سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - اکرم عباسی: ذهن سیال به عنوان یکی از پرمخاطبترین و فعالترین نشستهای کتابخوانی استان خراسان شمالی، در کنار خوانش و بررسی کتابهای ایرانی بر انتخاب و بررسی کتابهای خارجی نیز متمرکز بوده است؛ رویکردی که توانسته طیف گستردهای از علاقمندان به ادبیات جهان را گرد هم آورد. این نشستها با تاکید بر آثار برجسته نویسندگان معاصر و کلاسیک، ظرف مدت کوتاهی به محفل مورد علاقه کتابدوستان تبدیل شده و اکنون به شصت و پنجمین جلسه خود رسیده است. استمرار این حرکت فرهنگی، نشان از اشتیاق جامعه ادبی ایران به آشنایی با ادبیات جهان و گفتوگویی عمیق درباره دغدغههای انسانی و اجتماعی دارد.
در نشست شصتوپنجم با محوریت رمان «روزگار سخت» ماریو بارگاس یوسا، با ارائه بهرام شیخنژاد و با حضور پررنگ و پرنشاط نسلهای مختلف، نوید دهنده آیندهای روشن برای ترویج فرهنگ کتابخوانی و اندیشهورزی است.
در ادامه گزارش با امین کریمیراد دبیر نشستهای ذهن سیال به گفتوگو پرداختیم.
نشست اخیر ذهن سیال با محوریت رمان روزگار سخت برگزار شد. انتخاب این اثر، انتخابی معمول نبود. چرا به سراغ آن رفتید؟
دو دلیل داشت. اول، درگذشت بارگاس یوسا که برای ما، بهعنوان مخاطبان ادبیات، یک اتفاق تلخ بود. او یکی از آخرین بازماندههای نسل طلایی نویسندگان آمریکای لاتین بود. دوم، اینکه روزگار سخت به شکل عجیبی با مسائل امروز ما از جمله رسانه، سیاست، قدرت و حقیقت پیوند خورده به نحوی که انگار یوسا همین دیروز این رمان را برای دنیای واقعی ما نوشته است.
رمان پر از پیچیدگیهای تاریخی و سیاسی است. شرکتکنندگان چطور با آن ارتباط برقرار کردند؟
هرکس از زاویهای خاص وارد شد. یکی مجذوب قدرتنمایی رسانهها و دیگری دنبال ریشههای فریبخوردگی جامعه بود؛ جالب بود که حتی نوجوانان حاضر در نشست هم با شخصیتهایی مثل میس گواتمالا یا آبس گارسیا همذاتپنداری کردند و اینجاست که میتوان گفت ادبیات وقتی خوب نوشته شده باشد، فاصله سنی و جغرافیایی نمیشناسد.
با توجه به فضای تاریخی و سیاسی کتاب، جذابیت آثار یوسا در همین پل زدن بین تاریخ، سیاست و ادبیات است. هر کسی از زاویهای با کتاب همراه و برخی مجذوب روایتهای سیاسی و چگونگی شکلگیری قدرت شدند و گروهی دیگر دلباخته شخصیتهایی مثل «میس گواتمالا» که در بُعد انسانی و غیراقتصادی داستان میدرخشیدند و یوسا این مهارت را دارد که در دل تاریخ، انسان را روایت کند.
به آبس گارسیا اشاره کردید. چرا این شخصیت تا این حد مورد توجه قرار گرفت؟
چون او همچون آینهای روبهروی ما قرار گرفته است چرا که خبرنگاری است که آمده تا حقیقت را روایت کند، اما خودش قربانی همان سیستمی میشود که قرار بود افشا کند.
با توجه به خوانش این کتاب و حضور و نقش رسانه و خبرنگار در این کتاب چه چیزی توجه شما را جلب کرد؟
داستان او یک درس بزرگ برای ما خبرنگاران دارد و آن این است که بیطرفی همیشه فضیلت نیست، گاهی پناهگاهی برای فرار از مسئولیت است.
پس این نشست فقط مرور رمان نبود، یک بحث اخلاق رسانهای هم بود؟
دقیقاً. ما از دل داستان یوسا به سراغ پرسشهای جدی درباره نقش خبرنگار در بزنگاههای تاریخی رفتیم. آیا سکوت خیانت است؟ آیا روایت بدون موضع ممکن است؟ وقتی رسانه دروغ را زیبا روایت میکند، چه کسی باید زشتی حقیقت را فریاد بزند؟ این بحثها جلسه را از یک نشست ادبی صرف فراتر برد؛ او تاریخ را نه مثل یک خط صاف، بلکه مثل یک منشور چندوجهی روایت میکند.
به نظر شما مخاطب ایرانی چه چیزهایی میتواند از روزگار سخت بیاموزد؟
مهمترینش شاید این باشد که اگر نسبتمان با حقیقت را بازتعریف نکنیم، تاریخ تکرار میشود. جوان ایرانی امروز، درگیر جنگ روایتها است و روزگار سخت یک نقشه ذهنی برای تشخیص جعلی از اصیل به او میدهد و این یک زنگ هشدار است.
کدام بخش یا شخصیت بیشترین واکنش را در این نشست برانگیخت؟
بیتردید شخصیت «ابس گارسیا». او بهنوعی محور داستان است؛ خبرنگاری که ناخواسته در پازل قدرت تروخیو تبدیل به یک سلاح میشود. داستان او تبدیل به نقطه اتصال بسیاری از گفتوگوها، از اخلاق روزنامهنگاری تا نقش رسانهها در دگرگونی سرنوشت ملتها شد.
حالا گذشته از خوانش این رمان، این نشستها چه تاثیری بر جریان کتابخوانی دارند؟
ذهن سیال آمده تا گفتوگو را به دل کتاب برگرداند. ما کتاب را فقط نمیخوانیم، با آن زندگی میکنیم، وارد بحث میشویم، حتی به چالش میکشیم. همین روند باعث میشود مخاطب از مصرفکننده صرف به یک مشارکتکننده فعال تبدیل شود. این یعنی کتابخوانی از سطح فردی عبور کرده و به یک واکنش جمعی تبدیل شده است.
ترویج کتابخوانی برای همه نسلها هدف اصلی ذهن سیال است. فکر میکنید این نشستها چقدر در رسیدن به این هدف مؤثر بودهاند؟
یکی از ویژگیهای ذهن سیال، تنوع سنی و فکری مخاطبانش است. ما از نوجوان تا بازنشسته در نشستهایمان داریم. همین گفتوگوهای بیننسلی، با کتاب بهانهای برای همفکری میشود. وقتی یک نوجوان درباره ابعاد انسانی یک شخصیت صحبت میکند و یک بزرگتر از تجربیات تاریخیاش حرف میزند، یعنی کتاب توانسته پلی میان نسلها باشد.
و در پایان، نشست بعدی شما درباره کدام اثر است؟
فعلاً در حال رایزنی هستیم اما یک چیز قطعی است و آن هم اینکه باز هم کتابی انتخاب خواهیم کرد که هم ذهن را قلقلک دهد و هم زبان را به گفتوگو باز کند.
نظر شما