سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رویا سلیمی: وقتی بازی باورپذیر کاراکتری را روی پرده سینما میبینید، با او همذات پنداری میکنید. بازیگر حسی را درون شما زنده کرده است و وقتی قلبتان در اوج درام فیلم تند میزند، ممکن است لحظهای سکوت سینما را بشکنید و آرام در گوش همراهتان با ذوق بگویید: «واقعا برای بازیگری ساخته شده!» یا شاید اشک گوشه چشمتان حلقه بزند و از اینکه او را بی پناه و تنها در انتهای فیلم، گوشه خیابانی تاریک و غمزده رها میکنید، بعد از بیرون آمدن از سالن، دلتان هنوز برای سرنوشت تلخ و اجتنابناپذیرش بسوزد. اینجاست که «واقعا او برای بازیگری ساخته شده!» نیاز به گفتن هم ندارد.
فرو رفتن در نقش کاراکترهایی که روی کاغذ هستند. احساسات، حرفها، مقاصد و آمالشان با اکتهای بازیگر قرار است زنده و باورپذیر شود، که مهمترین وظیفه هر بازیگری است. اما گاه پیش میآید که بازیگر پس از تجربه نقشهای بسیار و بیرون آوردن شخصیت روی کاغذ بر پرده سینما و تئاتر، خودش دست به قلم شود. کاغذ و قلم را برای بروز احساسات، نظرات و قصههایش انتخاب کند.
البته این روند گاه معکوس بوده و نویسندگان و شاعرانی جلوی دوربین رفته و بازیگری را تجربه کردهاند. از محمود دولت آبادی تا فروغ فرخزاد، شمس لنگرودی و محمدعلی سپانلو که هر کدام نقشهای بیش و کم مهم یا کوتاهی بازی کردند. اما پدیده بازیگرانی که نویسنده شدهاند، متداولتر بوده و به نظر میرسد از اواخر دهه هشتاد در ایران رشد پیدا کرد و در میان برخی بازیگران تجربه شد. بازیگرانی مانند هایده حائری، بهاره رهنما، صابر ابر، فلامک جنیدی، سروش صحت، رضا کیانیان، بهنوش بختیاری، گلاره عباسی و … که تجربه نویسندگی هر کدام بی گمان دلایل خود را میطلبد.
در نگاه نخست شاید طبعآزمایی و تجربهگرایی در دیگر گونههای هنر از دلایل اصلی قلم به دست شدن بازیگران باشد. اینکه بازیگری در برهههایی از کار حرفهای خود، براساس شرایط و موقعیت و حس و حال روحی و روانیاش، حس نوشتن در او شکل بگیرد و دست به قلم شود.
این بار برای بیان خود از کلمات در سکوت بهره برد که کاملاً درونی و برآمده از لحظاتی است که خلوت میطلبد و دور ماندن از هیاهوی دنیای تصویر. اما این پدیده قطعاً تک علتی نبود و حاصل برخی دلایل دیگر هم هست.
به نظر میرسد از وقتی مفهوم و جایگاه سلبریتی در میان عموم جامعه مطرح شد و فضای مجازی سطح روابط و تعاملات میان هنرمندان و مخاطب را تغییر داد، توجه بیشتر به فعالیتهای جانبی بازیگران و سلبریتیهای تاثیرگذار را افزایش داد. در این میان توجه و پیگیری مخاطب، فراتر از رونق گیشه و سالن سینما پیش رفت.
اقتصاد و تجارت پیوندی عمیق با امور اجتماعی و اقبال عمومی دارد. در شرایطی که بازار نشر و کتاب روزهای خوبی را پشت سر نمیگذارد، چندین عامل در تلاقی با یکدیگر، ایدههای نوشتن اهالی سنیما و تئاتر را تبدیل به پدیده میکند. پدیدههایی که هر کدام یک یا چند کتاب راهی بازار کرده و عقبه بازیگری نویسنده کتاب، تاثیر زیادی در جلب نظر ناشران مطرح برای چاپ این آثار داشته است.
آثاری که انتظار میرفت جشن امضا و رونمایی کتاب خانم یا آقای بازیگرش، به رونق بازار نشر و کتاب جانی دوباره دهد. این جشن امضاها به خودی خود، ادامه همان مسیر بازیگر چهره یا سلبریتی است که حالا برای خرید کتابش مخاطبانی صف میکشند. این صفها تفاوتی با صف امضا در سالن سینما هنگام اکران اختصاصی و افتتاحیههای فیلم یا تقاضای امضا بعد از تماشای تئاتری روی صحنه ندارد.
البته این مسئله وقتی تقویت میشود که کارنامه نویسندگی بازیگر مورد بحث را بررسی میکنیم. در میان نقشهای متعدد سینما و تئاتری خود، نویسندگی و نوشتن به عنوان حرفه، جایگاه چندانی ندارد. گاه با چاپ یک یا دو کتاب؛ پرونده نویسندگی آنها بسته میشود و کتاب دیگری از آنها راهی بازار نشر نمیشود. این عدم استمرار و نبود ذوق دوباره در نگارش کتابهای بعدی، خود میتواند یکی از مهمترین دلایل برای اصالت اقتصاد هنر و امر فرهنگی صرف باشد. که البته استثنائاتی قطعاً داشته و دارد.
نکته دیگر اینکه بازیگرانی دست به قلم میشوند، ضمن طبع آزمایی یا بهره از ویژگیهای چهره بودن، پیام دیگری نیز به مخاطب میدهد. اینکه گاه در میان آثار و نقشهایی که پیشنهاد بازی دریافت میکنند؛ نقشی که سالها انتظار یا آرزوی آن را داشتند، هیچ گاه به آنها پیشنهاد نشده است.
این عدم رضایت از پیشنهادهای تکراری یا کمتر مورد توجه، آنها را ترغیب به نوشتن شخصیتی میکند که واجد ویژگیهایی خاص و منحصر به فرد مورد علاقه بازیگر است. ویژگیهایی که بازیگر مورد بحث در سینما یا تئاتر تجربه نکرده و در ذوقورزیهای هنرمندانهاش؛ آن را روی صحنه کاغذ زنده میکند. صحنهای که ایدهآل بازیگر را در شخصیتپردازی، دیالوگ و سرنوشت نهاییاش ترسیم کرده و شاید روزی بتواند آن را روی صحنه حاضر ببیند.
با بررسی پرونده نویسندگی بازیگران مطرح میتوان گفت هر چند که برخی از آنها دستی بر آتش نوشتن داشتند و طبعی آزمودند، اما فعالیتهای هنری آنها در این زمینه چندان جریانساز و تاثیرگذار در ادبیات داستانی نیست و موجی ایجاد نکرده است. به نظر میرسد عموم آنها مصداق همان جمله «برای بازیگری ساخته شده» هستند و توقع اثری ادبی قابل بررسی و تامل در مورد آنها، بیجا خواهد بود. ضمن اینکه در نگاه عموم مخاطبان، این اسامی همان بازیگران سینما و تئاتر هستند؛ نه داستاننویس و نویسنده.
نظر شما