زهیر توکلی، شاعر و منتقد ادبی گفت: «این ترک پارسیگوی» مانیفست حسین منزوی درباره عشق را نشان میدهد و بسیار هوشمندانه درباره عشق در آثار شهریار صحبت میکند.
این شاعر با بیان اینکه حسین منزوی در کتاب «این ترک پارسیگوی» ویژگیهای سبک شهریار را تشریح میکند، افزود: شهریار استفاده بسیار زیاد و هوشمندانهای از اصطلاحات روزمره، کنایات و ضربالمثلهای گویش تهرانی ارائه میدهد و استفاده از این ترکیبها هوشمندانه است. شهریار به واسطه سالها زندگی در تهران به گویش تهرانی مسلط شده بود و در این دوران اولین مجموعه شعری خود را چاپ و منتشر کرد.
وی همچنین مطرح کرد: گویشهای مرتضی احمدی، عزتالله انتظامی و میراسماعیل دولابی گویشهای تهرانی هستند. حسین منزوی در این کتاب به این موضوع اشاره میکند که شهریار از گویش تهرانی، اصطلاحات روزمره و تکه کلامها استفاده کرده است. کسانی که از غزل نو دَم میزنند یک بار این کتاب را بخوانند. یکی از شواهد و مستندات کتاب این است که ماخذ غزل ما برعکس آنچه دیگران فکر میکنند شهریار است. حسین منزوی با همه نوگرایی که دارد این نکته را میبیند.
این شاعر تاکید کرد: این کتاب یک اعترافنامه منصفانه است و از این سنت حکایت دارد که هر شاعری بر دوش شاعر دیگر سوار میشود و افق جدیدی را کشف میکند؛ همان طور که شهریار بر دوش ایرج میرزا سوار شد؛ یکی از شاعران موثر بر ملک الشعرای بهار و شهریار، ایرج میرزاست. حسین منزوی بیان میکند که خود بر دوش شهریار سوار شده است.
توکلی با بیان اینکه غزل نو دنباله غزل کلاسیک است، عنوان کرد: یکی از طلیعههای غزل نو، شهریار است. البته به این معنا نیست که غزل شهریار را میتوان در زمره غزل نو جا داد اگرچه غزل ابتهاج به دلیل زبان و دقت در ویرایش، شستهرفتهتر، شکیلتر و فاخرتر است اما غزل شهریار جلوتر از غزل هوشنگ ابتهاج است. شعر شهریار، شعر جوششی است و او به ویرایش شعر اعتقادی ندارد؛ همچنین زبان مادری شهریار ترکی است و چون ترک زبان بود به لغات و واژههای فارسی میتازد به همین دلایل هم است که فکر میکنیم زبان شهریار شلخته است.
وی در ادامه عنوان کرد: شفیعی کدکنی در کتاب «شاعر آینهها» به این موضوع اشاره میکند که دقت در انتخاب کلمهها برای کسانی مانند بیدل که زبان مادریشان فارسی نبوده بیتاثیر نیست. البته این حرف جای مناقشه دارد اما جنبههایی از حقیقت در آن نهفته است.
این شاعر در پایان سخنان خود بیان کرد: حسین منزوی غزل سرایی است که آثارش فضای خاصی دارد و محدود به نوآوری در حوزه زبان، صنایع بدیع و لحن خاص خودش نیست بلکه مجموعهای از جهانبینی را ارائه میکند. این کتاب مانیفست حسین منزوی درباره عشق را نشان میدهد. «این ترک پارسیگوی» بسیار هوشمندانه درباره عشق در آثار شهریار صحبت میکند. نکته مهم دیگر در این اثر این است که غزل خوب باید غزل مقفا باشد و غالبا غزلهای خوب غزلهای مردف نیستند.
انقلابی که نیما ایجاد کرد در غزلهای حسین منزوی به ثمرهای خوبی رسید
همچنین در این نشست فریبا یوسفی، شاعر و منتقد ادبی بیان کرد: بعد از دوره بازگشت و دوره سبک هندی در زمان مشروطه، خلائی در شعر فارسی ایجاد شد و شاعران برجستهای در آن دوران نداشتیم، حسین منزوی در کتاب «این ترک پارسیگوی» در وصف استاد شهریار میگوید که این خلاء از سوی شهریار پر میشود. بنابراین بعد از دوره مشروطه و با شهریار، ورود به قرن جدید آغاز میشود و میتوانیم بگوییم شهریار بزرگترین شاعر معاصر است.
این شاعر ادامه داد: شهریار حد فاصل و حلقه وصل بین دوره گذشته (دوره سنتی) و دوره بعدی است که با انقلاب ادبی نیما یوشیج اتفاق میافتد. انقلابی که نیما یوشیج در ادبیات و شعر معاصر ایجاد کرد در غزلهای حسین منزوی به ثمرهای خوبی رسید که ریشههای آن به استاد شهریار باز میگردد.
وی افزود: مواردی در شعر شهریار وجود دارد که شاید او در اولین مواجهاش با آموزههای نیما یوشیج آنها را تجربه کرده باشد. در ارادت و توجه ویژه شهریار به حافظ، معاصر بودن و نگاه نو داشتن او شکی وجود ندارد و شاید شهریار به دنبال تلفیق این موارد در اشعارش بود. برای شاعر جوانی که میخواهد در شعر، تجربههای نو ارائه کند این موارد طبیعی است. ممکن است مواردی در شعرهای شهریار باشد که ما آنها را از غزلپردازی مانند شهریار نپذیریم اما ویرایش، حذف و تغییر این موارد به سلیقه شخصی خود او برمیگردد. نظر حسین منزوی در این خصوص بر این بود که اگر کلماتی هنوز وارد شعر نشدند باید آنها را با استفاده از فیلتر شعر، شاعرانه کنیم و سپس وارد شعر و غزل شوند؛ شاید شهریار در اشعارش از این فیلتر استفاده نکرده است. با این وجود شهریار پیشرو بوده و در خط مقدم حضور داشت. او اولین شاعری بود که از این تجربهها استفاده کرد و کلمات و تعابیری را وارد شعر کرد که قبل از او به کار برده نشده بودند و بعد از او هم کسی این کلمات را در شعر به کار نبرد. بنابراین، این شیوه خاص شهریار بوده و به عبارتی شناسنامه شعری او به حساب میآید.
یوسفی در پایان سخنان خود گفت: طبق گفته شفیعی کدکنی، یک شاعر برجسته و موفق شاعری است که مجموعهای از بوطیقای زمانش را در خود داشته باشد. به عبارتی شاعران نباید معطوف به یک شاعر، نگاه خاص یا یک سبک ویژه باشند. حسین منزوی این نکته را به شکل دیگری در این کتاب درباره شهریار ارائه کرده و معتقد است شهریار زبان را از سعدی و عرفان را از مولانا گرفته است. شهریار مجموعهای از آنچه که از گذشتگان دریافت کرده ارائه میدهد.
غزلهای شهریار سنتگراست
همچنین در این نشست، احسان رضایی، نویسنده و پژوهشگر ادبی گفت: شاعرانی مانند اخوان ثالث و حسین منزوی وارث یک سنت بودند و تربیت قدمایی را درک کردند و وارد فضای مدرن شدند. در این تربیت قدمایی، سنت مباحثه، مناظره، گفتوگو و رد و قبول نظرات وجود داشت و به نویسنده، هنرمند و دانشمند در هر زمینهای ورزیدگی میداد؛ این سنت در دوره کنونی از بین رفته است. در این سنت نویسندگان و شاعران درباره یک شاعر معاصر یا کهن، کار مهم با درجه اهمیت متفاوت ارائه میدهند. احمد شاملو، نصرالله مردانی و مرحوم سایه تصحیح حافظ انجام دادهاند اما کار هر سه این بزرگان به لحاظ اهمیتی که در جهان حافظشناسی دارند با هم، هم وزن نیستند. اما یک شاعر به این دلیل که ورزیدگی شعر خود را به نقطه قابل قبولی برساند سالها روی شاعر دیگر وقت میگذارد تا محصول قابل قبول ارائه کند. محمد قهرمان تصحیحی از آثار صائب ارائه میکند که یکی از بهترین تصحیحها درباره این شاعر است و میبینیم این کار در جهان شعری او تاثیر گذاشته است.
وی با بیان اینکه کار حسین منزوی را در دل این سنت میبینم، ادامه داد: حسین منزوی با شهریار وجوه اشتراک دارد و در غزلسرایی بر شهریار تاثی میکند اما غزلهای شهریار وجه مدرن بودن و تازگی شعرهای حسین منزوی و شاعران معاصر دیگر همچون سیمین بهبهانی را ندارد بلکه به شدت سنتگرا و حافظ سنتها است. شهریار، حافظ را شرح میدهد و حسین منزوی، شهریار را شرح میدهد و منتظریم کسی پیدا شود تا حسین منزوی را شرح دهد. این سنت در جایی منقطع شده است چراکه نیاز داریم خودمان، پیشینه، فرهنگ و جهان خود را بشناسیم و از سطح گفتوگوی شفاهی گذر کنیم و به آثار مکتوب برسیم.
رضایی با اشاره به اینکه عاطفه در شعر شهریار عنصر اصلی است، توضیح داد: غزلهای موفق هوشنگ ابتهاج غزلهایی هستند که عنصر عاطفه بر اندیشه و زبان غلبه دارند. کتاب «بیدل، سپهری و سبک هندی» اثر حسن حسینی کتاب مهمی است. محمدکاظم کاظمی نیز کتابهای خوب و راهگشایی درباره بیدل ارائه کرده است. پایاننامههای دانشجویی با کتابهایی که منتشر میکنیم متفاوت هستند. زمانی که یک کار شخصی درباره یک شاعر انجام میدهیم، میخواهیم فهمی از جهان آن شاعر را ارائه کنیم و در ضمن جایگاه خود را پیدا کنیم. حسین منزوی متواضعانه میگوید اگر کاری کردم به این دلیل بوده که شاعران قبل از خودم را شناختم؛ اما تازه کارها فکر میکنند نوآوری نفی گذشته است درحالی که شناخت گذشته منجر به نوآوری میشود. شاملو وزن عروضی را به خوبی میشناخت و به آن مسلط بود؛ او حافظ را میشناخت و ذهن و زبانش حافظانه بود و در شعرهای سپید خود وزن را آگاهانه میشِکند. اگر میخواهیم در غزل مانند حسین منزوی شویم باید بدانیم دیگران چه کارهایی انجام دادهاند.
وی در پایان به نثر حسین منزوی در کتاب «این ترک پارسیگوی» اشاره کرد و گفت: نثر حسین منزوی در این اثر برای من جالب توجه بود. حسین منزوی در شعر به صورت موجز حرف میزند و در نثر درست، شیوا و خواندنی مینویسد و از جملههای طولانی استفاده میکند. یک شاعر خوب باید یک نویسنده خوب هم باشد و معمولا شاعران خوب میتوانند نثرهای خوبی هم داشته باشند. در نسلهای قبل افرادی مانند اخوان ثالث، نیما یوشیج و محمدعلی سپانلو رمان و داستان هم نوشتهاند. هرچند این آثار به پای شعر آنها نمیرسد اما این اتفاق در بین شاعران نسل جدید کمتر رخ میدهد. حسین منزوی در دوره حیاتش و بعد از آن هم شناخته نشد. در دوره کنونی هم قرائتهای دلبخواهی از او در حال رواج است و خوب است ما درباره او و آثارش بیشتر صحبت کنیم.
نظر شما