سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سمیه خاتونی: کتاب «محله بینام و نشان» مجموعهای از ۷ داستان کوتاه به قلم داود احمدی بلوطکی است که توسط انتشارات تیرگان راهی بازار کتاب شده است، از این نویسنده پیشتر کتابی در همین ساختار با عنوان «دیروز امروز فردا» منتشر شده است، احمدی در آثار خود با زبانی محاوره به معضلات اجتماعی و انعکاس مسائل و واقعیتهای روزمره در قاب فرهنگ عامه میپردازد. خبرنگار ایبنا با این نویسنده جوان گفتوگویی داشت که در ادامه میخوانید.
داستانهای کتاب در کدام محله و منطقه میگذرند و آیا کتاب میتواند شمایلی از ادبیات بومی یک منطقه خاص ارائه دهد؟
محلهای که در کتاب توصیف شده، برگرفته از ترکیبی از محلههای قدیمی شهری در ایران است. اما این محله که من آن را «بینام و نشان» نامگذاری کردهام، هویتی نمادین و انتزاعی دارد و با توجه به اینکه این نام انتخاب شده است، بنابراین در حال حاضر خودش نامش را داراست؛ همین «بینام و نشان». در واقع هرکسی که در فضای مابین سنتی و مدرن زندگی کرده باشد، این دست تناقضاتی که در متن داستانها وجود دارد را بهخوبی درک میکند و میتواند آن را به محلهای که در آن زندگی میکند، نسبت دهد. فضای داستانها الهام گرفته از محلههای قدیمی با کوچههای تنگ، بازارچهها و خانههای قدیمی است که در آن روابط انسانی بهشدت متأثر از سنت و تاریخ محلی-بومی است و شاید بتواند شمایلی از ادبیات بومی ایران ارائه دهد، بهویژه از نظر زبان، شخصیتها و فضاسازیهایی که در آن بهکار رفته است. تلاش من این بوده که در روایت داستانها، افزون بر فضایی که در خاطراتم تجسم دارند، به جزئیات فرهنگی و اجتماعی محلههای ایرانی نیز توجهی ویژه داشته باشم تا خواننده بتواند با آن ارتباط عمیقتری برقرار کند.
سبک کتاب، بر پایه ادبیات سوررئالیستی معرفی شده، ابتدا کمی درباره مولفههای ادبیات سوررئالیستی بگویید و اینکه جانمایی این ژانر ادبی را در داستانهای ایرانی چگونه بازآفرینی کردید؟ منظورم بومیسازی ژانر سوررئالیستی است؟
ادبیات سوررئالیستی مبتنی بر ایجاد فضاهای رویایی، نمادین و گاه غیرمنطقی است که در آن مرز میان واقعیت و خیال از بین میرود. سبکی که تلاش میکند تا به ناخودآگاه انسان نفوذ کند و جنبههایی از زندگی را به تصویر بکشد که در حالت عادی دیده نمیشوند. در کتاب «محله بینام و نشان» سعی کردهام این سبک را با مضامین بومی و مسائل اجتماعی ایران پیوند دهم. شخصیتها و داستانها ریشه در فرهنگ و باورهای مردم محله دارند، اما در عین حال فضایی فراواقعی و نمادین ایجاد میشود که بتواند تجربهای عمیقتر و جهانشمولتر به مخاطب ارائه دهد. این بومیسازی به این معناست که سوررئالیسم در داستانهای من یک تقلید صرف از آثار غربی نیست، بلکه تلاشی برای بازآفرینی این سبک در بستر فرهنگ ایرانی است. البته باید خاطرنشان کنم که اگر برای خارج کردن روایت داستانهای فیلم از چنگال واقعیت تلاشی صورت گرفته، بیشتر رئالیسم جادویی مدنظر بود نه سوررئالیسم. به هرحال داستانها مسیر خودشان را میروند.
کدام یک از نویسندگان سرآمد ایرانی در این ژانر ادبی که گاهی به نام رمان سیال ذهن نیز خوانده میشود، بیشتر بر شما تأثیر گذاشتهاند؟
از میان نویسندگان ایرانی، بهرام صادقی، صادق هدایت و هوشنگ گلشیری تأثیر زیادی بر سبک داستاننویسی من داشتهاند. هدایت با آثارش در زمینه ادبیات جریان سیال ذهن و سوررئالیسم ایرانی، یکی از پیشگامان این ژانر است. گلشیری نیز با زبان خاص و توانایی در خلق جهانهای داستانی چندلایه، الگوی مهمی برای من بوده است. من همچنین آثار بهرام صادقی، بهویژه «ملکوت» او را دوست دارم و فکر میکنم این آثار بیتأثیر نبودهاند. از نویسندگان خارجی نیز آثار افرادی چون مارکز، کافکا و خورخه لوئیس بورخس بر من تأثیر گذاشتهاند. مارکز و بورخس هر دو در زمینه روایتهای پازلی و خلق جهانی جادویی در دل واقعیت تبحر دارند و آثار آنها در نگارش این کتاب الهامبخش من بوده است.
