پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۶
ایرانیان امروزی نسبت به گذشته فرهیخته‌تر و باسوادترند/ اتهام کتاب‌نخواندن تنها متوجه تقاضای کتاب است!

کلاهی گفت: اگر به شاخص فرهنگ عمومی نگاه کنیم، می‌بینیم از صد سال پیش تا امروز مردم فرهیخته‌تر نسبت به گذشته هستند. بنابراین کلیت این ادعا که مردم کم‌مطالعه شده‌اند، چندان صحیح به نظر نمی‌رسد. این اتهامی که دائم به سمت تقاضا متوجه است، باید متوقف شود. ما باید به سمت عرضه نیز نگاه کنیم. آنجا دارد چه اتفاقی می‌افتد؟

محمدرضاکلاهی دکترای جامعه‌شناسی فرهنگی از دانشگاه تهران و استادیار پژوهشکده‌ مطالعات اجتماعی و فرهنگی در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به بهانه آغاز سی‌و‌چهارمین نمایشگاه کتاب تهران درباره این کلیشه که ایرانی‌ها کتاب نمی‌خوانند گفت: به‌صورت کلی ایده‌ای در ایران وجود دارد که می‌گوید ایرانی‌ها کتاب نمی‌خوانند و سرانه مطالعه پایین است. با این گزاره عده‌ای موافق‌ و عده‌ای مخالف هستند و عده‌ای می‌گویند خواندن، فقط مخصوص کتاب نیست و محصولات فرهنگی و شبکه‌های اجتماعی و دیگر پلتفرم‌ها به اندازه کافی فضا برای مطالعه به مردم می‌دهد. به صورت کلی معتقدم این‌ سخنان در یک پارادایم خاصی مطرح می‌شود که ساختن جامعه را معادل با ساختن تک تک افراد در نظر می‌گیرد.
 
کلاهی ادامه داد: به عبارت دیگری این کلیشه یک پیش‌فرضی دارد که آن این است که جامعه معادل جمع جبری افراد است و اگر بخواهیم جامعه بسازیم باید این افراد پرورش پیدا کنند و این پرورش نیز از طریق مطالعه انجام می‌شود و به نوعی پرورشی ذهنی است. من با همه این پیش‌فرض‌ها موافق نبودم و فکر نمی‌کنم جامعه تنها به پرورش ذهنی احتیاج داشته باشد.
 
وی افزود: پرورش، تنها ذهنی نیست که هر کسی در تنهایی خودش بنشیند و ذهن پرورش پیدا کند. این پرورش یک پرورش اجتماعی است و انسان اساسا درون اجتماع و در تعامل با دیگران و درون شبکه‌های اجتماعی پرورش پیدا می‌کند. شبکه اجتماعی تنها اینترنت نیست و منظور من شبکه‌های واقعی است. این‌ها ابزاری هستند برای راه‌اندازی شبکه‌های اجتماعی. در درون جامعه و مناسبات اجتماعی فرد ساخته می‌شود و بنابراین ذهنی نیست.
 
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در پس تقاضا برای کتاب خواندن دو پیش‌فرض وجود دارد توضیح داد: یکی اینکه جامعه از تک تک افراد ساخته شده و بنابراین برای ساختن جامعه باید تک تک افراد را بسازیم و دوم اینکه این تک تک افراد هم مهم‌ترین وجه‌شان وجه ذهنی‌شان است. این توضیح در رد پیش‌فرض دوم ما را می‌رساند به رد پیش‌فرض اول. پیش‌فرض غلط این بود که آدم‌ها پرورش ذهنی پیدا می‌کنند. وجه اصلی وجود آدمی فکر و ذهن و روح و این معانی است. من مخالفت کردم و گفتم انسان ذهنش در تنهایی پرورش پیدا نمی‌کند.
 
کلاهی گفت: این نکته ما را می‌رساند به رد پیش‌فرض دوم یعنی رد این نظر که جامعه مساوی با جمع جبری تک تک افراد است. جامعه در واقع خودش یک استقلال و هویتی دارد و از قضا برعکس رابطه فرد و جامعه؛ اگر بخواهیم همچنین رابطه‌ای بر قرار کنیم این جامعه هست که انسان را می‌سازد اما اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم ما با یک دوگانه فرد ـ جامعه مواجه نیستیم و این‌ها یکی هستند؛ فرد درون جامعه. فرد خارج از جامعه قابل تصور نیست و جامعه بدون فرد هم قابل تصور نیست.
 
