سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): سکینه شیرپور متولد مهر ۱۳۶۳ در معمولان و فارغالتحصیل کارشناسی زبان و ادبیات فارسی و مادر دو فرزند است که در هفدهمین جشنواره بیالمللی شعر فجر (محفل لرستان) به عنوان یکی از برگزیدگان این رویداد به شعرخوانی پرداخت.
«چگونه از تو نگویم»؛ عنوان اولین کتاب مستقل اوست که از سوی انتشارات «سلسله باران» منتشر شده است. به واسطه سالها فعالیتش در زمینه شعر، اکنون به یکی از امیدهای ادبیات لرستان تبدیل شده است. گفتوگوی خبرنگار ایبنا را با او بخوانید.
- علاقه شما به ادبیات از چه زمانی شروع شد؟
از همان روز نخست تحصیل در مقطع ابتدایی در کارهای هنری مانند نقاشی، طراحی و کشیدن نقشههای جغرافیایی یا هرگونه طرح و الگو ریاضی یا تست هوش و انشا همیشه عالیترین نمرات را داشتم و هرگز از کسی کمک نگرفتم و همیشه مورد تحسین معلمان، دوستان و اطرافیانم بودم و آن زمان این ویژگی و خصوصیت خود را نکته بارز یا متفاوت نمی دیدم؛ اما الان که خوب فکر میکنم ادبیات و هنر همزاد من بوده و هست؛ به خاطر شرایط زمان و زندگی خود پیگیر نبودم و به دلیل علاقه زیادی که به فرمول، محاسبات، هندسه و مجهولات داشتم در رشته علوم تجربی دیپلم گرفتم؛ اما مطالعات و کلاسهای مجازی و دانشگاه را در حیطه ادبیات ادامه داده و فعالیت کردم و هنوز شاگردی مبتدی هستم که راههای زیادی در پیش دارم.
از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
۱۲ ساله بودم که فی البداهه در یک سانحهای که برای یک زن جوان بسیار محبوب از همسایگان پیش آمد و من از لحاظ عاطفی بسیار بسیار متأثر بودم مثنوی غمگینی سرودم و پس از آن به صورت مداوم در مورد هر چیزی که اطرف من بود مانند پدر و مادر، فصلها، اعیاد، مناسبتها، مراسم و آیینهای مذهبی، مرثیهها و نوحه دست به قلم میشدم؛ اما هیچ استاد و کلاس و انجمنی نمیشناختم. بدون اینکه از لحاظ تخصصی با قواعد سرودن شعر آشنا باشم، دو دفتر پر از شعر سروده داشتم، تا سال ۱۳۹۷ با استاد حشمتالله خالقی آشنا شدم و این بزرگوار اشعارم را تایید و من را به انجمن شعر دعوت کردند و از آنجا فهمیدم که نیاز به آموزش، تمرین و تکرار دارم و تلاش می کردم تا عروض را بیاموزم. در سال ۱۴۰۰ به دعوت یکی از دوستان در کلاس عروض «وحید کیانیان» استاد جوان و توانمند از استان چهار محال بختیاری شرکت کردم و از همان سال به طور جدی بر روی اشعارم کار کردم.
- نظر خانواده درباره شعر گفتن شما چه بود؟
شعر گفتنم را دوست داشتند و از شنیدن اشعار من بهویژه شعرهای لریام، ذوق میکردند و در جمع اقوام و آشنایان هم همیشه مورد تشویق قرار میگرفتم؛ اما واقعیت امر این است که در حال حاضر با توجه به مشکلات معیشتی که در جامعه وجود دارد چندان رضایتی ندارند و معتقدند فقط سرودن شعر آن هم بدون هیچ حمایتی نتیجهای ندارد؛ اما من خوب میدانم ادبیات شیفتگی و درد است و من با تمام جانم این درد را به آغوش میکشم همانگونه که اکثر شاعران نیز اینگونه هستند و غم فرهنگ، هنر و رشد بر غم نانشان چیره میشود.
- در چه قالبهایی شعر میگویید؟
کلاسیک، غزل، مثنوی، چارپاره، آزاد، رباعی، دو بیتی، سه گانی و ترانه
- آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه میکنید و در سرودن تحت تأثیر کدام شاعر هستید؟
به صور مرتب اشعار شاعران معاصر و دوستانی که زبان شعر خوبی دارند را با عشق میخوانم و از آثار تک تک اساتید ارزشمند بهره میبرم. بانوانی همچون کبری موسوی قهفرخی اما جسارت و دلباختگی فروغ فرخزاد و غزلیات شاملو و آثار سایه را دوست دارم.
- موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
زایش هر اثر مختص به احوالات شاعر در لحظه سرودن است که حاصل کنش و واکنش ذهن و تخیلات، آمال و امیال درونی، غم و شادی و اتفاقات پیرامون زندگی فردی و اجتماعی مولف است که بنده هم از این قاعده مستثنی نبوده و با توان اندک خود اما با تمام احساسم هیجانات درونی خود را در سرودن اشعار عاشقانه، آیینی و اجتماعی به کار گرفتهام.
- به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن است یا ذاتیست؟
به نظر من ذاتی است؛ اما برای بهتر شدن، موثر بودن و توانمندی و ادای دین و تکلیف باید استمرار، تمرین، دقت و مطالعه داشته باشیم تا بتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم و بتوانیم برای جامعه ادبیات موثر واقع شویم، با این حال امروزه هستند کسانی که زیر نظر استادان مختلف آموزش میبینند و شعر میسرایند.
- در بین شاعران پیش رو در جریان انقلاب اسلامی و ادبیات انقلاب، کدامیک را موفقتر میدانید؟
شاعران این جریان مقدس فراوانند و همه هم موفق و موثر بودند و نام بردن برخی به نظر بنده ضایع شدن حق دیگر عزیزان است که قطعاً هر هنرمند عزیزی که بر این مهم قلم بر دست بگیرد و بنویسد موفقترین است.
- وضعیت شعر جوان کشور به نظر شما چگونه است؟
بسیار عالی و پر بار! جوانان شاعر، توانمند، با سواد، با اراده و مصمم در راستای ارتقای سطح ادبیات کشور فراوانند که افتخارات ارزشمند ادبی این مرز و بوم هستند.
- از نظر شما بزرگترین آسیبی که شعر جوان را تهدید میکند چیست؟
متاسفانه روحیه انتقادپذیری در شاعران جوان کم است و علاوه بر آن رفاقتهای صمیمانه و صادقانه کمرنگ شده و جای خود را به رقابت و خود بزرگبینی داده است همچنین سرودن اشعار شبیه به هم یکی دیگر از آسیبهایی است که شعر جوان را تهدید میکند به گونهای که انگار شعرها در برخی مواقع کپی هستند و نمیتوان تشخیص داد که صاحب اصلی اثر کیست؟!
- چه شد که به این نتیجه رسیدید که سرودههایتان را چاپ کنید؟
به دلیل شرایط خانوادگی و ازدواج در سن کم و پس از آن داشتن فرزند و خانهداری و دلمشغولیهای زندگی؛ علیرغم تمام علاقهام به هنر از شعر، مطالعه مدتی فاصله گرفتم و دیرهنگام به هنر بازگشتم و شاید اکنون هم اول راه ادبیات باشم؛ اما اول راه زندگی نیستم و با نظر و رای موافق استادان عزیزم لازم دانستم گلچینی از اشعار عاشقانه خود را به چاپ برسانم باشد که با همراهی و حمایت شما عزیزان بتوانم کتابهای بیشتری در زمینه اجتماعی، احساسی و آیینی با دو زبان و فارسی و محلی به جامعه پر افتخار و عزیز ادبیات تقدیم کنم.
- به عنوان یک شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
بتوانم با قلمم زبان حال مردم باشم اما توانمندتر و با زبانی شیوا در ارتباطگیری عمیق با مخاطب گام بردارم باعث افتخار جامعه ادبیات سرزمین مادریام، استان و همتباران عزیزم باشم.
- ازدواج چه تأثیری در رویکرد اشعار شما داشته است؟
گاهی یک شخص میتواند چند نقش عمده و تاثیرگذار در زندگی شما داشته باشد که اینجا بهانه خوبی است که از وجود پر برکت همسر عزیزم در زندگی خود تشکر کنم او مانند یک پدر مونس من، مانند یک برادر تکیهگاه و مانند یک همسر مهربان، یار و همراه موافق من بوده و هر آنچه که دارم از بذل محبت، توجه، تشویق و حمایت ارزشمند او بوده و امیدوارم تا انتهای راه همواره باشد.
- آیا مادر بودن، در اشعار شما احساس میشود؟
صد البته که نگاه، حضور، محبت و عشق فرزندان عزیزم مرا لبریز از واژگان شعر، ترانه، احساس و عاطفه میکنند.
- تاکنون چند شعر برای فرزندانتان سرودهاید؟
خیلی سرودهام؛ لالاییهای کودکانهشان همیشه ترانههای خودم بودهاند، شبها برای آنها قصههای خودم را میگویم و عشقی که هر صبح در قلبم با لبخند قشنگ فرزندانم جوانه میزند و شعر میشد.
نظر شما