مضامین داستانکها بر چه محوری است و مشخصاً کدام معضلات اجتماعی و فرهنگی را واکاویده است؟
مضامین اصلی داستانکهای کتاب حول محورهایی چون هویت، انزوا، فقر، و تعارض سنت و مدرنیته میچرخد. هر داستان به نوعی یک برش از زندگی افراد عادی محله است که درگیر معضلات مختلف اجتماعی هستند. مثلاً در یک داستان با مسئله شیوه تدریس در گذشته مواجه میشویم و در داستانی دیگر، بحران هویت در آدمهایی که بین سنتهای فرهنگی و اجتماعی خود گرفتار آمدهاند مدنظر است؛ آدمهایی که ظاهراً از این وضع راضیاند. تمرکز من در این داستانها بر نمایش تناقضها و تنشهای درونی این محله در قامت گمینشافت، بهعنوان مونادی از بافت سنتی-محلی ایران بوده است. محلهای که در کتاب توصیف میشود، نمادی از جامعه بزرگتر است که در آن افراد با مشکلات و مسائلی دستوپنجه نرم میکنند که در هر خانه، کوچه و خیابانی قابل مشاهده است.
از سابقه خود در نویسندگی بگویید و اینکه چه شد، نویسندگی در قالب داستان کوتاه را برگزیدید؟
من سالهاست که به نوشتن علاقهمندم. داستاننویسی را جدای از نقد و تحلیل فیلم، بهطور جدیتری دنبال میکنم. دلیل انتخاب داستان کوتاه این است که معتقدم این مدیوم، قدرتی فوقالعاده در انتقال سریع مفاهیم عمیق دارد. این قالب ادبی به نویسنده این امکان را میدهد که در یک فضای محدود، جهانی کامل و معنادار خلق کند. از سوی دیگر، مخاطب امروز بهدلیل مشغلههای زندگی، تمایل بیشتری به مطالعه داستانهای کوتاه دارد که در زمان کم، تجربهای غنی و تأثیرگذار برای او فراهم کند.
به وجود یک نخ ارتباطی میان داستانها اشاره کردهاید، با این وصف آیا میتوان قالب روایتگری اثر را در ساختار روایت پازلی دید، و به نظر شما کارکرد روایت پازلی چرا برای مخاطب امروز جذاب است، اما همچنان آثار کم و ناپختهای را از این شیوه روایتگری شاهد هستیم؟
بله، ساختار کلی کتاب «محله بینام و نشان» را میتوان در قالب یک روایت پازلی در نظر گرفت. داستانها هرچند در ظاهر مستقل و جدا از هم به نظر میرسند، اما یک نخ ارتباطی میان آنها وجود دارد که در نهایت تصویر کلی محله را در ذهن مخاطب شکل میدهد. این نخ ارتباطی همان هویت مشترک انسانها، معضلات اجتماعی و فرهنگی و روح حاکم بر محله است که داستانها را به هم پیوند میدهد. روایت پازلی به این دلیل برای مخاطب امروز جذاب است که به نوعی بازتابدهنده زندگی پراکنده و چندلایه جهان معاصر است. انسان امروزی با اطلاعات و روایتهای پراکنده مواجه است و ذهن او به شکلی تربیت شده که بتواند این قطعات را کنار هم بچیند و معنای جدیدی بسازد. اما دلیل اینکه آثار کمتری در این قالب نوشته میشود، دشواری پیادهسازی این نوع روایت است. نویسنده باید بتواند میان قطعات مختلف داستان تعادل و ارتباط منطقی برقرار کند و در عین حال هر داستان را بهگونهای طراحی کند که بهتنهایی هم جذاب و معنادار باشد.
نوشتن کتاب، چقدر زمان برد و خواندن آن را به چه کسانی توصیه میکنید؟
نوشتن کتاب حدود دو سال زمان برد. این مدت شامل مرحله مشاهده، مصاحبه شفاهی و جمعآوری اطلاعات و البته نوشتن داستانها بود. البته در این بازه زمانی، بازنویسیهای متعددی انجام شد تا داستانها انسجام بیشتری پیدا کنند. من خواندن این کتاب را به تمام افرادی که به ادبیات اجتماعی علاقهمند هستند، توصیه میکنم. بهویژه به کسانی که دغدغه درک لایههای پنهان زندگی شهری و معضلات روزمره را دارند. همچنین، برای نویسندگانی که علاقهمند به تجربه سبکهای روایی نوین مانند روایت پازلی و سوررئالیسم هستند، این کتاب میتواند مفید باشد.
نظر شما