مولف کتاب «باید میگفتم» عنوان کرد؛
مشکلات اقتصادی نویسندگان مانع تألیف است/ معنای ترجمه این نیست که خودمان را گم کنیم
بهرام دبیری نقاش پیشکسوت گفت: ترجمه اتفاق خوبی است و به شناخت ما از دیگر هنرمندان کمک میکند. معنای ترجمه این نیست که خودمان را گم کنیم. ترجمه به نگاه ما وسعت میدهد اما در صورتی که از این جهانی که خواندیم و دیدیم بیاموزیم و در بستر همین فرهنگ به کار ببریم، این معجونی است که در آن خلاقیت اتفاق میافتد.
دبیری به دیگر مشکلات تألیف اشاره کرد و گفت: وقتی با بزرگانی چون محمود دولت آبادی صحبت میکردم آنها هم به این موضوعات اشاره میکردند که وقتی نویسنده سه سال وقت میگذارد کتابی مینویسد بعد از آن آیا ناشری پیدا کند که کتاب را چاپ کند یا خیر؟ در نهایت هم از نظر مالی چیزی دست نویسنده را نمیگیرد. در اروپا ما میبینیم که گابریل گارسیا ماکز کتاب صد سال تنهایی را مینویسد و همین کتاب هم از نظر شهرت هم مالی زندگی او زیر و رو میشود. وقتی وضع نویسنده به این شکل فاجعهبار است وضعیت تألیف به این شکل کم خواهد شد.
دبیری درباره روی آوردن مؤلفان به ترجمه گفت: نویسندههای بزرگ ما به این فکر نکردند که در غرب چگونه مینویسند. رمز موفقیت آنها باور و ذهن خلاقشان بود. نیما به ما آموخت میتوان مدرن بود و بی هویت نبود نباید چشممان به غرب باشد درست است باید دانش وارد شود، باید همه جهان را دید و شناخت اما هویت را نباید از یاد برد. در همه هنرها این صادق است، مثلا در سینما این اتفاق میشود سینمایی که برای جایزه فیلم میسازد.
این نقاش پیشکسوت درباره زیاد بودن کتابهای ترجمه هنر گفت: ترجمه اتفاق خوبی است و به شناخت ما از دیگر هنرمندان کمک میکند. معنای ترجمه این نیست که خودمان را گم کنیم. ترجمه به نگاه ما وسعت میدهد اما در صورتی که از این جهانی که خواندیم و دیدیم بیاموزیم و در بستر همین فرهنگ به کار ببریم، این معجونی است که در آن خلاقیت اتفاق میافتد. در تمام کارهای نویسندههای غربی فرهنگ و تاریخ شرق برایشان خیلی مهم بوده و از این هنر آموختهاند. اینجا یک منبع تاریخی چندهزار ساله است.
بهرام دبیری افزود: شما چطور میخواهید نقاش و هنرمند و مجسمه ساز و کسانی که دست به تألیف کتاب بزنند از دانشگاه بیرون بیاید وقتی استادی ندارند که این را آموزش دهد یا خود در زمینه کاری کرده باشد، وقتی منبع ندارد، وقتی هزینه سفر ندارد تا از نزدیک هنر جهانی را ببیند و با این جا مقایسه کند و بنویسد. اوضاع اقتصادی و فرهنگی طوری شده است که فرصت تجربه و دیدن را میگیرد و تألیف نیاز به این تجربه ها دارد. اگر در اشل اجتماعی صحبت میکنیم دانشگاه مهم است. در اشل فردی خلاقیتهای خاصی میخواهد که معمولا استثناها هستند و باعث جریان سازی میشوند.
نظر شما