یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۹
روایت دسته گلی که شهید صدرزاده پس از شهادت برای همسرش خرید

زنجان- خوانش کتاب « اسم تو مصطفاست» با حضور نویسنده اثر و همسر شهید در کتابخانه عمومی سهروردی زنجان برگزار و در پایان مراسم امضای کتاب برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در زنجان، خوانش کتاب «اسم تو مصطفاست» با حضور نویسنده اثر و همسر شهید در کتابخانه عمومی سهروردی زنجان برگزار شد.

در ابتدای این برنامه همسر شهید « مصطفی صدرزاده» با روایتی از نحوه آشنایی خود با شهید صدرزاده و آغاز زندگی مشترک گفت: ازدواج بنده با شهید صدرزاده عنایت حضرت زهرا (س) بود.

سمیه ابراهیم‌پور « راوی کتاب اسم تو مصطفاست» با اشاره به اینکه از همان ابتدای زندگی مشترکمان احترام متقابل یکی از اولویت‌هایمان بود، اضافه کرد: آقا مصطفی یک شخص احساسی بود، یک آدم عاطفی بود و عاطفه و محبتش را بیان می‌کرد و دلسوزانه در کنار افراد قرار می‌گرفت و این دلسوزی‌اش باعث می‌شد که همه جذبش شوند.

همسر شهید صدرزاده افزود: یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی آقا مصطفی این بود که در همه نقش‌هایی که داشت؛ بهترین بود یعنی فرقی نداشت فرزند است یا همسر یا پدر، او تمام تلاشش را می‌کرد تا بهترین باشد.

وی گفت: آقا مصطفی خانه‌ و خانواده‌ای که برای خودشان در نظر گرفته بود یک خانواده قانونمند با قوانین و خط قرمزهای خاص خودش بود یعنی یکی از قوانین شخصی آقا مصطفی این بود که وقتی کاری را انجام می‌داند، من هم راضی باشم.

راوی کتاب اسم تو مصطفاست تصریح کرد: قبل از ازدواج با آقا مصطفی موارد زیادی برای ازدواج داشتم اما همیشه دلم می‌خواست همسر آینده‌ام این موضوع که زن یک دسته ریحانه است را قبول داشته باشد، و آقا مصطفی دقیقا این خصوصیات را داشت؛ یعنی همسرداری و خانواده دوستی ایشان زبانزد خاص و عام بود.

وی گفت: الگوی آقا مصطفی در همسرداری امیرالمومنین (ع) بود.

همسر شهید صدرزاده با اشاره به برخی از مشکلاتی که در زندگی با مصطفی صدرزاده وجود داشت، افزود: من و ایشان گاهی با همدیگر اختلاف‌سلیقه هم داشتیم، حتی اختلاف‌ذائقه هم داشتیم؛ جدای بر اختلاف‌سلیقه‌ای که ممکن بود پیش بیاید و پستی‌بلندی‌های زندگی مشترک که حتماً وجود دارد اما آن احترام و صبر متقابل باعث می‌شد که این مشکلات را پشت سر بگذاریم.

ابراهیم‌پور افزود: ا خط قرمز آقا مصطفی خانواده بود یعنی اگر خانواده راضی نبود، تلاش می‌کرد خانواده را با محبت و احترام راضی و اشباع کند و با رضایت خانواده وارد آن کار شود در یک کلمه اگر بگویم ایشان الگوی خانواده‎داری بودند.

راوی کتاب اسم تو مصطفاست تصریح کرد: آقا مصطفی قبل از شهادتشان همیشه برایم گل می‌خرید چند وقت پیش به دخترم گفتم؛ پدرت چند وقتی است که برایم گل نخریده است؛ این بار باید یک دسته گل بزرگ برایم بگیرد؛ پس از چند روز به مراسمی دعوت شدم که یک مادر شهید دسته گل بزرگی به من هدیه داد و گفت: این گل‌ها را از طرف آقا مصطفی به شما هدیه می‌کنم!

ابراهیم‌پور در پاسخ به سوالی درباره اینکه «آیا در کتاب اغراق صورت گرفته است یا خیر؟» گفت: سراسر کتاب واقعیاتی است که در قالب داستان روایت شده است.

راوی کتاب اسم تو مصطفاست افزود: پس از چاپ کتاب برخی از خوانندگان وقتی مرا می‌بییند دوست دارند که از زندگی قبل از شهادت بگویم؛ اما به نظر من رفته رفته عمر زندگی ما پس از شهادت بیشتر می‌شود و آنقدر این زندگی شیرین است که به نظرم باید آن را هم روایت کرد.

