به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حسن فضیلتخواه، پژوهشگر تاریخ و نویسنده کتاب «دو قرن تلاطم (۱۳۰۴-۱۰۹۳)؛ روایت تاریخ ایران از سقوط صفویه تا انقراض قاجاریه و برآمدن سردار سپه» گفت: دوره دویست ساله تاریخ ایران از زوال صفویه تا پایان قاجار را میتوان از ادوار پرتلاطم این کشور برشمرد و میتوان به حادثه تلخ حمله افغانیهای قندهار و سقوط دولت صفویان و استقرار دولت مستعجل افاغنه و سپس ظهور نادرشاه افشار و نبرد با افغانیها و جمع کردن بساط دولت آنان و بعد هم لشکرکشی نادر به نقاط مختلف آسیا و جنگها و فتوحات او در گستره آسیا اشاره کرد.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه گفت: قتل نادر به دست اطرافیان در خبوشان و بروز بحرانی جدید در عرصه سیاسی ایران تا ظهور کریم خان زند در میدان حکمرانی و ایجاد ثبات نسبی و کوتاهمدت که با مرگ کریمخان و بروز نزاع خانوادگی در دودمان خوشنام زندیان، نبرد آخرین بازمانده زندیه (لطفعلیخان) با مدعی نوظهور قاجاریه (آغامحمدخان) و شکست و قتل لطفعلیخان و خاتمه دوران دولت زندیه. بنای حکومت دودمان قاجارها به دست آغامحمد خان و پایتختی تهران. لشکرکشی آغامحمد خان به قفقاز و نبرد با روسها به منظور بازپسگیری اراضی و سوءقصد و قتل او در قلعه شوشی به دست اطرافیان خویش، دوره پرحادثه عهد فتحعلیشاه و جنگهای طولانی ایران و روس و شکست عباس میرزا و از دست رفتن اراضی آن سوی رودخانه ارس از دیگر مواردی است که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
نویسنده کتاب «دو قرن تلاطم» در ادامه به جدایی هرات افغانستان در عهد ناصرالدینشاه اشاره کرد و گفت: قتل رجال سرشناس همچون سید ابوالقاسم فراهانی و میرزا تقی خان فراهانی از حوادث تلخ و بحرانساز بود. معاهدات ننگین ارضی و امتیازات خسارت بار اقتصادی و استعماری، غفلتها و کوتاهیها و خیانتهای سران قاجار، نهضتهای مردمی، ترور ناصرالدین شاه و وقوع انقلاب مشروطه و فتح تهران و برقراری مجلس شورای ملی و در نهایت ناکامی آن دولت در اداره مملکت و وقوع کودتای نظامی همه و همه یک دوره دویست ساله پرتلاطم را برای ایران رقم زد. کتاب «دو قرن تلاطم» به شرح مبسوط و منظم این حوادث پرداخته است.
حسن فضیلتخواه به یکی از بخشهای مهم کتاب و تاسیس دارالفنون اشاره و بیان کرد: اعزام محصل به فرنگ از زمان عباس میرزا باب شده بود اما امیر اندیشهای نو و دیگری داشت. درصدد برآمد تا به جای اعزام محصل به فرنگستان و هزینهها و حاشیههای آن و دور شدن جوانان از کشور و افتادن در بلاد غربت جایی را تاسیس کند تا محصلان در آن به فراگیری علوم و فنون بپردازند و به جای اعزام محصل به خارجه معلمان خارجی را به ایران دعوت کند تا به محصلین ایرانی در دارالفنون درس بدهند و حرفههای مختلف را به آنان بیاموزند. او دارالفنون را تاسیس و بنا نهاد. هر چند عمر امیر به افتتاح دارالفنون نرسید اما آن بنای با برکت بعد از او راه افتاد و فعالیتش ادامه یافت و مقدمه تشکیل دانشگاه تهران شد. دارالفنون در حقیقت اولین مرکز رسمی و استاندارد تعلیم و تربیت حرفهای در ایران و مادر دانشگاه تهران است. آن روز که دارالفنون با حضور ناصرالدین شاه افتتاح شد امیر در قید حیات نبود. اما روح آن رادمرد در آنجا حضور داشت.
وی در ادامه گفت: علاقهمندان و تاریخپژوهان را به مطالعه این کتاب دعوت میکنم. تلاش من بر این بوده است تا کتابهای من سبکی روان، همهفهم، منسجم، تحلیلی و واقعبینانه داشته باشد به طوری که نسل جوان بتواند با علاقه خواندن کتاب را آغاز کند، با لذت ادامه بدهد و به آخر برسد و متوجه یکسری حقایق تاریخی بشود.
نظر شما