دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۹
کاوشی در تاریکی‌های روح انسان

رمان «بنده خدا» یکی از آثار اولیه کورمک مک‌کارتی و نمونه‌ای برجسته از توانایی این نویسنده صاحب‌سبک امریکایی در به تصویر کشیدن تاریکی‌های روح انسان و انزوای اجتماعی است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: کورمک مک‌کارتی، که با نام اصلی چارلز جوزف مک‌کارتی جونیور در ۲۰ ژوئیه ۱۹۳۳ در پراویدنس رود آیلند متولد شد، یکی از برجسته‌ترین رمان‌نویسان امریکایی است. آثار مک‌کارتی در ژانرهای وسترن، پساآخرالزمانی و گوتیک جنوبی جای می‌گیرند. او در تنسی بزرگ شد؛ جایی که تأثیرات محیطی و فرهنگی جنوب امریکا در آثارش به‌وضوح دیده می‌شود. مک‌کارتی با سبک نثر مینیمالیستی، استفاده کم از علائم نگارشی و شیوه خاص خود در توصیف خشونت، در کنار توماس پینچون، دان دلیلو و فیلیپ راث، به‌عنوان یکی از چهار رمان‌نویس بزرگ معاصر امریکا شناخته می‌شود. او در سال ۲۰۰۷ برای رمان «جاده» برنده جایزه پولیتزر شد و آثارش جوایز متعددی از جمله جایزه کتاب ملی و جایزه دایره منتقدان کتاب ملی برای رمان «همه اسب‌های زیبا» را کسب کرده‌اند.

مک‌کارتی که در طول زندگی‌اش از شهرت و حضور عمومی دوری می‌کرد، به‌ندرت مصاحبه می‌کرد و ترجیح می‌داد آثارش به‌جای او سخن بگویند. او تحت تأثیر نویسندگانی چون ویلیام فاکنر و هرمان ملویل بود و «موبی دیک» ملویل را کتاب محبوب خود می‌دانست. رمان‌های کورمک مک‌کارتی اغلب به مضامین عمیقی چون ماهیت شر، اخلاق، خشونت و شرایط انسانی می‌پردازند و جهانی خشن و بی‌رحم را به تصویر می‌کشند که در آن شخصیت‌ها با انتخاب‌های دشوار مواجه‌اند.

مک‌کارتی در خانواده‌ای مرفه در تنسی بزرگ شد، اما زندگی شخصی‌اش پر از فراز و نشیب بود. او تحصیل در دانشگاه تنسی را نیمه‌کاره رها کرد و به نیروی هوایی آمریکا پیوست. پس از بازگشت به امریکا، با دریافت بورسیه‌های ادبی، به اروپا سفر کرد و رمان دوم خود، «تاریکی بیرون» (۱۹۶۸)، را نوشت. مک‌کارتی سه بار ازدواج کرد و از ازدواج دوم و سوم خود صاحب دو پسر شد. با وجود فقر در مقاطعی از زندگی، او هیچ‌گاه به شغل ثابت علاقه نشان نداد و تمام تمرکز خود را بر نویسندگی گذاشت.

کاوشی در تاریکی‌های روح انسان

سبک نثر مک‌کارتی به دلیل سادگی ظاهری و عمق فلسفی‌اش متمایز است. او از علائم نگارشی مانند گیومه برای دیالوگ‌ها به‌ندرت استفاده می‌کند و توصیف‌هایش اغلب واضح و بی‌رحمانه‌اند. منتقدان او را به دلیل نگاه بالینی و سرد به سوژه‌هایش ستایش و گاهی نقد کرده‌اند. تأثیر ویلیام فاکنر، به‌لحاظ پیچیدگی‌های زبانی و هرمان ملویل، به‌لحاظ مضامین عمیق فلسفی، در آثار او مشهود است. رمان‌های مک‌کارتی، از «نگهبان باغ» (۱۹۶۵) تا «جاده» (۲۰۰۶)، اغلب به کاوش در تاریکی‌های روح انسان و پرسش‌های وجودی می‌پردازند.

رمان «بنده خدا»، منتشرشده در سال ۱۹۷۳، سومین رمان کورمک مک‌کارتی است و در زمره آثار گوتیک جنوبی او قرار می‌گیرد. این رمان داستان لستر بالارد، مردی منزوی و طردشده از جامعه در کوهستان‌های تنسی را روایت می‌کند که به دلیل انحرافات روانی و جنایات هولناکش، از جمله قتل و نکروفیلیا، به شخصیتی ترسناک و در عین حال تراژیک تبدیل می‌شود. این رمان با الهام از پرونده‌های جنایی واقعی نوشته شده و کاوشی عمیق در شنیع‌ترین جنبه‌های بشریت است.

کاوشی در تاریکی‌های روح انسان

مضامین و سبک روایی «بنده خدا» به دلیل توصیف‌های بی‌رحمانه‌اش از خشونت و انحراف، برای خوانندگان با روحیه حساس مناسب نیست. با این حال، منتقدان معتقدند که این رمان فراتر از یک داستان جنایی، به بررسی انزوای اجتماعی، فقدان هویت و مرزهای بشریت می‌پردازد. لستر بالارد، به‌عنوان یک شخصیت منزوی، نه‌تنها از جامعه طرد شده، بلکه حتی از خودش نیز بیگانه است. مک‌کارتی با نثری موجز و سینمایی، خواننده را به ذهن آشوب‌زده لستر می‌برد و او را به‌گونه‌ای به تصویر می‌کشد که هم نفرت‌انگیز و هم قابل ترحم است.

منتقدان، مانند هارولد بلوم، مک‌کارتی را به دلیل توانایی‌اش در خلق شخصیت‌هایی پیچیده و چندوجهی ستایش کرده‌اند. لستر بالارد، با وجود جنایاتش، به‌عنوان یک «بنده خدا» معرفی می‌شود، که این عنوان پارادوکسیکال به پرسش‌های عمیقی درباره ماهیت انسان و رابطه‌اش با الوهیت اشاره دارد. برخی نقدها تأکید دارند که مک‌کارتی در این رمان از زبان پررمز و راز کتاب مقدس الهام گرفته و مضامین الهیاتی را در پس‌زمینه داستان گنجانده است.

نقدها درباره «بنده خدا» به‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند: ستایش از شجاعت مک‌کارتی در پرداختن به موضوعات تابو و انتقاد از خشونت بیش‌ازحد و فقدان همدلی در روایت. منتقدان مجله «نیویورک‌تایمز» این رمان را به دلیل نثر قدرتمند و توانایی مک‌کارتی در به تصویر کشیدن زوال اخلاقی ستوده‌اند، اما برخی دیگر معتقدند که نگاه بالینی او به لستر، مانع از ایجاد ارتباط عاطفی با خواننده می‌شود.

یکی از نقدهای برجسته در گاردین، «بنده خدا» را اثری توصیف کرده که «خواننده را وادار می‌کند با تاریکی‌های درون خود مواجه شود» و آن را نمونه‌ای از توانایی مک‌کارتی در خلق جهانی بی‌رحم اما واقعی می‌داند. همچنین برخی منتقدان معتقدند که این رمان، برخلاف آثار بعدی مک‌کارتی، مانند «جاده» یا «نصف‌النهار خون»، کمتر مورد توجه عمومی قرار گرفت، اما در میان طرفداران ادبیات جدی، به‌عنوان اثری پیشرو شناخته می‌شود.

«بنده خدا» در سال ۲۰۱۳ توسط جیمز فرانکو دستمایه اقتباسی سینمایی قرار گرفت. این اقتباس تلاش کرد تا فضای تاریک و سینمایی رمان را حفظ کند، اما برخی منتقدان معتقد بودند که فیلم نتوانست عمق روان‌شناختی و فلسفی کتاب را به‌خوبی منتقل کند. با این حال، این اقتباس به افزایش توجه به رمان کمک کرد و آن را به مخاطبان جدیدی معرفی نمود.

در مقایسه با آثار بعدی کورمک مک‌کارتی، مانند «نصف‌النهار خون» و «جاده»، «بنده خدا» اثری جمع‌وجورتر اما به همان اندازه تأثیرگذار است. این رمان نشان‌دهنده تکامل سبک مک‌کارتی از گوتیک جنوبی به سمت کاوش‌های عمیق‌تر فلسفی و وسترن است که در سه‌گانه مرزی («همه اسب‌های زیبا»، «گذرگاه» و «شهرهای دشت») به اوج خود رسید. «بنده خدا» همچنین به‌عنوان یکی از شخصی‌ترین آثار مک‌کارتی شناخته می‌شود، زیرا به گفته برخی منتقدان، انعکاسی از تجربیات او در تنسی و مواجهه با فقر و انزوا در دوران جوانی‌اش است.

مک‌کارتی با آثارش نه‌تنها ادبیات امریکا، بلکه ادبیات جهانی را تحت تأثیر قرار داد. رمان‌های او به دلیل شجاعت در پرداختن به موضوعات دشوار و نثر بی‌مانندش، از سوی منتقدانی چون هارولد بلوم با آثار فاکنر و ملویل مقایسه شده‌اند. «بنده خدا»، هرچند در زمان انتشار به اندازه آثار بعدی او مانند «جاده» یا «جایی برای پیرمردها نیست» شهرت نیافت، اما به‌عنوان اثری پیشرو در بررسی روان‌شناسی جنایت و انزوای انسانی شناخته می‌شود.

کتاب «بنده خدا» با ترجمۀ شاهین نعمتی درنشر ثالث منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها