چهارشنبه ۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۰
موسیقی ایرانی سه‌هزار سال قدمت دارد

یک محقق و پژوهشگر موسیقی: تاریخ موسیقی ما براساس تکنولوژی ضبط ۱۲۰ساله است؛ درصورتی‌که پیشینه موسیقی ما سه‌هزار سال قدمت دارد. اگر موسیقی دوران قاجار را که برای سال ۱۲۸۴ است تا حدود ۱۲۹۸ بشنوید خواهید دید بعضی از لحن‌ها، بعضی از فواصل آوازهای آشنا امروزه به گوش ما غریب و نامأنوس می‌آید.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): علیرضا میرعلی‌نقی، محقق، مورخ و پژوهشگر موسیقی و اولین روزنامه‌نگار تخصصی موسیقی در ایران، در بررسی کتاب «خاندان‌های موسیقیدان ایرانی» که دوشنبه در مؤسسه آوای تاریخ برگزار شد گفت: مبنای تمام موسیقی‌هایی که به عرصه کلاسیک رسیدند به یک نوعی ریشه‌شان در راه و رسم خنیاگری است. در بخش موسیقی کلاسیک، موسیقی اروپا حدود ۴۰۰ سال است که نسبت به موسیقی اقوام و توابع به یک تثبیت نسبی رسیده است تا موسیقی شرق که متأسفانه تحت بینش مستشرقانه و تا حدی بینش سیاسی جهان غرب بوده و به تعبیر خودشان تحت عنوان موسیقی جهان اسلام معرفی شده است.
 
این پژوهشگر موسیقی عنوان کرد: پیدایش یک فرهنگ موسیقیایی از افرادی آغاز شده است که اول وجود صدای خوش را در خودشان کشف کردند. صدای خوش هم در هر دوره بر حسب استاتیک آن دوره، مردم دوست دارند و معنا می‌کنند. صدایی که در یک دورانی صدای خوش تلقی می‌شود ممکن است در دوران‌های بعد برای مردم جذاب و زیبا نباشد. بعد از کشف صدای خوش در جست‌وجوی ابزاری می‌رود که متر و معیار سنجش تشخیص صدای درست از غلط باشد. این متر و معیار سنجش را اتحاد و معاشرت موسیقی‌دانان به اتفاق ریاضی‌دانان و دانشمندان علوم تئوریک موسیقی مشخص می‌کند.
 
علیرضا میرعلی‌نقی با اشاره به موسیقی دوران قاجار گفت: موسیقی علم نیست. هنری است که در بطن خود مقداری علم هم دارد اما در نهایت مباحث علمی نیست و از قوانین ثابت و بدون تغییر استفاده نمی‌کند. به‌طور مثال حد فاصله دو نت در یک دوره‌ای مطلوب و در دوره‌ای نامطلوب بوده است. چیزی حدود ۱۲۰ سال است که می‌توانیم موسیقی ضبط کنیم و گوش کنیم. تاریخ موسیقی ما بر اساس تکنولوژی ضبط ۱۲۰ساله است؛ درصورتی‌که پیشینه موسیقی ما سه‌هزار سال قدمت دارد. اگر موسیقی دوران قاجار را که برای سال ۱۲۸۴ است تا حدود ۱۲۹۸ بشنوید خواهید دید بعضی از لحن‌های خواننده‌ها، بعضی از فواصل آوازهای آشنای ما مانند چهارگاه و بیات اصفهان، امروزه به گوش ما غریب و نامأنوس می‌آید. که به دلیل اختلاف لهجه و تغییر ذائقه است. در همان دوره قاجار خواننده بزرگ و بی‌جانشینی مثل اقبال آذر، طوری شعر سعدی را می‌خواند که در آن دوران کلمات به آن شکل ادا می‌شده و ما قضاوتی نمی‌توانیم در نحوه ارزش‌گذاری و هنر خنیاگران عصر باستان و حتی درباره خنیاگران ۱۵۰ سال قبل داشته باشیم.
 
این مورخ و پژوهشگر موسیقی عنوان کرد: مهم‌ترین بخش ثبت‌کننده تاریخ موسیقی شنیدن اصوات آن است. در توصیفی که از باربد و نکیسا می‌شنویم، حاکی از سه خصلت خنیاگرانه بوده است؛ اول اینکه با توجه به زیبایی‌پسندی آن زمان لحن خوش داشتند؛ دوم اینکه قادر به نواختن سازی بودند که به گوش‌ها خوش می‌آمده است و سوم اینکه می‌توانستند لحن بسازند. گاهی ساز را هم خودشان می‌ساختند که هنوز هم این رسم مرسوم است. موسیقی خنیاگر بستگی به کاربرد داشت. یا برای سرگرمی مردم یا برای درباریان بود. البته کارکردهای بسیار متفاوت دیگری هم داشته است.
 
علیرضا میرعلی‌نقی گفت: اگر به تاریخ موسیقی از جنبه تئوری در رسالات نظری توجه کنیم بیشتر با نسبت‌های ریاضی و اشکال هندسی مواجه خواهیم شد. همچنین مقداری هم بخش ادبیات آهنگین و اشکالی که با موسیقی می‌خواندند در دست داریم. فارغ از این توضیحات، تاریخ موسیقی ایران تا عصر مدرن که اوایل مشروطیت است تاریخ خنیا و خنیاگری است. وقتی وارد دنیای مدرن می‌شویم این مدرنیته شدن الزامات خود را دارد. ابتدا کنسرت جانشین حضور دائمی موسیقی‌دانان در محافل خاص شد. در واقع مردم به آن شکل موسیقی‌دان‌ها را نمی‌دیدند و نمی‌شناختند چون افرادی بودند که اختصاص به طبقه اعیان فرهیخته داشتند و با همه معاشرت نداشتند.

وی ادامه داد: به تدریج کنسرت جایش را به اولین تولید حیرت‌انگیز بشر در زمینه موسیقی، یعنی صفحه‌های گرامافون داد که انسان می‌توانست یک اثر موسیقی را به‌صورت ضبط شده داشته باشد و هر وقت خواست به آن گوش دهد. از اینجا به بعد دیگر موسیقی از سنت خنیاگری خارج شد چون شعر را باید یک نفر می‌خواند و نوازنده آهنگ شخص دیگری بود. ایران در آن زمان در منطقه پیشرو بود و به‌صورت منظم در موسیقی جلو می‌رفت.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها