اسماعیل کلمتی، ساربان کتابدار بلوچی سه سال است با یک شتر اجارهای کتاب بهدست بچههای روستا میرساند. او دوستانی بین مروجان کتاب ایرانی دارد که یکبار به کتابخانه شتری او 30 میلیون کمک نقدی اهدا کردهاند.
«آدمها مثل کتابها هستند
بعضی آدمها جلدِ زرکوب دارند،
بعضی جلدِ ضخیم و بعضی نازک،
بعضی آدمها ترجمه شدهاند،
بعضی از آدمها تجدیدِ چاپ میشوند،
و...
فکر میکردم، اسماعیل کِلمَتی کدام یک از آدمهای شعر قیصر است؟ اسماعیل کِلمَتی معروف به «اسماعیل یعقوب» یعنی اسماعیل پسر یعقوب، سه سال است بر خورجین شترش کتاب میگذارد و محله به محله به ملاقات کودکان با هدیهای از جنس آگاهی.
کجا؟ بلوچستان پاکستان.
پسری 24 ساله که فارسی نمیداند و برای صحبت کردن با او عبدالحکیم بهار، مدیر کتابخانه «خانه بهار» روستای رمین سیستان و بلوچستان را واسطه کردیم تا با زبان بلوچی و از طریق یکی از پیامرسانها با او گفتوگو کند.
ساربانی که سه سال است یک شتر اجاره کرده، هر روز 1000 روپیه به صاحب حیوان میپردازد تا 1000 جلد کتاب را به دست کودکان روستاهای پلیری، دلیری و پیشکان برساند. در منطقه مرزی جنوب شرقی ایران؛ بلوچستان پاکستان.
_ من خودم دپیلمهام. زادگاهم روستای پلیری است. از وقتی خودمو شناختم فقیر بودم و امکاناتی برای تحصیل نداشتم. در آرزوی کتابُ کتابخانه و مدرسه بودم. وقتی بزرگ شدم گفتم باید کاری کنم بچههای روستا برای تحصیل و خوندن کتاب هفت خان رستم رو طی نکنن و مجبور نباشن برن مناطق دوردست.
در پلیری مدرسه وجود نداره اگر باشه هم، معلم نداره. به فکرم رسید، حالا که اونا نمیتونن برن جایی که کتاب هست، بهتره کتاب بیاد جایی که اونا هستن. با 200 جلد کتاب شروع کردم، اولش ناامید بودم، فکر میکردم نمیشه. با دو سه تا محله شروع کردم، الان محلههایی که کتاب میبرم رسیدن به 10 تا. روستای مرزی پلیری محله زیاد داره، در این محلهها خونوادههای زیادی زندگی میکنن.
ساربان، اسماعیل کِلمَتی هر روز از مرکز روستای پلیری که از توابع شهرستان گوادر بلوچستان پاکستان است، 1000 جلد کتاب را با شتر به محلههای بازار عبدالرحیم، بازارمرادبخش، بازار شیخ موسی، بازار ملک محمد، بازار کد روستای «دلیری» و دگارو، بازار اسحاق، بازار محمود، کرگانی چب روستای «پیشکان» پاکستان میبرد.
اسماعیل یعقوب این راه را با دوستش آغاز کرد. امروز اسماعیل یعقوب، یک گروه ۱۵ نفره از مادران، کودکان نوجوانان و جوپاناناند که به محلههای مختلف میروند، کتاب میخوانند و کتاب میدهند. بعد از چهارسال، او با حمایت اهالی روستا، دلگرم شده و انواع و اقسام کلاس آموزشی یا به قول خودش «دیوانهای» آموزشی مانند شعر، زبان انگلیسی و ادبیات را در همین محلهها برکزار میکند.
اسماعیل از بچههای نوقلم و کتابخوانی که پرورش داده هم صحبت میکند، از کسانی که نشریات و رنگیننامههای پاکستانی را در اختیارشون میگذارد.
اسماعیل در راه کتابرسانی به کودکان پلیری تنها نیست،خیران بلوچستان پاکستان ماهیانه از هزار تا پنج هزار روپیه به او میدهند تا او پول رفتن به محلهها را به صاحب شتر بدهد و کتابهای شترش را بهروز کند. درباره خرید کتاب و زبانشان از او میپرسم؛
_ کتابها رو از محله کراچی پاکستان میخرم. اینجا کتاب کودک زیاد منتشر میشه و تنوع زیادی دارن، تیراژ کتابهای بلوچی تو بلوچستان پاکستان خیلی زیاده. کتابها رو به دو زبان اردو و بلوچی تهیه میکنم، چون زبون رسمی پاکستان و مدرسههای اینجا اردوه اما زبون مادری بچهها بلوچیه.
از مخاطبان کتابش میپرسم؛
- این کتابا رو هم به کودکان میدیم هم به مادرا. 800 جلد از این کتابارو بچهها امانت میگیرن و 200 جلد رو هم مادرا.
اسماعیل یعقوب برای علاقهمند کردن کودکان به کتاب در دورهمیهای کتابی خود در محلهها؛ سیاستمداران، افراد مهم اجتماعی و فرهنگی پاکستان را دعوت میکند تا شرایط اهدای کتاب بیشتری برای بچههای روستا فراهم کند.
شاید بپرسید چرا اسماعیل یعقوب با ماشین و موتور به دل روستاها و محلهها نمیرود!؟
_توی پاکستان بهخصوص منطقه بلوچستان، بنرین خیلی گرونه و موتورهای سهچرخ که اینجا بهشن میگن «رخشا»، خیلی کوچیکه و نمیشه کتابخونه سیار بشن...
ادامه میدهد:
_ از در خونه خودم تا در خونه صاحب شتر با موتور میرم. برای اینکه شتر رو تحویل بگیرم و دوباره بهش بدم. هزیته بنزین از اینجا(خونه خودم) تا درخونه صاحب شتر(روستای دیگه)، ۱٠ هزار روپیه است؛ تازه این بنزین هم به سختی پیدا میشه.
البته علف، نون خشک و خارشتر که غذای شتره اونم ارزون نیست اما از بنزین ارزونتر درمیاد. اگه موتور و ماشینی هم باشه، از پس پول بنزینش برنمیام. به صرفهترین راه برای بردن کتاب فعلا همین شتره.
از الگوهای ایرانیاش میگوید، از «ساجد آدم پیرا» که در منطقه صفر مرزی دشتیاری منطقه سند میرثوبان با موتور کتاب جابهجا میکند، از حکیم پادبان که در منطقه روستای نوبندیان چابهار با کمترین امکانات کتابخانه ابحاد کرده یا سمیه میهنخواه که در منطقه پلان شهرستان چابهار کتاب را در دسترس بچهها قرار میدهد.
از کمک خیّران ایرانی به کتابخانهاش نیز یاد میکند:
_ دوستان ایرانی مروج کتاب رو تا حدودی میشناسم. یادمه یک دورهای 30،40 میلیون کمک نقدی جمعآوری شد، راستش همه رو خیرهای ایرانی دادن، یادمه این مبلغ تا چهار ماه باعث شد کتاب بیشتری به بچهها برسونم.
درباره حمایت دولت از کتابخانه سیارش میپرسم:
_ اونا(دولتیها) تا حالا برای کمک، پیش ما نیومدن ما هم تا حالا پیش اونا نرفتیم. کارمون رو به صورت داوطلبانه پیش بردیم تا الان. خیلی خوبه دولتها برای ترویج کتابخوانی با هم متحد بشن بهخصوص ایران و پاکستان. این تعامل میتونه مروجان کتاب ایرانی و پاکستایی رو بهم وصل کنه.
صخبتهای اسماعیل یعقوب که تمام شد در دلم گفتم کاش میشد مروجان کتاب ایرانی و خارجی با هم قراری میگذاشتند و از تجربیاتشان میگفتند.
نظر شما