سرویس مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «جمال» تازهترین اثر شهلا پناهی با نگاهی به زندگی ابومهدی المهندس از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت اسلامی در انتشارات سوره مهر به چاپ رسید است. این اثر به بخشی از زندگی مبارزاتی و سالها جهاد شهید جمال جعفر محمدعلی آلابراهیم معروف به ابومهدی المهندس از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت اسلامی و نائب رئیس حشدالشعبی عراق میپردازد که به همراه حاجقاسم سلیمانی در فرودگاه بینالمللی بغداد به شهادت رسید. شهید ابومهدی المهندس یکی از چهرههای برجسته و اثرگذار مقاومت اسلامی بود که نقش بیبدیلی در مبارزه با تروریسم و دفاع از مردم منطقه داشت.
شهلا پناهی در گفتگو با خبرنگار ایبنا به جزئیات این اثر تازه پرداخته است.
_چطور به این ایده رسیدید که کتابی در مورد شهید ابومهدی المهندس بنویسید؟ چه انگیزهای شما را به این سمت کشاند؟
در ابتدای سخن باید بگویم که هر آنچه در این مسیر به دست آمده، به لطف خداوند و معرفت شهدا بوده است که توفیق نگارش کتاب زندگی این شهید بزرگوار را پیدا کردم.
کتاب «جمال»، دوازدهمین کتاب من در حوزه ادبیات مقاومت است. برای پاسخ به این سوال باید به بازدید حاج ابومهدی المهندس از نمایشگاه کتاب تهران در سال ۹۸ اشاره کنم. ایشان در هنگام بازدید از غرفه سوره مهر و ورق زدن کتابها، توصیهای کردند که هنوز در ذهنم ماندگار است. ایشان فرموده بودند: «نوشتن کتابهای مستند برای معرفی اتفاقات تاریخی یک کشور، گام خوبی است. خوب است که کتابهایی نوشته شود که شهدا، تاریخ مبارزات و فرهنگ مردم عراق را به مردم ایران معرفی کند و بالعکس، کتابهایی نیز برای معرفی شهدا، تاریخ و مردم ایران به مردم عراق نوشته شود.»
در همان ایام، کتاب «ماه کامل» من که درباره زندگی شهید مرتضی حسینپور با نام جهادی حسین قمی بود، تازه چاپ شده بود. از زمانی که روی پروژه شهید حسین قمی کار میکردم، حاج ابومهدی المهندس را شناختم. توصیه ایشان برای من ایده بسیار خوبی بود که تصمیم بگیرم روی خاطرات شفاهی ایشان، به عنوان یکی از مبارزان و فرماندهان ارشد حشد شعبی، کار کنم.
متاسفانه حادثه تروریستی فرودگاه بغداد و شهادت حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس، داغی بزرگ بر دل ما گذاشت. روزهای پس از شهادت، آستین همت بالا زدم و تصمیم گرفتم زندگی مبارزاتی و جهادی این شهید عزیز را ثبت کنم.
_ آیا در طول نوشتن کتاب با چالشهایی مواجه شدید؟ این چالشها چه بودند و چگونه آنها را حل کردید؟
اگر بخواهم مهمترین چالشها را مطرح کنم، بیتردید باید به بحران جهانی کرونا اشاره کنم.
همانطور که میدانید، فرآیند تحقیق و جمعآوری اطلاعات برای نگارش کتابهایم را خودم بهطور مستقیم انجام میدهم. متأسفانه شیوع گسترده بیماری کرونا در زمان شروع پروژه، مشکلات زیادی برای من به وجود آورد. بهویژه که برای سفر به خارج از کشور و ورود به عراق، با محدودیتهای شدید قرنطینه و ممنوعیتهای مربوط به سفرهای هوایی روبهرو شدم. در نهایت، راهحل این مشکل این بود که تصمیم گرفتم از مرز زمینی وارد عراق شوم، که امروز خاطراتی جالب از آن روزهای سخت در ذهنم باقی مانده است.
چالش بعدی، مربوط به هماهنگی و ارتباط با افرادی بود که برای شناخت دقیقتر زوایای زندگی شهید ابومهدی المهندس باید با آنها صحبت میکردم. این افراد علاوه بر خانواده شهید، شامل شخصیتهای برجسته سیاسی، نظامی و فرهنگی عراق بودند. طبیعی است که حساسیتهای بسیاری در مورد زمان، مکان و نحوه برگزاری این جلسات وجود داشت.
با این حال، به لطف خدا و همکاریهای ارزشمند فرمانده محترم مستشاران ایرانی در عراق، همچنین حمایتهای دکتر اکبری (سفیر فعلی ایران در سوریه)، دکتر طاهایی، مهندس علی فاضل و دکتر خفاف، این چالشها بهخوبی مدیریت شد. بدین ترتیب توانستم ساعتها با فرماندهان، مدیران و مسئولان عراقی مصاحبه کنم و اطلاعات ضروری را برای تکمیل این پروژه جمعآوری نمایم.
_ چه ویژگیهایی در شخصیت شهید ابومهدی المهندس برای شما الهامبخش بود و چرا؟
در جریان تحقیقات، چندین جلسه با مهدی مطهر داشتم. ایشان یکی از تولیدکنندگان آثار مستند ارزشمند در حوزه مقاومت هستند و آثار برجستهای همچون «سلفی با ابومهدی»، «بوسهای از ابومهدی» و «هفتاد و دو ساعت» را تهیه و تولید کردهاند. آقای مطهر علاوه بر تسلط بینظیر به تاریخچه جبهه مقاومت، اشراف خوبی بر زندگی و شخصیت فرماندهان این عرصه دارند. در یکی از این جلسات، ایشان درباره شهید ابومهدی المهندس گفتند: «ابومهدی المهندس یعنی پدری که فرزندان خودش را هدایت میکند و سازنده است. این جمله یکی از زیباترین تعابیر در مورد شخصیت حاج ابومهدی بود.»
واقعیت این است که من، شما، خانوادهها، دوستان، همرزمان و حتی هر کسی که با این شهید عزیز آشنا میشود، این حس پدر بودن را بهطور عمیق از ایشان دریافت میکنیم؛ پدری که همیشه مراقب فرزندانش است و دست آنها را میگیرد. در بسیاری از مواقع، در لحظات سخت و حتی تلخ این مسیر، من از این حس پدری و حمایت بیدریغ حاج ابومهدی المهندس برخوردار شدم. همین مسئله کمک کرد تا گامهای بعدی را با اطمینان بردارم.
باید بگویم که توکل به خداوند و پشتکار، کلید اصلی موفقیت در این کار و بهویژه در چنین پروژههایی است. پروژههایی که بسیاری برای انجام آن تلاش میکنند و حتی بعضاً سنگاندازی میکنند تا روند آن به بنبست برسد. برای من، از روز نخست این کار تا امروز که کتاب به چاپ اول رسیده و در خدمت شما هستم، مسائل بسیاری پیش آمد که در برخی مواقع، همین حس پدرانه و پشتیبانی حاج ابومهدی المهندس برایم راهگشا بود و توانستم ادامه دهم.
_ در کتاب شما، روایتی از مقاومت و فداکاری شهید المهندس آمده است. به نظر شما این ویژگیها چطور میتوانند برای نسل امروز الهامبخش باشند؟
پاسخ به این سوال را زمانی میتوانم بهطور دقیقتر بدهم که بازخورد مخاطبان را دریافت کنم و نظرات منتقدان را بشنوم. در حال حاضر، روزهای ابتدایی انتشار کتابم است و هنوز فرصتی برای ارزیابی نظرهای آنها نداشتهام.
اما باید بگویم که در همه کتابهایم یک هدف ثابت و مانیفست مشخص دنبال میکنم، و آن این است که شهدا را بهعنوان افرادی که دور از دسترس و عرش نشیناند، تعریف نکنم. هدف من این است که به تمامی ابعاد زندگی شهدا بپردازم تا مخاطب بتواند با یکی از ویژگیهای اخلاقی یا رفتاری آنان ارتباط برقرار کند و بگوید: «من هم میتوانم در این زمینه شبیه آنها باشم.»
به نظرم، برای رسیدن به نقطه اوج و زندگی شهیدانه، لازم است درک درستی از فداکاری داشته باشیم، و اینجاست که شهدا عالیترین الگوها را ارائه میدهند. همانطور که شهید سیدمرتضی آوینی فرمودند: «شهدا همان مردم کوچه، خیابان، مسجد و محله هستند که راه درست و مسیر رسیدن به قرب الهی را پیدا کردند.»
در کتابهایم تلاش میکنم چنین دیدگاهی از شهدا را معرفی کنم؛ شهیدانی که اهل همین کوچه و پسکوچههای دنیای ما هستند و تنها راه درست را پیدا کردهاند. اگر مخاطب بتواند با این رویکرد ارتباط برقرار کند و حتی قدمی در مسیر قرب الهی بردارد، به نظرم این یعنی او در حقیقت زلفش به زلف شهدا گره خورده است و این اتفاقی است که میتواند تحولآفرین باشد.
نگاهی به روزهای کنونی مردم غزه و لبنان نیز میتواند گواهی باشد بر اینکه چگونه این ملتها توانستهاند از شهدای خود الگویی از فداکاری و مقاومت بگیرند. این همان چیزی است که در نظر من، میتواند بهترین نوع درک از شهید و فداکاری باشد.
_ شما چگونه تحقیقات خود را برای نوشتن این کتاب انجام دادید؟ آیا از منابع خاصی استفاده کردید یا با افرادی خاص صحبت کردید؟
حدود ۹۷ درصد از کار تحقیقاتی این پروژه طی بیش از دو سال در عراق انجام شد. طبیعتاً برای جمعآوری اطلاعات میدانی پیرامون زندگی شهید ابومهدی المهندس، به مناطق مختلف عراق سفر کردم. بهویژه به جنوب عراق، به بصره و روستای القرنه، که محل تولد این شهید بزرگوار بود، و همچنین به شمال عراق، به منطقه عملیاتی آمرلی، که در دوران جنگ با داعش نقش مهمی ایفا کرد، سفر کردم.
حضور در این مناطق برای من فرصتی بود تا اطلاعات دقیقی را درباره زندگی ایشان جمعآوری کنم و با کسانی که در دورانهای مختلف زندگی پربار شهید المهندس در کنار ایشان بودند، صحبت کنم. برای مثال، من با خانواده ایشان شامل برادر، خواهرها و حتی خاله محترم ایشان دیدار داشتم. همچنین با دوستان قدیمیاش که در دوران کودکی و جوانی در محل زندگیشان با هم بودند، همدورههای دانشگاهیاش در دانشگاه پلیتکنیک بغداد، و مبارزان همعقیده ایشان در دوران مبارزه با حزب بعث صحبت کردم.
علاوه بر این، با فرماندهان ارشد سپاه بدر، که از دوستان نزدیک شهید المهندس بودند، و مجاهدانی که سالها در کنار ایشان در مقابله با آمریکاییها و داعش مبارزه کرده بودند، نیز دیدار و مصاحبه داشتم. چندین نماینده مجلس، نخستوزیران ادوار مختلف عراق، فرماندهان ارشد حشد شعبی که در جنگ با داعش همرزمی و همقدم با ایشان بودند، مانند فرماندهان گروههای مسیحی، شبک، ترکمان، ایزدی، شیعه و سنی، و همچنین چندین حقوقدان مطرح در عراق که از دوستان نزدیک ایشان بودند، از دیگر افراد مهمی بودند که با آنها ملاقات و مصاحبه داشتم.
همچنین در این روند، با علمای شاخص اهل تسنن و شیعه، مدیران ارشد حشد شعبی و مسئولان عتبه حسینی در کربلا و فرمانده مستشاران ایرانی در عراق نیز دیدارهایی داشتم. تمامی این مصاحبهها و دیدارها کمک شایانی به تکمیل و غنای پروژه تحقیقاتی من کرد و باعث شد تا ابعاد مختلف زندگی و مبارزات این شهید عزیز بهخوبی شناخته شود.
_آیا در فرآیند نوشتن، با خانواده یا نزدیکان شهید المهندس ارتباطی داشتید؟ اگر بله، این ارتباط چه تاثیری بر نگارش کتاب داشت؟
بله، من با برادر بزرگتر، دو خواهر و خاله شهید ابومهدی المهندس دیدار و مصاحبه داشتم. مهمترین نکتهای که این عزیزان در مورد شهید ابومهدی گفتند، این بود که با وجود تمامی مشغلهها و مسئولیتهای سنگینی که در دورههای مختلف زندگی خود داشت، همواره زمانی را برای دیدار و رسیدگی به خانواده اختصاص میداد. آنها میگفتند که او همیشه کنارشان بود و برایشان "جمال" بود؛ جمالی که از دوران کودکی او را میشناختند، دوستش داشتند و بودن در کنار او همیشه باعث میشد حالشان خوب شود.
این عزیزان از برادری میگفتند که وقتی به خانه میآمد، با تکتک اعضای خانواده آنقدر خونگرم، مهربان و خوشخلق بود که همه احساس میکردند تنها دغدغه او این است که در کنارشان باشد و از حال و احوالشان جویا شود. در حالی که بهخوبی میدانستند که شهید ابومهدی المهندس مشغلههای بسیار زیادی دارد، مسئولیتهای بزرگی بر دوشش است و تمام هم و غمش استقلال و بالندگی عراق است.
این ویژگیها از نزدیکترین افراد به شهید ابومهدی المهندس به من منتقل شد و نشاندهنده انسانیت، فداکاری و دلبستگی عمیق او به خانوادهاش بود، در حالی که در میدانهای بزرگتر زندگی و مبارزات نیز به همان اندازه مسئول و متعهد بود.
_ شهید ابومهدی المهندس به عنوان یک شخصیت مقاوم و مبارز در تاریخ معاصر شناخته میشود. آیا در کتاب خود، به ابعاد دیگری از شخصیت او پرداختهاید که کمتر در منابع عمومی به آن اشاره شده است؟
بله، مسیر تحقیق و پژوهش این پروژه، که از ولادت تا شهادت شهید ابومهدی المهندس است، بهطور کامل پیگیری شد. حتی برای معرفی دقیقتر، یک قدم عقبتر رفتم و نگاهی کوتاه به زندگی پدر و مادر این شهید عزیز انداختم. خاطرات دوران کودکی، روایتهایی از دوران جوانی و آغاز مبارزات که نقل مستقیم خود ایشان است، وضعیت عراق در دورههای مختلف، سالهای مبارزات ایشان با حزب بعث و آمریکاییها، عبور از جنگ با داعش، رسیدگی به اوضاع عراق و تاثیرگذاری ایشان در میادین مختلف، از جمله مباحثی است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
یکی از ابعادی که به نظرم بسیار حائز اهمیت است و باید ساعتها بلکه روزها و ماهها روی آن کار کرد، تلاش و ممارست ایشان برای وحدت بین اقوام مختلف در عراق بود. در رفتار حاج ابومهدی المهندس، هیچگاه نمیبینید که فردی را بهخاطر اعتقادات دینی یا سیاسیاش طرد کنند. من ساعتها با علمای شیعه و سنی در عراق صحبت کردم و همگی از تلاشهای ایشان برای رسیدن به وحدت و همبستگی میان مسلمانان تعریف میکردند. حتی ایشان مراکزی در عراق ایجاد کرده بودند که به شبهات و اختلافات بین شیعه و سنی پاسخ میدادند، و این مراکز درگیر ساعات طولانی کار علمی و پژوهش دینی بودند.
همچنین وقتی با فرماندهان مسیحی و ایزدی نشستم، متوجه شدم که آنها هم از احترام و کرامتی که شهید ابومهدی المهندس برای باورهای دینی و اعتقادی دیگران قائل بود، تعریف میکردند. در عراق، قبایل و عشایر زیادی وجود دارند، و شیوخ بزرگ عشایر عراق هم از حسن خلق و تکریم ایشان نسبت به قوم و قبیلهشان تعریف میکردند. این نکته جالب و قابل توجه است که شهید ابومهدی المهندس همیشه به مراسمات سنتی و آداب و رسوم مختلف احترام میگذاشت.
یکی از نزدیکان حاج ابومهدی المهندس که در کتاب شما با اسم یوسف روایتهای ایشان را میخوانید، میگفت: «حاجی حتی به حضور در مراسمات ختم شیوخ عشایر بسیار مقید بودند. قبل از هر مراسمی حتماً از من میخواستند که تحقیق کنم و مطمئن شوم که تمامی آداب و رسوم خاص برگزاری این مراسم را رعایت کردهاند.» ایشان اعتقاد داشتند که باید با تمام گروهها تعامل کنیم و خود را مقید به احترام به آداب و رسوم فرهنگی و دینی دیگران بدانیم.
ما در عراق ساعتها با فرماندهان کرد، ترکمان، شبک، ایزدی، سنی، شیعه و مسیحی مصاحبه کردیم. همهی آنها در کنار مرور خاطراتشان، از حسن خلق این شهید عزیز صحبت میکردند. نکتهای که همگی بر آن تأکید داشتند، این بود که حاج ابومهدی المهندس همیشه بر این نکته تاکید میکردند که شما باید برای پیشرفت، مقاوم و سازماندهی شده باشید تا در منطقه خودتان تاثیرگذار باشید. به همین دلیل است که امروز در عراق شاهد گروهها و یگانهای مقاومت مختلف در مناطق مختلف هستیم که بهطور بومی در این مناطق فعالیت میکنند.
به نظرم کار روی این ابعاد کرامت انسانی و وحدت بین اقوام مختلف، کاری بسیار ارزشمند خواهد بود. همانطور که امروز شهید ابومهدی المهندس در چشم تمام مردم عراق، با عقاید و باورهای مختلف عزیز و گرامی هستند.
_چرا با گذشت ۵سال از شهادت ابومهدی، کتابهای کمی درباره ازن شهید نوشته شده است؟
در عراق، چندین کتاب با روایتهای مختلف درباره شهید ابومهدی المهندس منتشر شده است. با این حال، کتاب «جمال» به طور همزمان به زبان عربی ترجمه شده و انشاءالله در عراق چاپ خواهد شد. اما هنوز جا برای کار زیادی باقی است و میتوان روی زوایای مختلف زندگی و مبارزات ایشان تحقیق و نگارش کرد.
راستش به نظر من، ما در بحث برونمرزی به شدت نیازمند یک مدیریت کارآمد هستیم. محقق و نویسنده برای انجام چنین کارهایی نیاز به پشتیبانی دارند که متاسفانه در بسیاری از موارد این مدیریت و پشتیبانی به درستی انجام نمیشود. ضعف در مدیریت باعث میشود که محقق و نویسنده یا نتوانند وارد عرصههای برونمرزی شوند یا اگر هم وارد شوند، باید سختیهای زیادی را تحمل کنند.
من شخصاً با مسئولانی در دفتر ادبیات مقاومتی آشنا هستم که اگر نقشه عراق، سوریه و لبنان را پیش رویشان بگذارید، فکر میکنند که در حال تماشای یک نقاشی هستند و هیچ ارتباطی با کار تحقیق میدانی ندارند. این افراد چگونه میتوانند از من محقق پشتیبانی کنند تا در این زمینهها فعالیت کنم؟ باید موانع برای معرفی شهدای بزرگی مثل شهید ابومهدی المهندس، که یکی از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت است، برداشته شود تا محققان بتوانند به راحتی کار کنند.
بخشی از توقف و انجام نشدن این کارها به دلیل بسته بودن راهها و عدم پشتیبانی است. اما بخش دیگر مربوط به سبک و سیاق کارهاست. به نظرم اگر سیستم و سیاستهای درستی برای اینگونه فعالیتها تعریف شود، میتوان کارهای بسیار ارزشمندی انجام داد و کتابهای زیادی درباره این شهدا و جبهه مقاومت نوشت.
_ در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
این روزها درگیر نوشتن و آمادهسازی کتاب جدیدم با عنوان «پنجه برخاک» هستم. این کتاب مجموعهای از خاطرات شفاهی است که بر روی موضوع تفحص شهدا، به ویژه تفحص، شناسایی و تبادل شهدا در سوریه تمرکز دارد. در کنار این پروژه، یک مجموعه عکسنوشته با موضوع زندگی در غزه نیز در حال نگارش دارم.
این مجموعه، که شامل خردهروایتها و تصاویری است که در این ایام جمعآوری کردهام، حالا کمکم به یک کتاب مصور تبدیل میشود. البته در حال حاضر منتظر پیشنهاد یک ناشر خوب برای چاپ و انتشار آن هستم. امیدوارم به زودی بتوانم این کار را به سرانجام برسانم و در اختیار مخاطبان قرار دهم.
نظر شما