سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محسن آزموده: وقتی گفتند هادی خانیکی به نمایشگاه کتاب میآید، برای دیدن او چهار-پنج تا دم غرفه انتشارات اطلاعات رفتم و هر بار از یکی از متصدیان پرسیدم که آیا رسید و هر بار جواب شنیدم که با آقای سیدی در راه است. دفعه آخر که رفتم، آقای سیدی بود، اما دکتر خانیکی رفته بود. گفت که به غرفه نشر اطراف رفته. به سرعت به سمت غرفه نشر اطراف رفتم. دکتر خانیکی نشسته بود و داشت توضیحات خانم دکتر رویا پورآذر مترجم و نویسنده و از دبیران نشر اطراف را درباره کتابهای جدیدشان گوش میکرد. بعد هم خانم نفیسه مرشدزاده از دیگر مدیران این نشر آمد و مشغول گفتوگو با دکتر خانیکی شد.
هادی خانیکی از حیث آشنایی با نویسندگان و مترجمان جوان و جدید، مثالزدنی است، بسیاری از آثار جدید را میشناسد و کتابهای تازه را خوانده یا دست کم میداند درباره چیست. از او دعوت کردیم به ایبنا بیاید تا درباره نمایشگاه و مشاهداتش صحبت کند.
از او پرسیدم که آیا وضعیت نمایشگاه را امیدوارکننده دیده؟ در پاسخ گفت: به نظرم یک فضا امیدوارکنندهتر است. من نمیدانم که اول امید دارم بعد دنبال چیزی میگردم یا اول چیزی میبینم بعد امیدوار میشوم.
دکتر خانیکی در توضیح حرف خود گفت: مبنای امید من تحول و ظرفیتهایی است که در جامعه به وجود آمده است. در حوزه کتاب همیشه برای خودم سه شاخص در نظر میگیرم که نمایشگاه را هم میتوان با این سه شاخص سنجید. نخست نویسندگانی که آثار خوبی نوشتهاند، اما من به رغم اینکه روابط زیادی دارم، برای اولین بار با اسم ایشان مواجه میشوم، دوم مترجمانی که ترجمههای شایستهای دارند، اما باز من آنها را نمیشناسم و بسیار جوان هستند و سوم ناشرانی که خیلی مشهور و قدیمی نیستند.
او گفت: با این سه مبنا و معیار نمایشگاه کتاب را امیدوارکننده یافتم. یعنی کتابهای خوب توسط نویسندگان جوان دیدم، ترجمههای خوب توسط مترجمان شایسته دیدم و همچنین کارهای با رونق توسط ناشران جدید دیدم. البته این سه همیشه بوده، اما خوشبختانه الان بیشتر شده است.
دکتر خانیکی همچنین درباره میزان استقبال از نمایشگاه گفت: باید نسبتی را سنجید که آیا مردم به نمایشگاه میآیند و کتاب میبینند، یا میبینند و میخرند. خریدن کتاب تابعی از وضعیت اقتصادی و معیشت مردم است. در یک نگاه اجمالی دیدم که کتاب خریدن خیلی زیاد نیست، اما کتاب دیدن بیشتر است.
وی گفت: مسئله دیگر تغییر ذائقه و سبک مصرف فرهنگی مردم است. بالاخره اساس نمایشگاه بر حضور و دیدن و خریدن بوده است. حالا بخشی از این خرید به صورت مجازی انجام میشود، بخشی غیرحضوری است که یک علت آن سنگینی زندگی شهری و از بین رفتن فرصتهاست.
در بخش دیگری از گفتوگوی کوتاه با دکتر خانیکی از او درباره انتقادهایی که به شکل نمایشگاه کتاب در ایران مطرح میشود، پرسیدم و مشخصاً درباره این انتقاد که میگویند نمایشگاه کتاب در ایران بر خلاف سایر کشورها، بیشتر محلی برای جمع شدن آدمها و خوشگذرانی و دور همی است.
دکتر خانیکی اما نظر دیگری داشت و گفت: من بسیار خوشحالم که این پاتوق بودن فرهنگی همچنان هست و از بین نرفته و به بهانه کتاب و نشر افراد علاقهمند، نویسنده، مترجم و ناشر یکدیگر را میبینند. این خودش یک نشاطی به وجود میآورد. به قول آقای شفیعی کدکنی این طفل شادی اینجا دیده میشود. البته ممکن است شب گم بشود و یا فردا خبری از آن نباشد، اما این شادی قابل توجه است.
او گفت: هیچ کسی نمیتواند از زیستههای خودش جدا شود. من تعریف نسلی نمیکنم و نمایندگی از یک نسل هم نمیکنم. اما از نوجوانی و جوانی با کتاب و کتابفروشی و لمس از نزدیک آن و دیدن و خریدن و داشتن کتاب سر و کار داشتم. این برای آدم یک سبک زندگی میسازد.
دکتر خانیکی ضمن احترام به دیدگاه منتقدان گفت: من خیلی بر این نظرم متمرکز شدم و هر روز هم یک زاویه دیگری میبینم که مسئله ایران گفتوگو است و راه حل هم در ایران گفتوگوست. یعنی از بس ما مکان و امکان گفتوگو نداریم، عادت به گفتوگو هم نداریم. این مکان بهانهای است که افراد جمع بشوند. ممکن است بگویید مردم سر صنایع نفت هم جمع میشوند. منکر آن نمیشود سر آن هم جمع شوند، است. این زاویهای که افراد جمع شوند و یکدیگر را ببینند و با هم تلاقی پیدا بکنند، امری منفی نیست.
او درباره پاتوق بودن نمایشگاه گفت: به نظر من در یک جامعهای که خمیرمایهاش هنوز فرهنگ است، نمیتوان روی تمایزیافتگی تاکید کرد و گفت اینجا جای خرید است و اینجا جای پاتوق است و اینجا تفریح است. قهوهخانه و کافه هم همین طور است. شما میدانید که بند ناف روشنفکری به کافه گره خورده است. روشنفکران کافهنشین معروف است. آن هم کافههایی که به تعبیر هابرماس در آنها حوزه عمومی شکل گرفته است. در قهوهخانههای خود ما از نقالی و شاهنامهخوانی گرفته تا روزنامهخوانی در مشروطه تا بحثهای عمومی رواج داشته.
دکتر خانیکی در پایان گفت: در نتیجه نگاه من به عنوان مکان هم به نمایشگاه مثبت است. البته تغییرات زندگی و شتاب تحولات میتواند چیزهای دیگری را هم تعریف بکند. اما بودن نمایشگاه به این شکل ایرادی ندارد. به نظر من میشود که «نو که میاد به بازار، کهنه نشه دل آزار».
نظر شما