حسينيان در گفتوگو با خبرگزاری كتاب ايران(ايبنا) درباره بازنويسي «منطقالطیر» گفت: در بازنويسي متون کلاسیک بايد به متن اصلي مسلط بود؛ البته پيش از اين بازنويسي نيز من بر روي متن «منطقالطير» به دليل علاقه شخصيام كار كرده بودم. در اين سادهنويسي از تصحيح سيد صادق گوهرين و کتاب «به سوي سيمرغ» نوشته نعمتالله قاضي شكيب كه در آن نظم به نثر تبديل شده استفاده كردم كه هر دوي آنها به درك مطلب و بازنويسي كتاب كمك شاياني كرد.
وي با اشاره به اين كه در بخش آفرينشهاي ادبي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان مشغول به كار است، ادامه داد: سالهاست كه با بچهها در ارتباطم و با سليقه آنها آشنايي دارم در نتيجه بازنويسي اين اثر خيلي برايم دشوار نبود.
حسينيان با تاكيد بر برقراري ارتباط مخاطب با كتاب در مرحله اول اظهار داشت: متاسفانه انگيزه كافي براي مطالعه آثار كلاسيك و متون کهن در كشور به ويژه در نسل نوجوان و جوان وجود ندارد. از سوی دیگر دشواری درک این متون دافعهای را برای نسل نوجوان ما به وجود میآورد و باعث میشود این افراد با آثار کلاسیک احساس نزديكي نكنند.
وی اظهار داشت: هدف از تهیه مجموعه «یکی بود یکی نبود» ایجاد علاقه و انگیزه برای مطالعه شخصی این آثار است. به گونهای که نوجوان در میان قفسههای کتابخانه یکی از این آثار را برگزیند. این امر در شرایطی محقق میشود که برای ورود به متن اصلی مشکلی وجود نداشته باشد و افراد بتوانند به آسانی با قصه و محتوا ارتباط برقرار کنند.
این نویسنده در ادامه به توضیح نحوه بازنويسياش از «منطقالطیر» پرداخت و گفت: با توجه به اینکه متون کهن در برگیرنده پیامهای ویژهای هستند و من در «منطقالطیر» با این امر بسیار روبرو بودم، سعی کردم در انتخاب واژهها و نوع جملهبندیها این پیام را حفظ کنم. از سوی دیگر هدفم در این بازنويسي فقط انتخاب قصه و بحث سرگرمی و سادهنویسی نبود بلکه سلوک مطرح شده در داستان و بار عرفانی در کل کار در نظر گرفته شد.
وی با تاکید بر خط اصلی داستان که همان سفر مرغان برای پیدا کردن سیمرغ است تصریح کرد: یکی از دشواریهای این سادهنويسي حفظ خط سیر اصلی داستان در کنار حکایتهای داستانهای مستقل بود. از سوی دیگر برخی از حکایتها تنها بار معنایی داشتند تا ساختار قصهگویی مانند داستانهايي درباره جهان ماورایی.
حسینیان در این زمینه توضیح داد: فراز و فرود خاصی در «منطقالطیر» وجود دارد؛ از جمله نگاه ویژه به مرگ و زندگی پس از مرگ. بحث اعتقادی که در این داستان مطرح میشود نحوه انتخاب حکایتها را دشوارتر میکند؛ چراکه باید با توجه به سن، سلیقه، قدرت درک پیام و بار محتوایی این داستانها برای مخاطب نوجوان و جوان انتخاب شوند.
وی به داستان «منطقالطیر» که ماجرای سفر گروهی از پرندگان برای پیدا کردن سیمرغ به کوه قاف و عبور آنها در این مسير از ۷ سرزمین است اشاره كرد و اظهار داشت: در این داستان هدهد راهنمایی است که با زبان قصه، پرندگان را هدایت میکند و آنها را با آگاهی و عشق به سیمرغ میرساند، همزمان با طی این ۷ وادی روند منظم و مشخصی در داستان وجود دارد و حکایتها بر اساس سوالهایی پیش میروند. در گزینش حکایتها از هر وادی یک یا دو داستان را نه به شیوه سلیقهای بلکه با حفظ تعادل، انتخاب و ارتباط معنایی در میان آنها را حفظ کردم.
این نویسنده در ادامه یادآور شد: حکایتهای انتخاب شده به گونهای است که نوجوان به آنها فکر میکند و با سوالهای هدهد و پرندگان روبرو میشود که در این روند يك درگيري ذهنی مناسب برایش ایجاد میشود.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا باید به سراغ متون کهن برویم گفت: نویسندگان و آفرینندگان متون کهن این آثار را در یک مقطع حساس از زندگیشان و سیر و سلوکی که داشتهاند خلق کردهاند؛ اما متاسفانه به جز متخصصان، محققان و یا دانشجویان، دیگران بیشتر از طریق ادبیات شفاهی با این آثار ارتباط برقرار کردهاند.
حسینیان با اشاره به چالشی که در این زمینه با آن روبرو هستیم افزود: افراد با وجود علاقه به دریافت پاسخی به دغدغههای شخصی خود کمتر به این آثار مراجعه میکنند که دلیل اصلی این امر زبان سنگین و فاخر این آثار و نیاز به چند بار مطالعه آنها برای دریافت مفهوم است.
وی تاکید کرد: سادهنویسی و بازنويسي آثار کلاسیک راهی برای جلب توجه مخاطب به این آثار است؛ البته بازنویس باید کاملا به متن اصلی وفادار بماند. اگر علاقمندی در مخاطب ایجاد شود و او بدون واسطه اصل اثر را بخواند نشان از موفقیت ما بازنویسان نشر کتاب پارسه دارد.
این نویسنده در پایان تصریح کرد: در بازنويسي این اثر سعی کردم از حوزه تکنیکهای داستانی خارج نشوم و تجربههای داستاننویسی را در مجموعه منتقل کنم.
مریم حسینیان در اول فروردین ۱۳۵۴ در مشهد متولد شد. مهندسی خاکشناسی خود را از دانشگاه فردوسی مشهد و کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را از دانشگاه پیام نور مشهد دريافت كرد.
وي از فعالان انجمن ادبیات داستانی خراسان است و از سال ۱۳۸۰ تاکنون عضو هیات مدیره انجمن و مسئول برگزاری کارگاه داستان بوده است . از سال ۱۳۸۲ تاکنون نيز مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشهد است و سالهاست كه با مطبوعات كشور همكاري دارد.
ازجمله آثار او ميتوان به مجموعه داستانهاي «حتی امروز هم دیر است» 1379 و «مار یا انگشت» 1383 اشاره كرد.

مریم حسينیان در مجموعه «یکی بود یکی نبود» بازنويسي «منطقالطیر» عطار را بر عهده داشت. وی با تاکید بر بهکارگیری تکنیکهای داستانی در بازنویسی آثار کهن گفت ادبیات کلاسیک متنی چندلایهای دارند که هنوز کشف نشده. پس هر فردی متناسب با ارتباطی که با این آثار برقرار میکند از آن دریافت و برداشتی خاص خود را دارد.
نظر شما