به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهدی چاوشور، مترجم و پژوهشگر حوزه تئاتر، با تأکید بر نقش عمیق هنر در دوران پس از بحران گفت: واژهها باید جراحتها را بشویند، صداها پژواک همدلی شوند و تصویرها دوباره رویای ساختن را بر دیوارهای ویران بنگارند. رسالت هنرمند ثبت درد برای نمایش در گالریها نیست؛ بلکه باید پلی بسازد از درد به آگاهی، از خاموشی به صیحه بیداری.
او با بیان اینکه کار هنرمندان به مرمت سنگ و سیمان محدود نمیشود، افزود: در نگاه من، باید روح مردم را نیز بازسازی کرد؛ باید از دل اندوه، امید آفرید و روایتها را نه از سر خشم، بلکه برای بیداری بازگو کرد. مهمترین ویرانی، نه در دیوارهای فروریخته، بلکه در دلهای شکسته رخ داده است؛ جایی که خانه انسانیت از درون آتش گرفته و کرامت بشر به نام امنیت لگدمال شده است.
چاوشور در ادامه سخنانش با اشاره به فجایع انسانی و کشتار غیرنظامیان تصریح کرد: مگر میتوان چشم فروبست و نگفت که هیچ آرمانی، هرچند بزرگ، توجیهی برای مرگ دختربچهای با عروسکی نیمسوخته نیست؟ مگر میتوان زبان بست در برابر گریه پدری که فرزندش را بیکفن در آغوش گرفته؟
این پژوهشگر حوزه تئاتر با انتقاد صریح از نظامهای خشونتمحور و ماشینهای جنگی فاقد خرد انسانی خاطرنشان کرد: آنچه این روزها برجای مانده، تنها ویرانی فیزیکی نیست، بلکه بحران عمیق انسانی و اخلاقیست که وجدان جمعی بشر را نشانه گرفته است.
چاوشور در تحلیل دوازده روز اخیر گفت: از دل این روزها، یک آموزه بزرگ به جا مانده؛ هیچ سرزمینی با سستی در بنیان مهر و همدلی پایدار نمیماند.
او ضمن ستایش همدلی مردم ایران افزود: دلهای این مردم، فراتر از گسلهای جغرافیایی، بسان رودی واحد بهسوی روشنایی روانه شد. این همدلی، سرمایهای گرانسنگتر از زر و زور است که فقط در روزهای بلا، جلوهی حقیقی خود را نشان میدهد.
مترجم کتاب «تئاتر و اسلام» همچنین یادآور شد: تمامیت ارضی، تنها با خطوط روی نقشه تعریف نمیشود، بلکه در حافظه جمعی، ریشههای فرهنگی و پیوندهای عاطفی با خاک معنا پیدا میکند. هر وجب از این خاک با جان مرزبندی شده، نه با جوهر؛ و تعرض به آن، تعرض به هستی ملی ماست.
او تأکید کرد: مرز، واژهای مقدس است که با خون و شعر و ترانه و واژههایی چون "خاک"، "خانه" و "مادر" معنا یافته. هیچ بداندیشی در این خاک نخواهد پایید اگر دست در دست هم بفشاریم.
چاوشور با اشاره به نقش هنر در مواجهه با بحرانها گفت: این جنگ اخیر، نه صرفاً رویارویی نظامی، بلکه آزمونی برای جوهر انسانیت است. هنرمندان در این میدان معنا، نقش سربازانی را دارند که باید در برابر فراموشی ایستادگی کنند. هر اثر هنری باید همچون سپری باشد در برابر عادی شدن صدای انفجار و فرونشستن فریاد عدالت در هیاهوی رسانههای بیدغدغه.
او افزود: وظیفه هنرمندان تئاتر ایرانی در میانه چنین آتش و التهابی، بیش و پیش از هر چیز، حفظ روشنایی شعله امید و انسجام است. تئاتر همواره آیینهای بوده که جامعه از خلال آن، جلوه حقیقت و خرد را نظاره میکند.
چاوشور در ادامه بیان کرد: قلم و اجرای روشنگر و متعهد، بیتردید پژواک صدای ملتی است که در تلاطم موج حادثه، بیش از هر زمان به آرامش، آگاهی و همدلی نیاز دارد.
او بازخوانی و بازبینی برخی آثار نمایشی مهم را در این شرایط اقدامی ضروری دانست و گفت: بازنگری در نمایشهایی چون نام من ریچل کوری است به قلم آلن ریکمن و کترین وینر، امروز بیش از همیشه اهمیت دارد، چرا که این اثر نگاهی صریح، انسانی و شجاعانه دارد و در دل فضای ادبی آمریکا خلق شده است.
چاوشور در توضیح بیشتر افزود: این نمایشنامه، مونولوگی احساسی و تأثیرگذار است که برگرفته از خاطرات و مکاتبات ریچل کوری، فعال صلحطلب آمریکاییست؛ دختری که در سال ۲۰۰۳، در حالی که از خانهی یک خانواده فلسطینی دفاع میکرد، زیر بولدوزر ارتش اسرائیل کشته شد.
او در پایان، با نگاهی امیدوارانه به نقش هنر در حفظ روحیه عمومی جامعه گفت: حفظ امید، والاترین رسالت این روزهاست. روحیه مردم گنجی گرانمایه است که باید همانند جان شیرین از آن محافظت کرد. هر شهروند، با لبخندی استوار و دلی امیدوار، باید به پاسداشت جان و جهان خود برخیزد؛ چرا که برترین سلاح ملت، چه در میدان جنگ و چه در میدان زندگی، روحیهای استوار چون سرو، پایدار چون البرز و زنده چون نوروز است.
نظر شما