «کاسپار»، تماشاگر را با جهانی مواجه میکند که در آن سخن گفتن نه نشانهی آزادی، بلکه شکلی از شکنجه است. این اقتباس، تجربهای جسورانه از ورود به قلمرویی است که زبان، ابزار تحمیل و وادار کردن است، نه فهم و درک.
پیتر هانتکه در نمایشنامه خود ماجرای پسری عجیب به نام کاسپار را روایت میکند که گویا پیش از این در مکانی عادی زندگی نکرده است؛ پسرکی که هیچ زبان و رفتاری را نمیشناسد و بهتدریج تحت تعلیم و فشار دیگران، سخن گفتن و رفتار کردن میآموزد. اما هانتکه بهجای بازسازی صرف یک روایت تاریخی (سرگذشت واقعی کاسپار هاوزر)، تصویری استعاری و فلسفی از فرآیند «ساخته شدن» انسان در جامعه ارائه میدهد؛ روایتی از آنچه ممکن است سرنوشت یک انسان باشد، اگر صرفاً با زبان و آموزش هدایت شود.
نمایشنامه «کاسپار» اثری تمامعیار در سنت پستمدرن است. این اثر ملهم از زندگی مرموز کاسپار هاوزر، پسر آلمانیای است که در قرن نوزدهم ناگهان با وضعیتی غیرعادی در یکی از میدانهای شهر نورنبرگ ظاهر شد. او نمیتوانست بهدرستی صحبت کند و گواهی در دست داشت که نشان میداد از بدو تولد در انزوا نگهداری شده است. هانتکه با الهام از این داستان، فضایی خلق کرده که در آن، تعلیم و تربیت بیشتر از آنکه نجاتبخش باشد، ویرانگر است.
در نمایش «کاسپار»، زبان جایگاه ویژهای دارد. هانتکه زبان را نه فقط واسطهی انتقال معنا، بلکه ساختاری پیچیده و دارای قدرت سلطهگری میبیند. او معتقد است در جوامع صنعتی، رسانهها و نظامهای آموزش، بهواسطهی زبان، ایدئولوژیها را به ذهن افراد تزریق میکنند. این همان نقطهایست که نمایش «کاسپار» به یک نقد عمیق اجتماعی تبدیل میشود؛ تماشاگر با شخصیتی روبهروست که قربانی آموزش است، نه بهرهمند از آن.
نمایش حاضر با بهرهگیری از ترجمه دقیق سودابه فضایلی و کارگردانی مینیمالیستی فرید ادهمی، تلاش میکند تا این «شکنجهی گفتاری» را بهصورتی بصری نیز بازنمایی کند. هانتکه خود پیشنهاد داده بود که در صحنهی نمایش، چشم جادوییای نصب شود که با پلک زدنهای عصبیاش شدت تلقین به کاسپار را نمایان کند؛ پیشنهادی که اگرچه استعاری است، اما بهخوبی جوهرهی این اثر را نشان میدهد: فرآیند تبدیل یک انسان به ابزاری که دیگران انتظار دارند.
اجرای این اثر در تئاتر ایران، از آن جهت مهم است که نمایشی از ادبیات مدرن اروپا، بدون سادهسازی یا ایرانیزه کردن محتوا، بهشیوهای وفادارانه اجرا میشود. چنین تجربههایی نهتنها عرصهی تئاتر را غنیتر میکنند، بلکه مخاطب ایرانی را با پرسشهایی مواجه میسازند که فراتر از جغرافیا و زمان، به هستی، زبان و آزادی مربوط است.
نمایش «کاسپار» بر صحنه استاد انتظامی، نمایشی از زبان است؛ زبانی که میسازد، میشکند و گاه نابود میکند. اقتباسی که نشان میدهد چگونه یک نمایشنامه میتواند آیینهای از جامعه و زبان باشد، و تماشاگر را به درون سکوتی ببرد که از شدت حرف، دیگر قابل شنیدن نیست.
نظر شما