دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۳
ناگزیریم به‌تلاقی شعر با دنیای دیجیتال تن بدهیم

مزدک پنجه ای گفت: باید از زیبایی‌شناسی مبتنی بر نگاه دکارتی عبور کرد و با توجه به تلاقی تکنولوژی با همه هنرها باید ضرورت تغییر را درک کرد، بسیاری از مردم اهمیت ارتباطات را در زندگی و در تعاقب آن تکنولوژی را درک کرده‌اند.این کتاب کتاب تأکید دارد که هنر می‌تواند به یک پروژه‌ مشترک انسان-ماشین تبدیل شود.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سمیه خاتونی: مزدک پنجه‌ای، شاعر، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی در کتاب اخیر خود با عنوان «ادبیات در وضعیت متاورس»، به بررسی تاثیرات متاورس و فناوری‌های دیجیتال بر ادبیات و شعر معاصر پرداخته و از خلال آن بیان می‌کند که چگونه متاورس می‌تواند نظام‌های زبانی و ارتباطی را متحول کند. با این پژوهشگر ادبی درباره این کتاب و افق‌های جدیدی که این اثر در ادبیات معاصر ایران باز می‌کند، گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

پیرامون رویکرد کتاب نسبت به فناوری متاورس توضیح دهید، و بفرمایید که پیوند آن با ایران و خارج از ایران چگونه است؟

رویکرد کتاب، نگاه تطبیقی از منظر ادبیات (فلسفه، شعر، تکنولوژی) به مقوله متاورس است. در واقع نوعی آینده‌نگری و قضاوتِ این فناوری بر حسب داده‌های موجود و رویدادهایی که از آن به دست آمده است. البته این مهم را باید عرض کنم که تمامی نمونه‌های موجود از متاورس توسط خارجی‌ها ارائه شده است و گمان نمی‌کنم تاکنون نمونه ایرانی از آن وجود داشته باشد. این کتاب در فصل‌هایی با عنوان «زبان به‌مثابه‌ی تفکر در وضعیتِ متاورس»، «مسئله‌ی واقعیّت و مرگِ تخیل»، «روایت به‌مثابه‌ی مفهوم در وضعیتِ متاورس»، «معنا و مفهوم‌سازی در جهان متاورس»، «مفهوم ِ «متن» و «اثر» در جهان متاورس»، «فرا واقعیّت، واقعیّت مجازی و واقعیّت افزوده»، «نقشِ مخاطب- مولف در متن ِ متاورسی»، «نقش و جایگاه «هنر تعاملی» در وضعیتِ متاورس»، «تجربه‌ی آفرینش آواتار به‌مثابه‌ی بدن ِ مجازی»، «کارنوال متاورس به‌مثابه‌ی چندصدایی و تجربه‌ی دموکراسی»، «مسئله‌ی سکونت در وضعیت متاورس»، «تئوری حرکت در ذهن بیننده»، «تجربه‌ی سرایش شعر مشترک با هوش ِ مصنوعی»، «بحرانِ هوشی مصنوعی در هنر و ادبیات»، «چرا شعر، هنر چند بعدی است؟»، «هنر تعاملی، پروژه‌ی تیمْ لَبْ و امکان حضور در شعر» و «صدای پای دگرگونی در شعر معاصر» به بررسی تلاقی شعر و ادبیات با دنیای دیجیتال می‌پردازد.

متاورس چگونه شعر را به‌عنوان یک هنر چندبعدی بازتعریف می‌کند؟

در کتاب بیان کرده‌ام که متاورس، شعر را از حالت صرفاً نوشتاری یا صوتی به یک هنر چندبعدی تبدیل می‌کند. شعر در متاورس می‌تواند شامل تصاویر، صداها، تعاملات و حتی حضور فیزیکی در فضای مجازی باشد. به جای توصیف و یا تصویر تخیلی بوی گل، بوی واقعی گل را استشمام کنید. این ویژگی می‌تواند شعر را به تجربه‌ای همه‌جانبه و تعاملی تبدیل کند که با هر یک از حواس انسانی ارتباط برقرار می‌کند.


شما در کتاب صحبت از ادبیات و شعر کرده‌اید، برای اینکه متاورس را به عنوان یک مولفه دگرگون‌کننده در ادبیات و شعر بررسی کنید، وضعیت فعلی شعر و ادبیات امروز و معاصر ایران را در مواجهه با این گذر تاریخی چگونه دیده‌اید، آیا شعر و ادبیات ایران این، پیش زمینه را دارد که وارد این تحول همه‌گیر شود، به‌خصوص شاعران و ادیبان قدیمی ما مواجهه‌شان با این تحول چگونه است؟

ببینید متاورس چیز عجیب و غریبی نیست، متاورس نسل چهارم اینترنت است، یک فضای مجازی چند بعدی است که بر بستر بلاکچین توسعه می‌یابد. در کتاب پیرامون هر یک از تعاریف ارائه شده پیرامون خود متاورس و کارآیی آن و بستری که شکل می‌گیرد، توضیحاتی را ارائه کرده‌ام. کتاب دارای دو بخش است که بخش دوم کتاب در ارتباط با هوش مصنوعی و شعر است. در واقع در بخش دوم که بخش صدای پای دگرگونی در شعر معاصر است، به ارتباط و تاثیرگذاری فناوری‌های نوین بر شعر پرداخته‌ام. در خود مقاله صدای پای دگرگونی در شعر امروز توضیح داده‌ام که چرا معتقدم باید از زیبایی‌شناسی مبتنی بر نگاه دکارتی عبور کرد و با توجه به تلاقی تکنولوژی با همه هنرها باید ضرورت تغییر را درک کرد. همچنین بسیاری از مردم در دورافتاده ترین نقاط ایران از تلفن همراه و اینترنت استفاده می‌کنند، و به شبکه‌های مجازی وصل هستند، پس اهمیت ارتباطات را در زندگی و در تعاقب آن تکنولوژی را درک کرده‌اند. وقتی تلاش بسیاری از مردم، ایجاد رفاه از هر حیث برای خود و خانواده است، بنابراین نه تنها هنر شعر بلکه باقی عرصه‌های زندگی نیز باید دچار تغییر سبک شود؛ در این باید، الزام و اجبار نیست، بلکه خودِ تغییر ذائقه، تغییر مراودات، سبک زندگی، نیازهای زندگی و … این مسئله را ایجاد خواهد کرد.
به نظرم این یک ضرورت تاریخی است و صدای آن را از دوران صنعتی شدن همه شنیده‌اند و نمی‌توان خلاف جریان شنا کرد. بنابراین به نظر دوباره به مرحله‌ای رسیده‌ایم که دچار شک شویم، فلسفه می‌گوید بشر با شک به پیشرفت رسید. هر جا شک کردیم، پرسیدیم و تلاش کردیم. بنابراین در این فرآیند، بسیاری از هنرهای مبتنی بر سنت، برای بقا و داشتن مخاطب، نیازمند به تغییر رفتار و زیبایی‌شناسی هستند. در این بین باید بپذیریم که شعرْ یک موجودِ زنده است، چرا که برگرفته از فرهنگ و زندگی انسان است! اگر می‌خواهیم که شاهد مرگِ شعر در سال‌های آتی نباشیم، ناگزیریم تن به‌تلاقی شعر با عناصر دنیای دیجیتال بدهیم. اگر قرار باشد شعر همچنان کارکرد گذشته خود را داشته باشد و به‌مانند گذشته از طریق نوشتارِ صرف، به‌ایجاد لذت بپردازد، مخاطب خود را به‌کلی از دست خواهد داد. مولف باید به‌این نکته دقت کند که مخاطب نیازمند شعری است که همسو با جریان زندگی‌اش باشد. آن را در مناسبات ِ روزمره‌اش حس کند. بنابراین به‌نظر نیازمند است که شاعر با زبانی حرف بزند که نزدیک به‌تجربه‌ی زیستی مخاطب باشد، در غیر این صورت آن شعر و آن شاعر کنار گذاشته خواهند شد. وقتی شاعر و هر هنرمندی سعی می‌کند از شبکه‌های اجتماعی برای عرضه‌ی آثار هنری‌اش استفاده ببرد، بنابراین خواسته یا ناخواسته درگیر با فرهنگ غالبی خواهد شد که تکنولوژی بر او عارض کرده است. بنابراین باید از همه ظرفیت های موجود پیرامون برای تعالی هنر و ادبیات بهره برد.