وی گفت: فرزند دوم من هیچ درکی از پدرش نداشت یعنی زمانی که بسیار کوچک بود آقا مصطفی شهید شد و حتی بعد از شهادت پدرش « بابا» گفتن را یاد گرفت.

همسر شهید صدرزاده افزود: ما پس از شهادت آقا مصطفی خاطرات زیادی داریم که بسیار شیرین هستند و خاطرات قبل از شهادت را شیرین‌تر می‌کنند.

وی ادامه داد: دوست دارم این موضوع را بگویم که شهدا مثل ما بودند و خیلی انسان‌های پیچیده‌ای نبودند؛ یعنی 24 ساعته سر سجاده نبودند، اینکه شهدا به مقام بالا رسیدند به خاطر این بود که به اعمال و رفتار خودشان فکر می‌کردند و برای بهتر شدن آن کار می‌کردند.



در ادامه نیز راضیه تجار نویسنده کتاب « اسم تو مصطفاست» نیز گفت: من این کتاب را قلبا و با عشق نوشتم یعنی شاید باورتان نشود ولی گاهی سراغ کتاب می‌روم و آن را دوباره‌خوانی می‌کنم، حتی شروع کردم که یک خلاصه‌ای از آن بنویسم.

وی افزود: حتی در جریان نگارش کتاب‌ هر چه جلوتر می‌روم،‌ پرداختن به این سوژه جذاب‌تر است،‌ با برخی از خصوصت شهید که آشنا می‌شدم،‌ بیشتر به عمق شخصیت او پی می‌بردم و بیشتر مشتاق می‌شدم که بنویسم.

تجار ادامه داد: کتاب اسم تو مصطفاست، یک زندگینامه داستانی است. زندگینامه، یعنی اینکه ما خطوط اصلی را تحریف نمی‌کنیم یا تغییر نمی‌دهیم و اصل ماجرا‌ها و اتفاقات سر جای خودشان هستند، اما در جریان کتاب از عنصر خیال و نثر و توصیف و تلمیح و آرایه‌های نثری و داستانی و فضاسازی استفاده می‌شود.

نویسنده کتاب « اسم تو مصطفاست» گفت: به عقیده من وقتی نویسنده‌ای که در حال نوشتن کاری است با آن سوژه ارتباط برقرار می‌کند و با شخصیت داستانش همذات‌پنداری می‌کند در نتیجه از جان و روح باید مایه بگذارد که در کتاب «اسم تو مصطفاست» این موضوع رخ داد.

وی در ارتباط با کتاب‌های نوشته شده درباره شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم و وجه تمایز آنها گفت: شهدا در دهه 60 و 70 وقتی قلم می‎‌زدند؛ بیشتر شور و شعار در آنها ارائه می‌شد و حتی شهدا خیلی سپید معرفی می‌شدند.

تجار افزود: در زمینه ادبیات گفته می‌شود که شخصیت باید خاکستری باشد نه سپید سپید؛ اما مردان آن دوره واقعا سپید بودند؛ اما وقتی جلوتر می‌رویم، با جوانانی رو به رو می‌شویم که زمینی هستند.



نویسنده کتاب « اسم تو مصطفاست» ادامه داد: همانطور که الان گفته می‌شود مثل مصطفی باشند؛ یعنی تکثیر می‌طلبد؛ پس جوانان زیادی داریم اما چیزهایی باید به آنها افزوده شود؛ مثل آموزه‌های دینی و اخلاقیات.
 
«اسم تو مصطفاست» زندگی‌نامه داستانی شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید است که به قلم راضیه تجار از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده است.

شهید مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم، در تاریخ 1 آبان سال 1394 در حلب سوریه به شهادت رسید و این کتاب روایتی داستانی از  ویژگی‌های برجسته اخلاقی و رفتاری شهید صدرزاده است.

نویسنده در کتاب ضمن معرفی مصطفی و خانواده او، به بیان فعالیت‌های شهید در بسیج در دوران جوانی و دفاع از انقلاب و حضورش در جریان فتنه سال 88 و مجروحیتی که در این خصوص برایش به وجود آمده پرداخته، سپس نحوه آشنایی مصطفی با فتنه داعش در عراق، سوریه و تلاش مصطفی برای حضور جهت دفاع از حریم آل‌الله را بیان می‌کند.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها