به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، سبز بودن، سبز اندیشیدن و سبز ماندن در باور منتظران نهادینه شده است. اهالی ادبیات، تمامقد ایستادهاند تا عشق را دیدار کنند. آنها اعتقاد دارند که برای رسیدن باید رفت و برای دیدن باید ایستاد و استقامت داشت. شاعر آیینی هرمزگان باورمندانه میگوید: «مثلِ یک سروِ ریشهدار بایست» و بر فراز صخرهای در دل غبار ایستاده است.
حیدر رضائی گشوئیه- شاعر آیینی:
مثلِ یک سروِ ریشهدار بایست
صخرهای دردلِ غبار بایست
مثلِ یک سروِ ریشهدار بایست
در فراز و نشیبِ طغیانها
کوهِ الوند استوار بایست
ترسِ از زخم در تو بی مبناست
در دلِ دشتِ پر ز خار بایست
سروِ من، در خروشِ زخمِ تبر
ریشه در خاک و استوار بایست
در غبارِ فریب و فتنهگری
مثلِ میثم بپایِ دار بایست
هیچ گاهی بپایِ ظلم نایست
درعوض پایِ ذوالفقار بایست
جلوهی رقص خون اگر دیدی
«مثل امواجِ بیقرار بایست»
گاهِ توفان وَ یا به فصلِ خزان
سبز باش وشکوفه دار بایست
گر که دیدی به نیزه قرآن را
مثل مالک طلایهدار بایست
پابه پایِ فراق، ثانیهها
مثل یعقوبِ روزگار بایست
بس نشستی به «انتظار» اما
مدتی هم به «انتظار» بایست.
نظر شما