سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: رمان «مرگ وحشیانه و شریف بابس دیون» (The Savage, Noble Death of Babs Dionne)در ۲۵ مارس ۲۰۲۵ از سوی اتشارات جی. پی. پاتنمز سانز (G.P. Putnam’s Sons) و به قلم ران کوری مننتشر شد. این کتاب روایتی است که در مرز ادبیات جنایی، خانوادگی و اجتماعی حرکت میکند. ساختار روایی اثر، با آشکارسازی مرگ شخصیتها از همان آغاز، تردستی مهم نویسنده را نشان میدهد که تمرکز روایت را از معمای صرفِ «قاتل کیست» به پویش انگیزهها، روابط خانوادگی، و زمینههای اجتماعی انتقال میدهد. مرگ بابس دیون، که در عنوان نقش بسته، و مرگ تصادفی و زودهنگام دخترش سیس که در نخستین سطرهای رمان با آن روبهرو میشویم، روایت را در چرخهای از انتقام، اندوه و جستوجو برای معنا و پیوند خانوادگی قرار میدهد. نمونههایی مشابه این ترفند روایی را در آثار ادبی دیگری چون «استخوانهای دوستداشتنی» یا «هرگز به تو نگفتم» نیز دیدهایم، اما کوری با قرار دادن آنها در بستری از تریلر نوآر مدرن، اثری متفاوت و پیشبرنده خلق میکند.
این رویکرد ساختاری، اجازه میدهد که تعلیق رمان نه بر کشف راز قتل، بلکه بر ابعاد انسانی آن، یعنی «چگونه» و «چرا» متمرکز شود؛ امری که باعث قوت تحلیل روانی شخصیتها و درهمتنیدگی ژانر جنایی با روایت اجتماعی میشود و اثر را از قالبهای کلیشهای فراتر میبرد.
تحلیل شخصیتها و روابط خانوادگی
شخصیتپردازی در این کتاب از پیچیدگی و عمق قابل توجهی برخوردار است. بابس دیون، شخصیت اصلی رمان، نمادی از زن فرانسوی-آمریکایی است که همزمان مادربزرگ فداکار، رئیس باند مواد مخدر و بازماندهای سرسخت از جامعهای درگیر فقر و بحران اجتماعی است. پیشینه خشونتآمیز بابس، از دوران نوجوانیاش هنگامی که برای انتقام از یک پلیس متجاوز چاقو به دست گرفت، تا اکنون که یکی از آخرین رهبران «Little Canada» واترویل است، لایههای متفاوتی از دوام و آسیبپذیری را به شخصیت او اضافه میکند.
در کنار بابس، فرزندانش لوری و سیس تا حد زیادی بار روایت را به دوش میکشند. لوری، زنی که با اعتیاد و خاطرات جنگی دست و پنجه نرم میکند، بخشهایی از کتاب را با تجربه نزدیک به مرگ ناشی از اوردوز و تلاش برای بازسازی زندگی خود تصاحب میکند. مرگ سیس، خواهر او، نقطهعطف روایی است که علاوه بر بهحرکت درآوردن خط اصلی داستان، زمینهای برای واکاوی عواطف مادرانه، زخمهای بیننسلی و مسئولیتهای خانوادگی ایجاد میکند.
شخصیتهای فرعی نیز در این روایت پررنگ هستند؛ از پلیس فاسد گرفته تا واعظ الکلی و مرد ناشناس کانادایی – که فقط با عنوان «مرد» شناخته میشود – همگی عناصر بحران، فساد و ناامنی اجتماعی را تقویت میکنند. تا جاییکه مجموعه این بازیگران، تعادلی میان وفاداری، خشونت و طنز تلخ برقرار میکنند.
فضای مکانی و پیوند با متن
یکی از ویژگیهای شاخص رمان، توجه بسیار دقیق به فضای مکانی و تأثیر آن بر شکلگیری روایت، شخصیتها و فضای کلی داستان است. واترویل، مین و به طور خاص محله «Little Canada» که خود نویسنده اهل همان منطقه است از یک پسزمینه جغرافیایی فراتر رفته و به عنصری هویتبخش بدل میشود. ریشههای پررنگ تاریخی و فرهنگی فرانسوی-آمریکایی، ساختارهای اقتصادی فرسوده، بحرانهای اعتیاد و فقر، و وضعیت اجتماعی خاص منطقه، همگی با جزئیات مستند و قابل لمس در سراسر رمان جاری است.
کوری با توصیف شبکه محلی باند مواد مخدر به رهبری بابس، تقابلهای قومی و فرهنگی و درگیری با نیروهای فراملیتی مواد مخدر، محیطی را بازآفرینی میکند که تمامی تصمیمها، روابط و وقایع داستان ریشه در آن دارند. در فصلهایی چون «مرگ سیس»، خواننده میتواند ارتباط عمیق میان بافت شهری، باورهای جمعی و فردی، و سرنوشت شخصیتها را به طور ملموس مشاهده کند. خود نویسنده نیز در یادداشت پایانی اثر این پیوند عمیق را تأیید میکند و حاصل رمان را نتیجه ارتباط شخصی و زیسته خود با مردم و فرهنگ آن منطقه میداند.
نقد تخصصی و جایگاه اثر
پیش از انتشار رسمی، «مرگ وحشیانه و شرافتمندانه بابس دیون» با استقبال گسترده و کمنظیری از سوی منتقدان و نویسندگان برجسته مواجه شده است. نشریات معتبری چون گاردین آن را «شاهکار» توصیف کردهاند که داستانی زنده، غمانگیز و خشونتآمیز را با طنز و همدلی شگفتآور روایت میکند. تایمز لندن، ضمن قرار دادن آن در فهرست بهترین رمانهای هیجانانگیز سال ۲۰۲۵، آن را چرخشی خونین اما شگفتآور دلگرمکننده در سبک پدرخوانده نامیده است. این مقایسه با شاهکار کاپولا، که توسط منتقدانی چون سی.جی. باکس (چه کسی فکرش را میکرد که پدرخوانده دیگری وجود دارد) و مایکل کوریتا (مانند نسخهای فرانسوی-کانادایی از پدرخوانده) نیز تکرار شده، نشاندهنده مقیاس حماسی و تمرکز رمان بر قدرت، خانواده و وفاداری در بستر جرم سازمانیافته است.
منابع دیگری چون Chicago Review of Books از ارتقای داستان جنایی به سطح یک هنر والا سخن گفتهاند و Boston Globe آن را به دلیل درام شکسپیری و کشش رواییاش، اعتیادآور و فراموشنشدنی خوانده است. Seattle Times بر جنبههای به طرز تاریکی خندهدار و روایت فراموشنشدنی از قدرت، عشق و بقا در قلب ایالت مین تأکید کرده است. نویسندگان برجستهای نیز به ستایش این اثر پرداختهاند. ریچارد روسو، برنده جایزه پولیتزر، اذعان داشته که “رمانهای جنایی ادبی بهتر از این وجود ندارد” و جاستین کرونین آن را “صمیمانه، فریبنده، خشن و واقعی” یافته است. مایکل کوریتا به نکته جالبی اشاره میکند و رمان را اثری کمیاب میداند که میتواند برای طرفداران الیزابت استراوت و دنیس لهان جذابیت برابر داشته باشد، که نشاندهنده توانایی کوری در تلفیق عمق روانشناختی و شخصیتپردازی دقیق ادبیات داستانی (استراوت) با تنش و تعلیق ادبیات جنایی نوآر (لهان) است.
اجماع منتقدان بر قدرت روایت، پیچیدگی شخصیتها (بهویژه بابس دیون)، فضاسازی گیرا، کاوش در مضامین انسانی عمیق در قالبی جنایی، و توازن ماهرانه میان خشونت، تراژدی، طنز و همدلی استوار است. پیشبینیهایی چون “یکی از بهترین رمانهای جنایی سال ۲۰۲۵” (Air Mail و The Times) نشان میدهد که «مرگ وحشیانه و شرافتمندانه بابس دیون» نه تنها اثری موفق در جلب نظر مخاطبان عام و خاص خواهد بود، بلکه احتمالاً به عنوان یکی از نمونههای شاخص ادبیات جنایی معاصر که مرزهای ژانر را جابجا میکند، در تاریخ ادبیات ثبت خواهد شد. این رمان، با پرداختن به لایههای تاریک طبیعت انسانی در کنار نمایش قدرت عشق و تعلقات خانوادگی، تجربهای خواندنی و تأملبرانگیز را برای مخاطبانش رقم خواهد زد.
سیر حرفهای و جایگاه ادبی نویسنده اثر
ران کوری نویسندهای است با تجربه و جایگاه تثبیتشده در ادبیات آمریکا، که تا کنون پنج رمان تحسینشده منتشر کرده است. او جوایزی چون «پوشکارت»، «شیرهای جوان»، و «آدیسون متکالف» را دریافت کرده و آثارش به پانزده زبان ترجمه شدهاند. پیش از این، کوری بیشتر به عنوان نویسندهای تجربی با گرایش به موضوعات کلان و فلسفی شناخته میشد، اما با «مرگ وحشیانه و شریف بابس دیون»، نهتنها گامی مهم به سوی ادبیات جنایی برداشته، بلکه بر جنبههای شخصی و اجتماعی روایت نیز تاکید کرده است.
این کتاب، نخستین اثر بلند او از سال ۲۰۱۷ محسوب میشود و نشانه بلوغ سبک شخصی او و عبور از تجربههای قبلی در رماننویسی است. کوری همچنین به عنوان فیلمنامهنویس برای پروژههایی چون سریال Extrapolations و در همکاری با استودیوهای AMC و Amblin تلویزیون، فعالیت دارد. تدریس در برنامه MFA دانشگاه مین جنوبی و اقامت در پورتلند، مین نیز به او درک عمیقتری از دغدغههای محلی و انسانی داده است، که رد پایش را میتوان در جایجای رمان مشاهده کرد.
منابع: آمازون، نیویورکر، شیکاگو ریویو آو بوکز
نظر شما