استادیار پژوهشکده‌ مطالعات اجتماعی و فرهنگی اضافه کرد: بنابراین فرد در جامعه ساخته می‌شود. از همه این حرف‌ها به این نتیجه می‌رسیم که اگر فرد بخواهد پرورش پیدا کند که گویا هدف اصلی توصیه‌کنندگان به کتاب‌خوانی است؛ خواندن و مخاطب اثر فرهنگی بودن، می‌تواند کتاب، فیلم، نقاشی یا هر اثر دیگری باشد. نگاه تقاضا برای خواندن به معنای عام هدف نهایی‌اش پرورش افراد است. منتها پرورش افراد درون روابط اجتماعی ممکن می‌شود بنابراین اگر به توصیه بخواهیم برسیم، باید از افراد بخواهیم که در روابط اجتماعی و شبکه سازی درگیر شده و رابطه برقرار کنند.
 
کلاهی گفت: اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم، به جای اینکه بگوییم بخوان و مطالعه کن، می‌گوییم رابطه برقرار کن. اجتماع بساز. انواع اجتماعات وجود دارد. از کسی که در شغل خودش کاری انجام می‌دهد برای اینکه بهبود پیدا کند. راه حل اصلی این نیست که فرد برود مهارت فردی کسب کند. راه حل اصلی این است که با هم‌شغل‌ها و هم‌صنف‌های خودش رابطه برقرار کند و مسائل را در یک بستر جمعی حل کند. در این بستر جمعی، کسب کردن مهارت هم جای خودش را پیدا می‌کند.
 
وی افزود: حول موضوعات مختلف می‌شود به همین شکل از اجتماع‌ ساختن صحبت کرد. ممکن است ورزش باشد. مهم این است که برای اینکه جامعه بسازی و پرورش پیدا کنی به عنوان کوهنورد که بالاخره عضوی از جامعه است، باید رابطه با ورزشکاران دیگر بسازی. به عنوان معلم، کارگر و هر شغل دیگری، در نهایت عضوی از جامعه هستید. برای ارتقا کاراکتر خود و به عنوان یک شهروند و عضو جامعه، شهروند بهتر بسازی، باید کاراکتر را به صورت جمعی ببینید.
 
کلاهی بیان کرد: بنابراین باید حول آن موضوع اجتماع بسازی و حالا درون این اجتماع هست که مسائل پیدا می‌شود و آن وقت نیاز به ارتقا دادن و افزایش دانش فردی، نیاز به افزایش مهارت در درون اجتماع معلوم می‌شود که در چه حوزه‌ای باید دانش فردی را افزایش داد. حالا اینجا، خواندن جای خودش را در درون آن اجتماع پیدا می‌کند.
 
وی در پاسخ به این سوال که آیا می‌توان افراد جامعه را به خواندن کتاب خاصی توصیه کرد گفت: اینکه یک کتاب معرفی کنید، در واقع شدنی نیست که کتابی را برای همگان معرفی کنید چون ذیل همان نگاه فردگرایانه‌ای هست که گویا جامعه را مساوی تک تک افراد می‌داند. در حالیکه در درون آن بافت اجتماعی، اجتماعیت و اجتماع محلی که هر کسی شکل می‌دهد، آنجا مسئله مشخص می‌شود و معلوم می‌شود که شما باید چه بخوانید و چطور خود را پرورش بدهید.
 
کلاهی گفت: در حال حاضر اکثر نویسنده‌ها کانال دارند. بنابراین یک مطالعه فراوانی وجود دارد که در آمار نمی‌آید. حوزه کتاب دو سویه دارد. یک سویه تقاضا و دیگری عرضه. همه ایرادات و انتقادات به سویه تقاضا است و گویا تقاضا وجود ندارد. قبل از اینکه به سویه تقاضا نگاه کنیم و خواننده و مردم را متهم کنیم که نمی‌خوانند و بی‌سوادند، اگر به شاخص فرهنگ عمومی نگاه کنیم، می‌بینیم از صد سال پیش تا امروز، خیلی روشن است مردمان امروز، مردمان فرهیخته‌تر و پراطلاعات‌تری نسبت به گذشته هستند. دهه به دهه که به عقب برمی‌گردیم می‌بینیم میزان دانش پایین‌ و پایین‌تر می‌رود.
 
وی اضافه کرد: بنابراین کلیت این ادعا که مردم کم‌مطالعه شده‌اند، چندان صحیح به نظر نمی‌رسد. این اتهامی که دائم به سمت تقاضا متوجه است، باید متوقف شود. ما باید به سمت عرضه نیز نگاه کنیم. آنجا دارد چه اتفاقی می‌افتد؟ مخصوصا وقتی از بازار نشر صحبت می‌کنیم، از بازار عرضه رسمی صحبت می‌کنیم. در حوزه عرضه هم با دو بخش مواجهیم؛ یک بخش رسمی داریم و یک بخش غیررسمی.
 
استادیار پژوهشکده‌ مطالعات اجتماعی و فرهنگی بیان کرد: عرضه غیررسمی همان کتاب‌هایی است که به سادگی می‌شود آن را دانلود و کپی کرد. آنجا شما از گرفت و گیرهای رسمی و به ویژه ممیزی رهایی یافت که پدیده بسیار مهمی به شمار می‌رود. 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها