به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، کتاب داستانی «یازدهم سپتامبر نهم آبان» اثر حمیدرضا ابراهیمی نویسنده اراکی توسط انتشارات «نغمه زندگی» چاپ و در کتابفروشی طلوع اراک، با حضور جمعی از علاقهمندان به حوزه ادبیات رونمایی و روانه بازار کتاب شد.
کتاب «یازدهم سپتامبر نهم آبان» در قالب داستان بلند، به بررسی رشد هویت در انسانها از دوران کودکی تا بزرگسالی پرداخته است.
کتاب داستانی «یازدهم سپتامبر، نهم آبان» بیانگر خاطرات کودکیِ فرد است، از رویارویی خودش با محیط زندگی، خانواده، پدر، مادر و محل زندگی که در آن محیط و فضا قد کشیده و بزرگ شده است و در این کتاب بیشتر ساختار هویتی مطرح میشود.
در بخش پایانی کتاب داستانی «یازدهم سپتامبر، نهم آبان» با عنوان «یامان، یا ننه پهن» میخوانید. «همون طور که گفتم، توی یه مقطعی، خانواده مجبور شد بره توی دهات زندگی کنه. روستای پدریم، به اسم قاسم آباد، که در منطقه باصفایی به اسم قره کهریز در ۴۰ کیلومتری اراکه. اون وختا زمستونای خیلی سختی منطقه رو درگیر خودش میکرد. آب و هوای این خطه بیشتر سردسیر بود تا معتدل. توی کل تابستون فقط یک ماه که هوا گرم میشد، اونم فقط توی خود اراک، پنکه روشن میکردن. بعدش هوا میرفت رو به خنکی و بعدشم سرمای استخون بترکون زمستونی. از اونا که آب دماغ آدم قندیل میشد.
توی اون دوره، پدر واسه کار رفته بود تهران و، زن و بچه توی روستا میموندن. شاید اینجوری تعادلی بین دخل و خرج به وجود میورد. در اوج سرمای زمستان و با توجه به وضعیت بهداشت محیطای روستایی، توی دهه چهل برادرم که فکر کنم ۱۰ سالش بود، تراخم می گیره. یه جور چشم درد که توی مرحله حادش، میتونه آدمو کور کنه. توی اون وضعیت، طوری شده بود که طفلکی دیگه هیچ جوره نمیتونست جایی رو ببینه. مادرم که نمیتونست صبر کنه تا بهار بشه تا جادهها باز بشن به تنهایی بدون حضور پدر، مجبور میشه که پاشه، توی نیم متر برف، که حتی گرگها هم توی اون وخت سال، پیداشون نمیشد از ترس اینکه مبادا بچهاش کور بشه، اونو پای پیاده ورمیداره و راه میفته تا بره شهر. مسیر چهل کیلومتری رو میشد از میانبر به ۲۰ کیلومتر رسوندش. با هر مکافاتی که بود نزدیکای ظهر میرسه توی شهر و بچه رو میبره دکتر و دواهاشو می گیره و واسه اینکه به شب نخوره، دوباره پای پیاده، یه زن تنها با یه بچه مریض، میزنه به دل کوه و کمر و برف و یخبندون. نزدیکیای غروب که میشه میرسه به یه آبادی قبل از قاسم آباد، به اسم گلشن آباد (که خودشون به زبان محلی ترکی بهش میگن گُنچل آباد) اونجا آشنای دوری داشته که شب میره پیش اونا که برای همین کارشون، همیشه خودشون مدیون مهمون نوازی اونا توی اون سرمای زمستون میدونست. بچه نجات پیدا میکنه. بچه رو، ننه پهن نجاتش میده.»
به گزارش ایبنا، کتاب «یازدهم سپتامبر نهم آبان» در ۱۳۸ صفحه به قطع رقعی به شمارگان ۵۰۰ نسخه به قیمت ۲۵۰ هزار تومان توسط انتشارات «نغمه زندگی» چاپ و منتشر شده است.
نظر شما