ناگزیریم به‌تلاقی شعر با دنیای دیجیتال تن بدهیم

در کتاب به این اشاره کرده‌اید که متاورس تهدیدی برای تخیل انسان است، از طرفی این فناوری قادر است که تخیل مشترک بسازد، یعنی فضاهای تخیلی که احتمال زیاد یک دست خواهند شد، و در هر شخص به نوع خاصی نیست. با این پیش فرض فکر می‌کنم آن چیز مورد تهدید بیشتر است دنیای منحصر به فرد و شخصی افراد است که قرار است به اشتراک گذاشته شود، نظر شما در این مورد می‌خواستم بدانم...

در بخش «مسئله‌ی واقعیّت و مرگِ تخیل»، کتاب توضیح می‌دهم که متاورس با ترکیب واقعیّت افزوده و واقعیت مجازی، مرزهای میان واقعیت و خیال را محو می‌کند. اگرچه این امر فرصت‌های جدیدی برای خلق فضاهای تخیلی فراهم می‌کند، اما خطر یکنواختی و استیلای تخیل مشترک نیز وجود دارد. اگر بپذیرید که جهانِ متاورس بر اساس تخیلِ انسان شکل گرفته است، پس می‌توان چنین استنتاج کرد که این جهان به‌واسطه ساختار مبتنی بر عینیت، احتمالاً تخیل کردن را از مخاطب خواهد گرفت و شاید باید شاهد «مرگِ تخیل» برای مخاطب حاضر در جهانِ مجازی باشیم! چرا که اگر تا دیروز یکی از کارکردهای ذهنِ انسان، ساختنِ جهان به‌وسیله تخیل بود و جهان‌های ذهنی بر اساس تخیلِ انسان رنگِ واقعیّت می‌گرفتند؛ در جهانِ متاورس، تخیل مجدداً تبدیل به‌عینیت خواهد شد. اما پرسش این است آیا ذهن در فراواقعیّت خواهد توانست کارکرد مخیل خود را داشته باشد!؟ یعنی در جایی -وضعیتی- که انسان بر اساس تخیل ایجاد کرده است، مجدداً تخیل کند.


تجربه‌ی سرایش شعر با هوش مصنوعی چگونه ادبیات معاصر را متحول می‌کند؟

درکتاب در بخش «تجربه‌ی سرایش شعر مشترک با هوش مصنوعی» توضیح می‌دهم که هوش مصنوعی می‌تواند به یک شریک خلاق در سرایش شعر تبدیل شود. این فناوری می‌تواند الگوهای جدیدی در زبان و فرم شعر ایجاد کند، اما همچنین نگرانی‌هایی در مورد اصالت و جایگاه شاعر انسانی مطرح می‌شود. نگرانی‌هایی درباره جعل شعر توسط شاعران با استفاده از هوش مصنوعی مطرح می شود. کتاب تأکید دارد که این تجربه می‌تواند هنر را به یک پروژه مشترک انسان-ماشین تبدیل کند.


در پایان بفرمایید آیا تاکنون روی موضوعات این کتاب در ایران کار شده است، یا این کتاب نخستین اثر در این حوزه است؟

به صورت مقاله در حوزه ادبیات پیرامون مسئله پسازبان و متاورس ظاهراً تحریری شده است اما من از آن مقالات به دلیل نوشتار غیرعلمی و بدون رفرنس مشخص علمی استفاده ای نکردم، در واقع نویسندگان مشخص نکرده‌اند هر بخش از مقاله را از کجا اخذ کرده‌اند. از طرفی بخش‌های قابل توجهی از مقالاتی که در بحث متاورس وجود دارد، مربوط به خارجی‌هاست که نیازمند ترجمه است. متاسفانه این بحث بیشتر در حوزه اقتصاد و حقوق مطرح است. نشریه ترجمان در شماره ۲۲، ویژه‌نامه‌ای به بحث متاورس اختصاص داد که البته پیرامون مبحث ادبیات آن نبوده است بلکه بیشتر بر ساختار تکنولوژیکی آن شرح و تفسیر انجام گرفته است. مقالاتی هم در عرصه دانشگاه وجود دارد که ارتباطی با عناوین و بحث هایی که در این کتاب کار شده، خاصه ارائه «نظریه مرگ تخیل» و نظریه «حرکت در ذهن بیننده» ندارد یا مقالاتی بوده که من ندیده‌ام.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها