منا محمدنژاد، پژوهشگر ادبی، یادداشتی را به مناسبت زادروز فریدون مشیری، شاعر بزرگ معاصر نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.
فریدون مشیری با نوشتن شعرهای عمیق و در عین حال به زبانی ساده و روان، محبوبیت بسیار زیادی در بین شعردوستان از هر قشر و طبقهای به دست آورد. شعرهای او به زبان ساده و قابل فهمی نوشته شده و از این رو مورد استقبال و تحسین قرار گرفتهاند.
اشعار مشیری تجسمهای زیبا، شاعرانه و ملموسی دارند. او با استفاده از تصاویر شاعرانه و درگیر کردن حواس تصویرهای جانداری از زندگی، عشق و طبیعت ارائه میکند. اشعار او عمدتاً احساساتی پویا را رهبری میکنند. او بهطور مستقیم و بیواسطه با استفاده از زبان شعر به احساسات عمیق انسانی میپردازد و خواننده را به تامل و تفکر در مفاهیم پشت پرده شعر میکشاند. شعرهای مشیری غالباً حاوی غم و ملالت هستند. او احساسات درونی خود را در قالب شعر به تصویر میکشد و اغلب به مسائلی مانند عشق، انسانیت، وطندوستی پیری و مرگ میپردازد:
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم
امید روشنایی گرچه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل برمیافشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح میخوانم
و میدانم
تو روزی بازخواهی گشت
او هرگز ارتباطش را با وزن و قافیه کاملا قطع نکرد، اگرچه نیمنگاهی به شعر نیمایی داشت اما به دلیل آشنایی با شعر و شاعران کهن در چارچوب وزن سرود و ماند. شعرهای او به روانی و سادگی شهرت دارند. او با استفاده از زبانی قابل فهم و ساده، به خواننده اجازه میدهد بهراحتی به مفهوم شعر دست پیدا کند و شاعر همراهی کند.
مشیری در شعرهای خود از مفاهیم تاریخی و فرهنگی ایران استفاده میکند. او به تاریخ، اساطیر، ادبیات و هنر کهن ایران علاقه زیادی داشت و آنها را در شعرهای خود به کار میبرد:
گفت دانایی که: گرگی خیره سر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ
با ترکیب این ویژگیها، شعرهای فریدون مشیری آثاری ارزشمند و جذاب در ادبیات فارسی به شمار میآیند و شعر کوچه شاهکار ماندگار اوست:
بی تو، مهتابشبی، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم...
فریدون مشیری در برخی از شعرهای خود به موضوعات سیاسی نیز پرداخته است. اگرچه بیشتر شعرهایش به موضوعاتی مانند عشق، طبیعت و انسان مرتبط میشوند، اما در بعضی از آثارش نیز به مسائل سیاسی و اجتماعی اشاره کرده است:
«آوایی از سنگر»
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
خون از رخم بشوی، که تیر از پرم گذشت
سر بر کشیدم از دل این دود، شعلهوار
تا این شب از برابر چشم ترم گذشت
شوق رهاییام درِ زندانِ غم شکست
بوی خوش سپیدهدم از سنگرم گذشت
با همرهان بگوی: «سراغ وطن گرفت
هر جا که ذره ذرهی خاکسترم گذشت»
خورشیدها شکفت ز هر قطره خون من
هر جا که پارههای دل پرپرم گذشت
در پردههای دیدهی من باغ گل دمید
نام وطن چو بر ورق دفترم گذشت
در دورانی که ایران با تحولات سیاسی و اجتماعی روبهرو بود، مانند دوره پهلوی اول و پس از آن، مشیری نیز در شعرهای خود به بررسی و بیان برخی از مسائل سیاسی پرداخت.
موضوعاتی مانند استبداد، ظلم، آزادی و مبارزه برخی از مفاهیمی هستند که در شعرهای او یافت میشوند. او در برخی شعرها به شکل ضمنی و نمادین به مسائل سیاسی اشاره کرده و با استفاده از زبان شعر، نظرات و اندیشههای خود را درباره جامعه و سیاست بیان میکند.
در شعرهای مشیری بهطورکلی دیدگاههای فردی و شخصیاش و همچنین تأثیرات زمان و شرایط اطراف را مشاهده میکنیم. اما باید توجه داشت که او بیشتر به عنوان یک شاعر شعر عاشقانه و غنایی و معمولاً شاعر طبیعت شناخته میشود و موضوعات سیاسی در شعرهایش معمولا جزء موضوعات فرعی تلقی میشوند.
شعرهای مشیری عموماً دارای جنبههای فلسفی، تاریخی و اجتماعی هستند که به شکلی هنرمندانه با روح و ارزشهای ایرانی تلفیق شدهاند.
او در طول دوران خلق شعر به عنوان یک پیشگام شناخته میشد و تأثیر قابلتوجهی بر نسلهای بعدی شاعران و ادبا داشته است. آثار او در طول زمان تبدیل به نمادها و نمونههای برجسته از شعر معاصر فارسی شدهاند.
نظر شما