چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۱
نوشتن اثر خوب به گذر زمان و تغییر نسل‌ها ارتباطی ندارد

مجید عمیق، مترجم کتاب‌های کودک و نوجوان گفت: درست است ذائقه و سلیقه نوجوان امروز با گذشته تغییر کرده است؛ اما کار خوب به زمان مربوط نمی‌شود و با انتخاب خوب می‌توان کار خوب انجام داد، می‌شود با سوژه‌ها و موضوعات خوب که سازنده است و شخصیت نوجوان را متحول می‌کند به او انسانیت، مسئولیت‌پذیری، دفاع از حق، مبارزه و امید و پشتکاری ارائه داد.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مسائل تألیف فقط مختص به مؤلفان نیست. تألیف مانند زمین فوتبال است که در آن فوتبالیست‌هایی دارند بازی‌شان را انجام می‌دهند و داوران و مربی‌ها و ناظرانی هم وجود دارند؛ اما تماشاگران هم منتقدان و تحلیل‌گران ارزشمندی به حساب می‌آیند که نباید از نظرات‌شان غافل شد، تماشاگرانی که شاید از هر کسی دلسوزتر باشند برای آن ورزش.

شاید بگویید مقایسه مناسبی نیست؛ اما می‌توان به نوعی مترجمان را که آثار دیگران را ترجمه می‌کنند شبیه به تماشاگران ارزشمند دنیای تألیف دانست که دوست دارند تجربه‌های ترجمه آثار بقیه دنیا را به نویسندگان کشور خودشان منتقل کنند تا این عرصه پیشرفت داشته باشد.

به این دلیل در این شماره از «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان» با مجید عمیق، مترجم باسابقه کتاب‌های کودک و نوجوان گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

- با توجه به داستان‌هایی که خوانده و ترجمه کرده‌اید چه نکات منفی در ادبیات نوجوان خودمان می‌بینید که مخاطب‌جذب‌کن نیست؟ به طور کل، چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان در کشورمان چیست؟
در ادبیات نوجوان خارجی که من و دیگران ترجمه می‌کنیم به هرحال یک‌سری نکات منفی وجود دارد؛ ولی در ادبیات نوجوان تألیفی، نکات منفی نداریم بلکه ضعف می‌بینیم. در ادبیات نوجوان در این ۴۰ سال- چه ترجمه‌ای و چه تألیفی- تنها خود موضوع و محتوای داستان بر خواننده تأثیر می‌گذارد. به هرحال من به عنوان مترجم، خودم را متعهد می‌دانم به انتخابم که این انتخاب به گونه‌ای جهان‌شمول باشد، خواننده نوجوان ایرانی با آن همذات‌پنداری کند، نکات مثبت و پیام خوبی داشته باشد و نوجوان بعد از خواندن آن از نظر رفتاری و شخصیتی متحول شود؛ اما صرفا خود موضوع و محتوای داستان است که بر خواننده تأثیر گذاشته است. بنابراین بخشی از رمان‌های نوجوانی که طی این چهار دهه ترجمه می‌شود مثلا حدود سی تا چهل‌ درصد آن، اگر نکات منفی هم نداشته باشند، خنثی و صرفا سرگرم‌کننده هستند و چیزی هم به مخاطب نمی‌دهند. بعضی هم نه؛ رمان‌های واقعا شاخص و فاخری هستند و می‌توانند الهام‌بخش نویسندگان رمان نوجوان ما باشند؛ یعنی آنها کارهای فاخری دارند که ما در داوری کتاب سال می‌بینیم، در جشنواره‌های کانون پرورش فکری که قبلاً وجود داشت یا جشنواره سلام‌بچه‌ها و رشد. بالاخره ما رمان‌های خوب و فاخر ترجمه‌ای داشتیم که می‌توانست به نویسندگان ما کمک کنند تا از آنها الهام بگیرند و خودشان کارهای خوبی بنویسند.

اما در حوزه ادبیات نوجوان تألیفی نویسندگان خوبی داریم که رمان‌های خوبی هم می‌نویسند؛ ولی از انگشتان دست تجاوز نمی‌کند. نویسندگان ادبیات تألیفی ما سوژه‌های خوبی را انتخاب می‌کنند؛ اما به دلیل ضعف در پرداخت نمی‌توانند آن سوژه خوب را کارگردانی کنند و به یک سرانجام خوب و زیبا و شایسته برسانند. درست مثل یک کارگردان فیلم که ممکن است سناریو خوبی به دستش برسد؛ ولی نتواند فیلم خوبی از سوژه بسازد. در ادبیات تألیفی هم همین‌طور است؛ به دلیل ضعف در پرداخت و ضعف در شخصیت‌پردازی نویسنده نمی‌تواند داستان را به سرانجام خوبی برساند یا اینکه خودش آگاهانه یا ناآگاهانه چاشنی شعار هم به آن اضافه و کار را بدتر می‌کند. نویسنده وقتی می‌نویسد انگار خودش نیست؛ مجبور است چیزهایی را اضافه کند که این کار را تصنعی می‌کند و خود خواننده هم می‌فهمد که این کار بار شعاری‌اش بیشتر شده و صداقت در آن کم است.

این‌ها مسائلی است که ما در ادبیات نوجوان شاهد هستیم. البته در ۱۰، ۱۵ سال گذشته در ادبیات نوجوان‌مان پیشرفت‌هایی را از نظر کیفی شاهد هستیم. برخی نویسندگان رمان‌های خوبی تألیف کرده‌اند؛ اما برخی ناشران با تبلیغات آنچنانی در نمایشگاه‌های مختلف مثل نمایشگاه بین‌المللی کتاب با بوق و کرنا می‌خواهند یک‌سری رمان‌های ترجمه‌ای به دست نوجوانان برسانند که چیزی جز اراجیف، جادو و جمبل و سحر و دراکولا و... به آنها نمی‌دهند. نمی‌گویم که این‌ها سم است؛ ولی ناشر می‌تواند از همان کاغذ استفاده کند و یک‌سری رمان‌های خوب ترجمه‌ای را به بازار عرضه کند. درست است ذائقه و سلیقه نوجوان امروز با گذشته تغییر کرده است؛ اما کار خوب به زمان مربوط نمی‌شود و با انتخاب خوب می‌توان کار خوب انجام داد، می‌شود با سوژه‌ها و موضوعات خوب که سازنده است و شخصیت نوجوان را متحول می‌کند به او انسانیت، مسئولیت‌پذیری، دفاع از حق، مبارزه و امید و پشتکاری ارائه داد.

برخی رمان‌ها صرفا سرگرم‌کننده هستند و نوجوان سر کار گذاشته می‌شود. بخشی از این مسئله برمی‌گردد به خود ناشر که به دلیل سودجویی مجبور نمی‌شود آگاهانه بگوید «بگذار من به پولم‌ برسم» و مقداری هم به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مرتبط است که آثار را از نظر محتوایی بررسی نمی‌کند. کارشناسان صرفا بررسی می‌کنند که کتاب، تصویر بدی نداشته باشد یا به برخی مبانی و اعتقادات توهین و خدشه‌ای وارد نشود؛ به اینکه درون‌مایه داستان چه چیزی به نوجوان می‌دهد دیگر کاری ندارند، می‌گویند اینکه ضرری ندارد، به چیزی توهین نکرده است و تصویر ناجوری ندارد که نوجوان گمراه شود و یک متن خنثی است، پس مجوز می‌گیرد. منظورم این است که گاهی داستان‌هایی را می‌بینیم که از نظر درون‌مایه ادبی خیلی مبتذل هستند. پیشنهادم این است که ناشران کودک و نوجوان فعال، می‌توانند ماهانه جلساتی با کارشناسان ارشاد تشکیل بدهند و با آنها ارتباط و گفت‌وگو داشته باشند. باید تعاملی بین ناشران و وزارت ارشاد در این زمینه وجود داشته باشد.

- نویسنده‌ها در چه بخش‌هایی به پیشرفت نیاز دارند؟
در سؤال قبلی به این اشاره کردم که در شخصیت‌پردازی و سوژه داستانی ضعف داریم؛ اما در پاسخ به این سؤال باید بگویم که این مسئله برمی‌گردد به ژانر یعنی گونه‌های ادبیات داستانی. ما می‌بینیم که رمان‌های خارجی پُرشاخه هستند؛ یعنی زیرمجموعه‌های متنوعی دارند. ما در حوزه تنوع موضوعی مشکل داریم. ما سوژه‌ها را محدود می‌بینیم؛ ولی آنها گونه‌های مختلفی دارند و صادقانه مسائل را مطرح می‌کنند.

در یک فیلم خارجی، شما می‌بینید که افراد با شغل‌های خوب با آدم‌بدها دست به یکی می‌کنند و نشان می‌دهند که آدم خوب و بد در همه‌جا حضور دارد؛ ولی ما این‌طور عمل نمی‌کنیم. چه ایرادی دارد که در یک رمان نوجوان یا بزرگسال صادقانه نشان دهیم که افراد خوب هم می‌توانند عوض شوند و خائن شوند. نباید بگوییم اگر کسی مثلا قاضی است حتما خوب است و هیچ‌وقت بد نمی‌شود؛ نه، قاضی فاسد هم داریم، مدیر یا راننده بد هم داریم. این‌ها بخشی از ضعف‌هایی است که ما در ادبیات‌مان داریم.

