سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مجتبی طالبی، نویسنده و پژوهشگر: در دورانی زندگی میکنیم که تعدد رسانهها، وجود شبکههای اجتماعی، ظرفیت چندرسانهایها، هوش مصنوعی و تکنولوژیهای پیشرفته ارتباطی، پدیده «انسان – رسانهها» را خلق کرده است اما با وجود همه این ظرفیتهای عظیم بشری، همچنان ۲ رسانه وجود دارد که در میان خیل رسانهها، عظیم و عزیز و فاخر و قابل اعتماد و در دسترس باقی ماندهاند؛ یکی «کتاب» و دیگری «رادیو» است.
اما چه نسبتی میان «کتاب» و «رادیو» وجود دارد؟ چگونه میتوان پیوند میان «کتاب» و «رادیو» را مستحکم کرد؟ «کتاب» چه کمکی به «رادیو» و «رادیو» چه کمکی به «کتاب» میکند؟ آیا میتوان «رادیو کتاب» را احیاء کرد؟
رادیو به مثابه کتاب
امامین انقلاب از صدا و سیما به عنوان «دانشگاه عمومی» یاد کردهاند. اگر «رادیو» را به عنوان یکی از دانشکدههای این دانشگاه عمومی بدانیم، قطعاً بازتعریفی از نویسندگی، گویندگی، تهیه کنندگی و بازتعریفی از جایگاه کتاب در رادیو خواهیم داشت.
متن کتابمحور، برنامهسازی پژوهشمدار، تبدیل کلمه به کُنش، تبدیل ایده به محصول رادیویی، برنامهسازی خلاق بر محور کتاب و کتابخانه و کتابخوانی و … میتواند رادیو را تبدیل به دانشکدهای کند که در آن مردم «بشنوند» به مثابه اینکه «میخوانند»! و به این وسیله پیوندی عمیق برقرار میشود میان «نوشتن / کتاب و نویسنده»، «خواندن / رادیو و برنامه سازانش» و «شنیدن / مخاطبین رادیو» و چه برکاتی از این بالاتر برای یک نویسنده که اثرش خوانده شود و چه برکاتی از این بالاتر برای برنامه ساز رادیو که اثرش شنیده شود!
میتوان گفت کتاب و رادیو، هر دو وسیله انتقال دانشاند و همزیستی مدرن دارند. یعنی کتاب و رادیو در قالب پادکستهای آموزشی و تحلیلی، یا برنامههای رادیویی پژوهش محور، به مخاطبین عرضه می شوند.
کتاب به مثابه مغز رادیو
اگر رادیو را شبیه بدن یک انسان در نظر بگیریم؛ اعضاء و جوارحی را برایش متصور خواهیم شد که قلب رادیو، شنوندگان هستند و رادیو بدون شنونده، بیمعناست! رگ و خون و نبض رادیو، برنامه سازانش هستند که هرکدام تخصصی و هریک رسالتی و وظیفهای دارند اما عامل بقای رادیو، رکن مهم دیگری دارد که رکنی رکین محسوب میشود و آن «مغز رادیو» است.
«مغز رادیو»، دادههای پژوهشی است. از این رو باید گفت: حیات رادیو، وابسته به کتاب و دادههای پژوهشی و معرفتی است.
اگر رادیو تهی از محتوای مبتنی بر پژوهش (کتاب) شود، به زودی خواهد مُرد و متولیان رسانهها، این رسانه را خاموش خواهند کرد.
کمکهای رادیو به کتاب و کتابخوانی شامل چنین مواردی است: معرفی و خوانش بخشهایی از کتب منتخب، بازخوانی و بازاندیشی و احیای کُتب فاخر گذشته به وسیله برنامههای گفتگو محور، مستند سازی از زندگی و اندیشه ی صاحبان آثار، تهیه گزارشها و بستههای صوتی خلاقانه از تاثیر کتاب بر زندگی فردی و فرهنگ عمومی، برجسته سازی کتابخانههای عمومی، تخصصی و کتابخانه های شخصی، برجسته سازی اقدامات خیرین کتاب و کتابخوانی، تعامل با سایتهای تخصصی کتاب، انعکاس رویدادهای کتاب محور، انعکاس تازه های نشر در رادیو در قالب ارتباط های رادیویی، گزارش و…، تولید آثار هنری (نمایش بلند و کوتاه، آگهی خدمات عمومی، آواهنگ، مستند رادیویی و …) بر اساس محتوای کتب منتخب و معتبر و…
تاثیرات همزیستی کتاب و رادیو
رادیو کتاب، میتوانست گامی موثر بردارد و باعث تعالی بازار نشر و تعالی رادیو شود اما نتوانست آنطور که شایسته عنوانش بود، کارایی داشته باشد.
اما اگر روح کتاب و پژوهش، در کالبد رادیوهای استانی دمیده شود و مخاطب با تنوع شنیداری موجود در کُنداکتور رادیوهای استانی، خود را در افق کتاب و اندیشه ببیند، حتماً استقبال بیشتری از کتاب و رادیو خواهد کرد، خاصه اگر کتابهایی که ارائه میشو، کتبی ممتاز و متعالی باشد.
به عنوان مثال و نمونه در دسترس، خراسان رضوی حدود ۶.۵ میلیون جمعیت دارد و بنا بر آمار رسمی، صدای خراسان رضوی در بهترین حالت ۳۸ درصد و در بدترین حالت ۱۷ درصد شنونده دارد. حالا فرض کنید به آمارها اعتماد نکنیم و مخاطب رادیو خراسان رضوی را به ۱۰ درصد فروکاست کنیم.دیگر شک نداریم که حداقل ۱۰ درصد شنونده اند وباز هم بیهیچ دلیل و منطقی، کمترش میکنیم! مثلاً ۵ درصد! به ۵ درصد کاهش میدهیم. وقتی ۵ درصد ۶.۵ میلیون را محاسبه کنیم، می شود ۳۲۵ هزار نفر و ما خوب میدانیم که بر اساس آمار رسمی صدا و سیما، مخاطب رادیوهای استانی خاصه رادیو خراسان رضوی، خیلی بیشتر از اعداد فروکاست شده در این یادداشت است.
اما باید گفت وقتی یک کتاب و نویسندهاش، در چند دقیقه محور قرار میگیرند، در بدبینانهترین حالت ممکن، ۳۲۵ هزار نفر می شنوند! مگر تیراژ کتاب چقدر است؟! مگر یک سخنران، چقدر مخاطب دارد؟!
حتی ۳۲۵ هزار نفر که فروکاست شده آمار رسمی است، برای مطالعه و شنیدن بخشهایی از یک کتاب، رقم قابل توجهی محسوب میشود و این است قدرت رادیو در روزگار معاصر. این یک حساب ساده بود و ما فرزند زمانه خویشتنیم پس باید واقعیت را دید و همزیستی کتاب و رادیو پر برکتترین همزیستی است که ثمرات و برکات بسیاری دارد.
رادیو، رسانه مخیل و موزون و رسانه لحظههای خلوت و دقایق کیفیت دار زندگی است و رادیوییهای اصیل، عمیقاند مثل نویسندگان با اصالت...
رادیو رسانه دانش و بینش است، مثل بسیاری از کتاب های منتشر شده، رادیو، رسانه تخیل برانگیز است، مثل بسیاری از کتابهای داستان و رمان، رادیو رسانه روایت است. مثل کتابهای روایی و همچنین رادیو رسانه تلفیق و ترکیب و ابداع است، درست مثل کرسی های نظریهپردازی دانشگاهی.
در کنار نقش «آسایشگاهی»، «آوردگاهی»، «قرارگاهی» که رسانه ملی دارد، رادیو در دوره تحولی سازمان صدا و سیما، میتواند بر نقش «دانشگاهی» نیز تأکید داشته باشد و این رسالت محقق نمیشود مگر با پیوند کتاب و رادیو.
به گزارش ایبنا، مجتبی طالبی، متولد گنبدکاووس و زیسته در کلاله و گرگان، دانش آموخته دکترای فلسفه دین، مدرس دانشگاه، نویسنده، پژوهشگر و مدیر و تهیهکننده رادیو است و تا به امروز آثاری چون درآمدی بر رسانه دینی، چهارمقاله در باب مهدویت و منجی گرایی، در وادی عشق و طلب، ساعت بهوقت ماه، لغت موران به روایت موری از تبار انسان، فیلسوف کوچولوی من، مکاشفه صدا و روایت سرخ از او منتشرشده است.
نظر شما