سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – سایه برین: کاوه میرعباسی مترجمیست که به دلیل تسلط بر سه زبان انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی، از این هر سه زبان آثار ادبی مهمی را به فارسی ترجمه کرده است. او تاکنون بیش از ۴۰ کتاب و مجموعه داستان از نویسندگان مشهوری چون کارلوس فوئنتس، خورخه لوئیس بورخس، گابریل گارسیا مارکز، ماریو بارگاس یوسا، آندره برتون و… به زبان فارسی ترجمه کردهاست. در یکی از روزهایی که میرعباسی در سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران حضور داشت با او گفتوگو کردیم. گفتنیست که میرعباسی همانطور که در این مصاحبه تأکید میکند، رومانیایی هم میداند اما تاکنون به دلایلی که بخشی از آنها را در همین مصاحبه میخوانید، سراغ ترجمه به این زبان نرفته است.
هماکنون چه کاری را در دست تألیف یا ترجمه دارید؟
چند سال است که ترجمه نکردهام. در حال حاضر دو رمان در دست نگارش دارم که همزمان روی آنها کار میکنم؛ یکی رمانی به اسم «به فریاد برس نقیبالممالک» که در چارچوب بینامتنیت با آثار کلاسیک نوشته میشود. پیش از این هم اثری داشتم به نام «سین مثل سودابه» که به داستان سیاوش و سودابه شاهنامه ارتباط داشت و کتاب در دست تألیفم با داستان امیرارسلان ارتباط دارد اما وقایع آن در زمان حال است. دیگری اثری جنایی است به نام «چوانگ تسو و پروانه» که بنمایه آن تمثیلی بر این اساس است: چوانگ تسو خواب میبیند که پروانه است؛ شاید این پروانه باشد که خواب میبیند چوانگ تسو است.
در این دوره نمایشگاه اثر جدیدی دارید؟
در این دوره نمایشگاه اثر تازهای ندارم ولی کتابهایی داشتهام که همیشه مردم آنها را میخوانند. مثل «۱۹۸۴»، «مزرعه حیوانات»، «صدسال تنهایی» و کتابهایی که در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ کردهام.
از نظر شما آیا آثار ترجمهشده همیشه پرطرفدارتر از آثار تألیفی است؟
الزاماً نه. بستگی به این دارد که کتاب ترجمه از چه کسی است. برخی نویسندگان محبوباند و مشخصتر از آن، برخی آثار هستند که خیلی محبوبیت دارند. مثلاً مارکز، «صدسال تنهایی» را دارد که خیلی پرمخاطب است و همیشه دیده میشود. برخی نویسندهها اما محبوب نیستند. در این دوره نمایشگاه دو کتاب در نشر چشمه دیدم. یکی کتاب «وطن» اثر فرناندو آرامبورو که یکی از پرسروصداترین آثار اسپانیایی دهه گذشته بوده است. کتاب قطوری است و براساس آن سریال هم ساخته شده. خودم زمانی خیلی دوست داشتم آن را ترجمه کنم. کتاب راجع به عملیات تروریستی است. این کتاب امروز ۳۵۰ نسخه دارد و کتاب آخر علیرضا محمودی ایرانمهر نیز منتشر شده و همین حجم را دارد با تیراژ خیلی کم. ممکن هم هست این کتابها به چاپ دوم برسند. «وطن» ارزنده است و نویسنده آن معروف است اما از آن استقبال نشده. این مثال نشان میدهد تفاوتی در این خصوص میان آثار داخلی و خارجی نیست. همچنین عوامل دیگری نیز در این خصوص دخیل است. مثلاً برخی ناشران روی نوع خاصی از کتاب تمرکز کردهاند. البته این نکته را باید پذیرفت که تعداد آثار شناختهشده خارجی که از آنها استقبال میشود قطعاً بیشتر است. محمدحسن شهسواری، نویسنده، در این باره در یکی از مصاحبههایش حرف جالبی زده است. او گفته است در ایران، یک درصد نویسندهها پرمخاطباند، نُه درصد کم مخاطباند و نود درصد بیمخاطباند. این واقعیت ادبیات داستانی ماست. فریبا وفی، نسیم مرعشی و برخی نویسندگان دیگر مخاطبان خود را دارند اما ناشناختهها بسیار بیشتر هستند. اگر کسی بخواهد در حدود حرفهای مطمئن ترجمه کند، باید ریسک نکند. من زبان رومانیایی هم بلدم. اما چیزی به زبان رومانیایی ترجمه نکردهام. حتی قرارداد آن را با چشمه بستهام اما میدانم زحمت فراوانی میبرد و احتمال جبران شدن زحمت تقریباً صفر است.
چرا در سالهای اخیر ترجمه نکردهاید؟
همینجوری! ترجیح دادم در این روزهای باقی مانده عمرم کاری کنم که بیشتر دوستش دارم و آن تألیف است.
گویا سالهاست رمان «لیلی بازی»، رمان معروف خولیو کورتاسار، را هم ترجمه کردهاید. این ترجمه قرار نیست منتشر شود؟
نزدیک ۱۵ سال است که من این رمان را ترجمه کردهام. یک ترجمه دیگر مجوز گرفته اما برای من نه. من دلیلش را نمیدانم و پیگیری من و ناشر نتیجه نداده است. من در مورد اثری که خودم قرار است بنویسم، مقداری معیارها دستم است و سراغ مضمونهایی نمیروم. ولی در ترجمه خود را مجاز نمیبینم که دست ببرم. هیچکس نمیتواند ادعا کند که کتابی را ترجمه کرده اما به اصلاحاتش تن نداده است ولی من معمولاً سبکسنگین میکنم که میتوانم کتابی را با کوچکترین آسیبی ترجمه کنم؟ برای همین سراغ خیلی کتابها نمیروم.
ممکن است برای مخاطبان ایبنا یک کتاب ترجمه و یک کتاب تألیف برای این دوره نمایشگاه معرفی کنید؟
کتابهای عطیه عطارزاده جالب است. میان آثارش «مجمعالوحوش» از بقیه بهتر است. از میان کتابهای خارجی هم کتاب «وطن» اثر آرامبورو را پیشنهاد میکنم.
نظر شما