- این مسئله به همان ضعف در شخصیت‌پردازی برمی‌گردد. شخصیت‌پردازی در داستان‌های نوجوان باید چطور باشد؟
ما نباید در شخصیت‌پردازی و داستان‌مان خط‌کشی داشته باشیم چون مطلب‌مان شعاری می‌شود. خط‌کشی‌کردن باعث می‌شود ما یک نفر را فرشته و پاک و مطهر نشان دهیم و می‌ترسیم شخصیت‌پردازی بازتری در داستان‌ها داشته باشیم. این خط‌کشی‌ها باعث ایجاد تعارض برای مخاطب نوجوان می‌شوند؛ چرا که آنها می‌بینند همین شخصیت‌هایی که در رمان نوجوان خوب و پاک نشان داده شده بودند، در جامعه خلافش عمل کرده‌اند.

به اعتقاد من رسانه ما می‌تواند خیلی تأثیرگذار باشد. صداوسیما باید در فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی این تابوها را رک و راست و بی‌پرده بشکند و چون این کار را نمی‌کند نویسندگان رمان نوجوان هم نمی‌توانند کاری کنند و مانند آنها عمل می‌کنند.

فکر می‌کنم زمانش رسیده است که ادبیات نوجوان تألیفی با دنیای فناوری و مجازی- که مثل سیل جاری می‌شود- ارتباط بیشتری داشته باشد؛ چرا که باعث می‌شود در نوشتن، شخصیت‌پردازی و مطرح‌کردن حوادث و خوب‌ها و بدها بازتر عمل کنیم و از آن خط‌کشی‌هایی که بعضی کاذب هستند بیرون بیاییم. وقتی نویسنده سوژه‌ای را انتخاب می‌کند ماحصل تجربیات و دیدگاه‌های او در زندگی است یا الهام‌گرفته از جامعه؛ یعنی هیچ نویسنده‌ای متنی بی‌پایه و اساس خلق نمی‌کند، به هر حال چیزی را در جامعه دیده که به سوژه تبدیل کرده است. اینجا این مسئله ایجاد می‌شود که چرا فقط خوب‌ها را گلچین کنیم؟ یک گل سرخ هم تیغ دارد هم گلبرگ، چرا ما تیغ را نمی‌بینیم و در داستان‌هایمان نمی‌گوییم؟

- نظر شما درباره پیرنگ و نوع اتفاق‌های داستان‌های نوجوان تألیفی چیست؟
نویسندگان ما تابع ناشر هستند و خود ناشر هم در بسیاری موارد چون خط‌کشی وجود دارد، بعضی پیرنگ‌ها به نویسندگان تحمیل می‌شوند. این نکته بازدارنده می‌شود که کار به آن شایستگی‌ای که باید، عرضه نشود.
 
در دنیا در همه عرصه‌ها ما محصولاتی داریم از کشاورزی و صنعتی گرفته تا کتاب که یک محصول فرهنگی و آموزشی است. ما در کشورمان برای محصولات، تولید داریم ولی مهندسی تولید نداریم. علم و مهندسی تولید با تولید فرق می‌کند. ما تولید خودرو داریم اما علم آن را نداریم یا فوتبال داریم اما علم آن را نداریم. اگر علمِ تولید محصولی را داشته باشیم آن‌وقت زیرساخت‌ها مشخص می‌شود.
 
ما در تولید کتاب از نظر کمّی مشکل نداریم چه تألیفی و چه ترجمه‌ای؛ اما در علم تولید مشکل داریم. وقتی یک ناشر کتاب خوبی تولید می‌کند باید برای آن مهندسی تولید هم به وجود بیاورد؛ یعنی بررسی کند و متوجه شود در چه زمینه‌هایی خلأ وجود دارد و در چه زمینه‌هایی کمبود داریم. اگر مهندسی تولید داشته باشیم و همه ژانرها و گونه‌ها را پوشش بدهیم آن‌وقت با تنوع موضوعی هم روبه‌رو می‌شویم. ما به آینده‌پژوهی مفیدی نیاز داریم که در جامعه جهانی هم مهم است. ناشران ما در حوزه رمان و داستان مقداری با دنیای بیرون بیگانه هستند؛ نمی‌گویم که از آنها تقلید کنیم بلکه ببینیم چه موضوعات و سوژه‌هایی را- متناسب با ارزش‌های فرهنگی‌مان- دنبال می‌کنند. ما می‌توانیم آنها را بومی‌سازی و تنوع موضوعی ایجاد کنیم.

شماره اول پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره دوم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره سوم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره چهارم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره پنجم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره ششم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره هفتم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره هشتم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره نهم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره دهم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»
شماره یازدهم پرونده «چالش‌های تألیف ادبیات نوجوان»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها