شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۰
دختری از ایران

ستاره فرمانفرمائیان، «مادر مددکاری اجتماعی ایران» نه‌تنها بنیان‌گذار نخستین مدرسه مددکاری در کشور بود، بلکه با کتاب «دختر ایران» روایتی نادر از تحول جامعه ایرانی در قرن بیستم به‌دست داد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) رضا دستجردی: در تاریخ اجتماعی ایران، کمتر زنی به اندازه ستاره فرمانفرماییان توانسته است در نقطه‌ای ایستاده باشد که هم گذشته را روایت کند، هم حال را دگرگون سازد و هم آینده را تصور کند. او که سوم خرداد ۱۲۹۸ در خانواده‌ای پرنفوذ از تبار قاجار به دنیا آمد، برخلاف انتظار سنت، به جای ماندن در سایه سیاست پدرش، قدم در مسیری نهاد که در آن نه قدرت، که انسانیت اولویت داشت: خدمت اجتماعی علمی و ساختاریافته.

ستاره فرمانفرماییان، دانش‌آموخته دانشگاه شیکاگو، در میانه قرن بیستم با دغدغه‌ای به ایران بازگشت که آن زمان در ادبیات رسمی کشور حتی واژه‌ای برای آن وجود نداشت: «مددکاری اجتماعی». او در کتاب خاطراتش «دختر ایران: سفر زنی از حرم‌سرای پدر تا انقلاب اسلامی»، با نثری صریح، تصویری چندلایه از ایران، خود، و جامعه‌ای ارائه داد که در کشاکش میان سنت و مدرنیته دست‌وپا می‌زد.

از اندرونی تا عرصه عمومی

فرمانفرماییان در بخشی از خاطراتش می‌نویسد: «در حرم‌سرای پدرم، زن بودن به معنای سکوت بود. اما من آموختم که گاه با سکوت، و گاه با فریاد، می‌توان تاریخ را تغییر داد». او برخلاف بسیاری از زنان هم‌نسل خود، توانست از دیوارهای اندرونی عبور کند و در دانشگاه‌های معتبر غربی به تحصیل علوم اجتماعی و بهداشت عمومی بپردازد. وی نخستین زن ایرانی بود که به شکل رسمی در مددکاری اجتماعی تحصیل کرد و به ایران بازگشت تا آنچه آموخته بود، در خدمت جامعه‌ای قرار دهد که از حمایت‌های ساختارمند اجتماعی محروم بود.

تأسیس نهادی نو برای جامعه‌ای کهنه

فرمانفرماییان در سال ۱۳۳۷، با همکاری دانشگاه تهران، وزارت بهداری، و کمک‌هایی از نهادهای بین‌المللی نظیر یونسف، نخستین مدرسه مددکاری اجتماعی ایران را بنیان گذاشت. این اقدام، در دورانی که بسیاری حتی با تحصیل زنان در دانشگاه‌ها مخالف بودند، حرکتی پیشگامانه به‌شمار می‌رفت.

او معتقد بود که خدمات اجتماعی نباید تنها بر پایه خیریه و احساسات باشد، بلکه نیازمند آموزش، تخصص و تعهد مدنی است. مدرسه‌ای که او تأسیس کرد، زمینه‌ساز تربیت نخستین نسل از مددکاران حرفه‌ای ایران شد، زنانی که در دهه‌های بعد، به مهره‌های کلیدی در بیمارستان‌ها، پرورشگاه‌ها، زندان‌ها و دادگاه‌ها تبدیل شدند.

دختری از ایران

زن، جامعه و رهایی

ستاره فرمانفرماییان در کنار تلاش برای سازمان‌دهی به نهادهای اجتماعی، روایت‌گر بی‌پرده‌ای از موقعیت زن در جامعه ایران نیز بود. در «دختر ایران»، از ازدواجی نافرجام می‌نویسد که به‌زودی آن را وانهاد، تصمیمی که در آن دوران، حتی برای زنان تحصیل‌کرده نیز امری جسورانه محسوب می‌شد: «نمی‌توانستم هم زن سنتی باشم و هم کسی که در دل جامعه، برای تغییر ساختارها می‌جنگد».

او در تمام مسیر زندگی، بر این نکته تأکید داشت که زنان تنها زمانی می‌توانند در جامعه اثرگذار باشند که ابتدا هویت مستقل خود را بازیابند؛ چه در عرصه شخصی، چه در حوزه عمومی.

خدمت جهانی، تقدیر داخلی

فرمانفرماییان در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، در کنار فعالیت‌های داخلی، به عنوان مشاور در سازمان‌های بین‌المللی از جمله یونیسف و سازمان بهداشت جهانی نیز فعالیت می‌کرد. او در پروژه‌های توسعه خدمات اجتماعی در کشورهای آسیایی و آفریقایی مشارکت داشت و نماینده‌ای برجسته از «چهره زن ایرانی متخصص» در سطح جهانی بود.

کتابی برای آینده

کتاب «دختر ایران» که با همکاری دولری میساکیان نوشته شد، نخستین‌بار در سال ۱۹۹۲ در آمریکا منتشر شد و به‌سرعت مورد توجه رسانه‌ها و منتقدان قرار گرفت. این کتاب، به‌جز روایت زندگی شخصی، شرحی گسترده از ایران قرن بیستم، تجربه اصلاحات اجتماعی، جایگاه زنان، و تحولات سیاسی و ایدئولوژیک است.

ترجمه فارسی این کتاب نیز در ایران منتشر شده و همچنان از منابع مهم برای مطالعه تاریخ اجتماعی معاصر و نقش زنان در آن محسوب می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها